هفتمین جلسه از دوره چهارم جلسات آموزشی لژیون سردار نمایندگی بهشهر با نگهبانی همسفر نصیبه، دبیری همسفر فائقه و استادی همسفر صدیقه با دستور جلسه «قولوقرار، وفای به عهد» در روز دوشنبه ۳ اردیبهشتماه ۱۴۰۳، رأس ساعت ۱۵ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدای خود را شاکرم که این توفیق به من داده شد تا در این جایگاه قرار بگیرم و در کنار شما عزیزان بامحبت و بخشنده خدمت کنم و آموزش بگیرم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان هم سپاسگزارم. همانطور که میدانیم لژیون سردار چشم و چراغ کنگره است، ما همه دور هم جمع شدیم و با حسمان عهد بستیم تا به اهدافی که در توانمان است، برسیم و به هر طریقی زحماتی که کنگره برای ما کشیده است را پس بدهیم. اول اینکه من باید بدانم چرا باید پرداختی داشته باشم یا تعهد بدهم که اینها از روی شور و هیجان نبوده است و از روی تفکر و دانایی بوده است. ما به این نتیجه رسیدیم که؛ چون کنگره به ما آن آرامش و رهایی ناب را داده است و ما بتوانیم گوشهای از زحماتی که به ما عنایت شده را به کنگره پس بدهیم. در جشن گلریزان تعهد میبندیم که این کار را انجام دهیم. تعهد همان عهد و پیمانی است که میبندیم و وفای به عهد همان آموزش حقیقی است که از کنگره میگیریم. وفای به عهد ۳ بخش دارد: ۱- وفای به عهد با قدرت مطلق؛ از همان روز الست شروع میشود و با خدای خود عهد میبندیم که رب و پروردگار من تو هستی و از فرامین الهی تخدی نکنیم. ۲- وفای به عهد انسان با خودش؛ با خود عهد میبندم که آنچه در توانم است آن را انجام دهم. ۳- وفای به عهد انسان با انسان دیگر؛ یعنی به هر کسی بدهکاری باید آن را بدهی که همان وفای به عهد است. در لژیون سردار اینقدر در آموزشها قرار گرفتیم که با تفکر و در حد توانمان و ظرفیت آن را انجام میدهیم؛ یعنی خدمتی که میکنیم باید در حد توانمان باشد تا به قول و قراری که دادیم بتوانیم انجام دهیم و پایبند آن باشیم؛ مثلاً سوره حدید آیه ۱۱ میفرماید: کیست که خدا وامی به او بدهد و به او برگردد؟ ما در کنگره وام نمیدهیم؛ ولی پیشاپیش آن وام را میگیریم که همان رهایی مسافران و آرامش خودمان است که میگیریم در واقع به آن عهدی که بستیم باید وفادار باشیم، برای مثال وقتی قولی به فرزندمان میدهیم؛ ولی بر اثر بعضی از مشکلات نمیتوانیم آن را انجام دهیم بین من و فرزندم ناراحتی پیش میآید؛ اما اگر من از روی ظرفیت، توان، فکر و تلاش خود قول دهم مطمئناً هیچ ناراحتی بین ما پیش نمیآید. دستور جلسه آقای مهندس عیناً تلنگری دارد که قول و وفایی که در روز گلریزان دادیم آن را باید در این ماه و تاریخ عملی کنیم. کسانی میتوانند آن قول را انجام دهند و به نتیجه برسند که ساختارشان صحیح باشد.
