جلسه نهم از دوره دوم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد با استادی همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر سودابه، نگهبانی راهنما همسفر فریبا و دبیری همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر سودابه با دستور جلسه «قول و قرار و وفای به عهد» در روز یکشنبه 2 اردیبهشت ماه 1403 ساعت ۱۵:۱۵ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
بسیار سپاسگزارم از خداوند منان که به من توفیق دادند که در این جایگاه حضور داشته باشم تا بتوانم آموزش بگیرم و خدمت کنم؛ دستور جلسه این ماه لژیون سردار《قول و قرار و وفای به عهد》است.
قول و قرار و وفای به عهد از کلیدیترین مسائلی است که در زندگی ما قرار دارد، اولین قول و قرار، قول و قراری است که ما با خداوند یا قدرت مطلق میبندیم؛ این پیمان همانگونه که آقای مهندس فرمودند: در روز الست بسته شد؛ دومین قول و قرار، قول و قراری است که من با خودم میبندم که مثلاً صبح زود بیدار شوم و یا اینکه ورزش کنم و یا به زندگیام سر و سامان بدهم یا به امورات بچهها و همسرم رسیدگی کنم، سومین قول و قرار، قول و قراری است که من با سایر انسانها دارم و هر چقدر قول و قرار و وفای به عهدمان با قدرت مطلق و خودمان قویتر باشد، مسلما قول و قراری که با سایر انسانها داریم را بهتر انجام خواهیم داد.
بر اساس آموزشهای کنگره و طبق صحبتهای آقای مهندس، ما نباید از فرامین الهی تخطی کنیم ؛ هر قدر که ما از فرامین الهی دور باشیم، مطمئنا با قول و قرارهایی که با خودمان و سایر انسانها بستهایم پایبند نخواهیم بود. وفای به عهد ارتباط مستقیمی با دانایی دارد، ما در کنگره یاد گرفتیم هرچه انسان داناتر باشد، بیشتر نفس خود را تربیت کرده است و قطعا انسان منظم و پایبندی خواهد بود.
قول و قراری که ما میدهیم نباید خارج از ظرفیتمان باشد، نباید قولی بدهیم که توان انجام دادن آن را نداریم و انجام آن از عهده و توانمان خارج است؛ همانطور که در کتاب آسمانی قرآن آمده است و آقای مهندس نیز بارها تاکید کرده است؛ باید قول و قرار خود را مکتوب کنیم، از مهمترین چیزهایی که نیروهای منفی مورد حمله قرار میدهند همین وفای به عهد و قول و قرار است.
حال در این مرحله از زندگیمان؛ یکی از مهمترین قولها و تعهدهایی که ما در کنگره انجام میدهیم، همین قول و قرار و تعهدی است که در لژیون سردار داریم، که من در کنگره تعهد میدهم که دنور یا پهلوان یا عضو لژیون سردار باشم و با این تعهد، این فرصت را دارم که در این لژیون باشم و تحت آموزشهای ناب این لژیون قرار بگیرم. انشاالله که من وفای به عهد کرده و تعهد خود را پرداخت کنم.
اگر من به طرف مقابل قولی بدهم و به عهد خود وفا نکنم در حقیقت به آن شخص ظلم کردهام و حق او را پایمال کردهام؛ ما در کنگره آموختیم که اگر کاری کنیم حتما بازتاب آن به خودمان برمیگردد و طبق سخنان بزرگان کسی که سر قول و قرار خود باشد از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است؛ پس من اگر خدمت یا مسولیتی را به عهده بگیرم و به نحو احسنت انجام ندهم، یک کار ضدارزشی انجام دادهام و در صور پنهان؛ یعنی حال خودم بد میشود، حال خودم را خراب میکنم و این یعنی من نقص فرمان کردم و اعتماد به نفس خود را پایین آوردم.
اگر بتوانم خدمت را به نحو احسنت انجام بدهم و هیچ فرقی نکند که نگهبان نظم باشم یا میکروفن گردان یا پیمانی که راهنما میبندد که چهار سال وقت با ارزش خود را در خدمت آموزش، در اختیار ما میگذارد و ما را به حال خوش برساند یا مرزبانهای محترم شعبه که چهارده ماه به نحو احسنت خدمت میکنند و آسایش را در شعبه برای ما فراهم میکنند، اول حال خوب نصیب آنها میشود و بعد حال ما خوب میشود و اعتماد به نفسمان بالا میرود. انشاالله تعهدی که دادم و عضو لژیون سردار شدم را بتوانم به زودی تسویه کنم و در ادامه در مراتب بالاتر و مراتب دیگر مالی خدمتگزار باشم.
