جلسه اول از دوره اول کارگاههای آموزش خصوصی همسفران کنگره ۶۰ ویژه نمایندگی آبیک به استادی اسیستانت راهنمایان راهنما همسفر شهره، نگهبانی همسفر نرگس و دبیری همسفر طاهره با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تأثیر آن روی من)» روز دوشنبه 3 اردیبهشتماه ۱۴۰۳ ساعت ۱6:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
قبل از این که راجع به دستور جلسه صحبت کنم تشکر میکنم از خانم افشار و راهنماهایی که اینجا هستند و همینطور از خانم پروانه، اسیستانت رابط نمایندگی آبیک ممنونم که اجازه دادند من در این جایگاه خدمت کنم. شروع گروه خانواده نمایندگی را به همهٔ شما عزیزان و راهنماها تبریک میگویم. تقریباً پنج، شش ماه است که این نمایندگی شکلگرفته؛ اما گروه خانواده آن هنوز مستقل نشده بود که امروز با حضور راهنماها، ایجنت و اسیستانت اینجا راهاندازی شد. خوشحالم که همسفران از نمایندگیهای قزوین، کرج و ... آمدهاند؛ زیرا با این دستبهدست هم دادنهاست که یک نمایندگی شکل میگیرد؛ حتماً باید همه کنار هم باشند و دستبهدست هم بدهند تا یک نمایندگی شکل بگیرد. ابتدای کار سختیهای خودش را دارد و اینطور نیست که بهراحتی شکل بگیرد. من قبلاً به نمایندگیهای دیگری برای راهاندازی رفتهام؛ ابتدا ممکن است از تعداد خیلی کم آغاز شود یا راهنما خیلی کم باشد؛ اما در آینده مطمئن باشید تعدادتان خیلی زیاد میشود و رهجوها راهنما میشوند. برای شکلگیری یک نمایندگی، راهنماها از مسیرهای دوری میآیند و کمک میکنند تا گروه خانواده آموزش بگیرند و زندگی آنها پر از آرامش و آسایش شود و این باعث خوشحالی است و حس خیلی خوبی است که راهنماها خودشان داوطلب میشوند که بروند، خیلی مشتاق هستند و حتی دوست ندارند که دوره راهنمایی آنها تمام شود. ما هم دوست داریم بمانید و در جایگاههای متفاوت خدمت کنید که هر کدام لذت خاص خودش را دارد و این نیست که بگوییم خدمت کردن تمام شد؛ نه! باید باشیم و خدمت کنیم.
اما وادی دوم یک امید به ما میدهد؛ در غم این فکر به سراغ ما میآید که چرا ما اصلاً به دنیا آمدیم؟ چرا این مشکلات هست؟ چرا همسر من مصرفکننده شد؟ همه این سؤالات زمانی به سراغ ما میآیند که ما مشکل داریم و ناراحت هستیم؛ اما به فرمودهٔ استاد امین: «این وادی؛ وادی امید است»، هیچکدام از ما بیهوده به این جهان نیامدهایم، حتماً رسالتی داشتهایم؛ اما یادمان رفته و این را باید خودمان درون خود پیدا کنیم. به عقیدهٔ من هیچچیز بیحکمت نیست و ما باید راه و مسیر را پیدا کنیم؛ زیرا بعضی از سختیها ما را از مسیر منحرف میکند.
حال این وادیها مانند چراغی میمانند که راه را برای ما روشن میکنند که این راهی که پیش روی ما هست چطور باید از آن عبور کنیم. این وادیها مانند آبادیهایی هستند که هر کدام آموزشهای خاص خودشان را دارند؛ آقای مهندس فرمودند: «اگر ما وادی اول را یاد بگیریم، میدانیم که به چه چیزهایی باید فکر کنیم و به چه چیزهایی نباید فکر کنیم». قبل از این که ما وارد کنگره شویم خیلی «که چه؟» سراغ ما میآمد؛ مثلاً خود من همیشه میگفتم؛ یکی به دنیا میآید، آنقدر زحمت میکشد و بعد از دنیا میرود که چه؟ اصلاً برای چه آمده؟ زمانی که من به کنگره آمدم وادی دوم خیلی برایم جالب بود، متوجه شدم هر چیزی که خداوند به وجود آورده برای کاری است؛ اما مدام این سؤال برای ما پیش میآید که آیا زندگی ما بیهوده است؟ نه! بیهوده نیست؛ ما به علت اینکه آگاهی نداریم احساس بیهودگی میکنیم. آموزشهای کنگره به ما کمک میکنند تا آگاه شویم که در این جهان هیچچیزی بیهوده نیست. همینطور که ما در کنار مسافرانمان هستیم، در واقع به خودمان کمک میکنیم تا آموزش بگیریم که برای چه هستیم و باید چهکار کنیم. انشاءالله که به آن درجه آگاهی برسیم و درک کنیم و در مسیری که هستیم به آسایش و آرامش برسیم.
همه دنبال آرامش هستیم؛ درصورتیکه آسایش و آرامش درون خود ماست، همینجا در خانواده خودمان است؛ به گفتهٔ آقای مهندس: «قدر داشتههای خود را بدانیم». صحبتهای من همه از آموزشهای کنگره است. انشاءالله همیشه در صراط مستقیم باشیم و باعث حال خوب خودمان و دیگران باشیم. باز هم از همهکسانی که این مکان را راهاندازی کردند، ممنونم؛ انشاءالله که راهنماهای زیادی از دل این نمایندگی بیرون بیایند.
مرزبانان کشیک: همسفر سکینه و مسافر رسول
تایپ: همسفر زهرا، خدمتگزار سایت
عکاس خبری، ویراستاری و ارسال: همسفر آمنه، مرزبان خبری
همسفران نمایندگی آبیک
- تعداد بازدید از این مطلب :
1530