انشاءالله در عمل همان چیزی باشیم که میگوییم؛ یعنی آن چیزی که میگوییم در عمل آن را انجام دهیم. من هرچه دارم، حال خوش خودم و رهایی مسافرم که الان در جایگاه خدمتی قرار گرفته را از سردار و کنگره دارم. من هفته قبل آقای مهندس را در خواب دیدم که کاغذی به من داد و گفت: این را بگیر برای سردار است، یک لحظه نگاه کردم لبخندی زدم و گفتم: مسافر من هم عضو سردار است، دیدم نگاه کرد و حرف نزد، بیدار شدم دیدم خانم نصیبه با من تماس گرفت که این ماه استاد جلسه سردار هستی، حتماً زمانش رسیده بود که این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم. خدا را هزار بار شکر میکنم. انشاءالله بتوانم به قول و قراری که دارم و وفای به عهدی که من و مسافرم بستیم عمل کنیم. ممنونم از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
مشارکت اعضا؛
همسفر سکینه:
از نظر من حضور ما در کنگره وفای به عهد است، در روز اول پیمان بستیم که یک زندگی مشترک را شروع کنیم و الان با حضورمان در اینجا ثابت کردیم که وفای به عهد داریم. خدا این توفیق را به ما داد که بیاییم؛ چون بهخاطر سر قولی که بودیم و زندگیمان را دوست داشتیم باعث شد که راه برای ما باز شود و ما امروز اینجا هستیم. در مورد وفای به عهد مالی هم بگویم؛ وقتی جشن گلریزان میشود من باید از نظر تفکر، دانایی و آموزش خیلی با خودم کار کنم که قولی را که میدهم، بتوانم به آن قول وفادار باشم. من در روز گلریزان هیجانزده شوم و بگویم میخواهم دنور شوم؛ ولی حتی نتوانم پول سردار را بدهم؛ این به آموزش و جهانبینی من بستگی دارد. هر تلاشی میکنی تا آن عهدی را که بستی انجام بدهی؛ قطعاً خدا کمک میکند. خدا در کار خیر خیلی کمک میکند؛ حتی بارها برای من مانعی پیش آمد که من نتوانم تعهدم را عمل کنم؛ ولی برای خودم بهانه نیاوردم که من نمیتوانم سردار را پرداخت کنم و این کار اصلاً مرا قانع نکرد. من در مرحله آزمایش قرار دارم و این آزمایش را پس میدهم، پس خدا راه را برای من باز میکند تا من بتوانم به عهدم وفا کنم. در وفای به عهد بودن، اولین کسی که بهرهاش را میبرد خود انسان است و از این کار انرژی میگیرد. وقتی که وفای به عهدم را انجام دادم؛ قطعاً هم خداوند بازپرداختش را به زندگی ما برمیگرداند.
همسفر نادیا:
راجع به لژیون سردار اولین سوالی که برای من پیش آمد این بود که چرا من باید این شش میلیون را بدهم؟ هر چیزی به ذهنم میرسید تا این موضوع را با راهنمای خودم در میان گذاشتم که فرمودند، من باید اول بخشندگی را یاد بگیرم و بعد کاربردی کنم. وقتی که من با تعهد توانستم عضو لژیون سردار شوم با خودم گفتم؛ من معمولاً خیلی چیزها را شرایطی برای خودم تهیه میکنم، پس این پول را هم می توانم بدهم. زمانیکه دو میلیون اولیه را پرداخت کردم و بعدش هر پولی که به دستم میآمد، قلبم تندتند میزد که من اول کجا را تسویه کنم؟ اولین جایی که به ذهنم میرسید کنگره بود؛ چون من خیلی چیزها از کنگره یاد گرفتم و در زندگی به حال خوش رسیدم و باید اول این کار را انجام بدهم. یکی دیگر از وفای عهدی که ما باید انجام بدهیم این است که با آموزشی که گرفتیم، بتوانیم حتی کوچکترین وفای به عهدی که کردیم را در زندگی و بیرون از کنگره کاربردی کنیم. استاد امین میفرماید؛ اگر خواستهای در مغز و فکر ما مطرح میشود؛ یعنی ما توانایی انجام آن کار یا خواسته را داریم و اگر اینطور نبود اصلاً آن خواسته در ذهن من مطرح نمیشد، پس فقط کافی است ما آن خواسته چه مثبت و چه منفی را داشته باشیم؛ اگر منفی بود باید روی نفس خودمان کنترل داشته باشیم که منفی را انجام ندهیم و اگر مثبت بود خودمان را دستکم نگیریم تا بتوانیم آن را انجام بدهیم.
تایپ: همسفر سکینهسادات، راهنما همسفر فیروزه (لژیون پنجم)، همسفر فاطمه، راهنما همسفر زینب (لژیون یکم)
عکس: همسفر رقیه (مرزبان خبری)
ویرایش و ارسال: همسفر معصومه، راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی نیمایوشیج بهشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
211