مشارکت ایجنت محترم همسفر مرجان
از خداوند متشکرم که این فرصت را نصیب من کردند، در واقع چند روز بود که احساس نیاز میکردم برای حضور در جلسه؛ همیشه در مورد نشستن رهجوها کنار هم با راهنماها صحبت میکنیم، از طرز نشستن بچهها در کنار همدیگر میتوانیم به محبت درونشان پی ببریم، اینکه یک نفر بنشیند روی یک صندلی و یک نفر دیگر در مقابلش یا با فاصله بنشینیم، مثل این است که با هم قهر هستیم یعنی دوست نداریم کنار همدیگر بنشینیم، اینکه فضایی در اطرافم باز باشد یعنی اجازه نمیدهم کسی وارد این حریم شود که در صور آشکار حداقل به این معنی است، بعد خواهش کردم و چند نفری کنار هم نشستیم، بقیه افرادی که آمدند کنار ما نشستند، یعنی این موج کنار هم نشستن بود که ما را گرفت و آقای مهندس میفرمایند: همه چیز یک صور پنهان دارد و یک صور آشکار، هیچوقت فراموش نکنید حتی، طرز نشستن ما کنار همدیگر میتواند خودش یک فریاد باشد و نشانه خیلی بزرگ باشد از چیزهایی که در قلب ما است یا به به عبارتی آنچه که در درونمان میگذرد.
صحبت از قلب شد و یادم آمد به صحبت آقای مهندس که میفرمایند: «آدمهایی که محبت را درون خود رشد میدهند و محبت و صلح و دوستی درونشان موج میزند، سیستم ایمنی خیلی قوی دارند»، یعنی اول از همه به ما میگوید با محبت باشید و با محبت برخورد کنید. در کلام الله از محبت صحبت میشود و به ما توصیه میشود، برای این است که اولین و بیشترین سودش برای خودمان است و در نهایت دیگران که با ما در ارتباط هستند، بهرمند میشوند و این چیز کم اهمیتی نیست و بسیار بسیار با اهمیت است که باید به آن توجه کنیم.
حال نگاه کنیم ببینیم من چگونه میتوانم به این محبت برسم و چه چیز میتواند مرا به محبت برساند و من ایمان دارم تمام کارهایی که در کنگره توصیه میشود را باید انجام بدهیم؛ همه اینها بخاطر این است که ما به این محبت برسیم، که آقای مهندس بارها در مورد این صحبت میکنند و اگر هر کسی، حرکتی که انجام میدهد، حواسش به خودش باشد دیگر، درگیری و دلخوری بوجود نمیآید؛ نه کسی گله میکند و نه کسی از دست دیگری دلگیر میشود و همه با آرامش و صلح زندگی میکنند، به شرطی که تمام کاری که اینجا گفته میشود به آن عمل کنیم؛ مثل نوشتن سیدیها و اجرایی کردن آموزشها که بسیار موضوع مهمی است.
یکی از چیزهایی که در کنگره ارزشمند است و در موردش صحبت میکنیم و کنگره به آن پایبند است و هر سال در لژیون سردار صحبت میشود؛ وفای به عهد میباشد که باید به آن ایمان داشته باشیم و به آن عمل کنیم، در جایی دیگر خداوند میفرمایند: «لا یخلف الله»خداوند خلف وعده نمیکند، ما باید این مسأله را در جزییترین چیزها رعایت کنیم و اگر قول و قراری داشتیم حتما آن را عملی کنیم؛ حتی قول و قراری که با خودمان داشتیم یا با هر کس دیگر که قول یا وعدهای میگذاریم، مثلا با بچه خودمان قراری میگذاریم؛ من روزی چند بار خودم با خودم قول و قرار میگزارم. ما باید هر نقشی که داریم نقش مادری، نقش همسری یا هر نقش و مسولیت و در هر اجتماعی که زندگی میکنیم باید حواسمان باشد اگر به وعده و قولی که میدهیم عمل نکنیم، اتفاقات دیگری برای ما میافتد و اگر خود به وعده خود عمل نمیکنیم نباید از دیگران انتظار داشته باشیم.
آقای مهندس در سیدی «اشراق» داستانی بیان کردند که کسی بیمار میشود و در بیمارستان چند ساعت اکسیژن میگیرد و بعد در قبال اکسیژن باید مبلغ پانصد دلار بدهد و این فرد شروع میکند به گریه و زاری، همه به او میگویند ناراحت نباش و گریه نکن خیریه و مددکاری برای پرداخت هزینه درمان به تو کمک میکند و این فرد میگوید: من خودم توان پرداخت هزینه را دارم و گریهام بهخاطر هزینه نیست، بهخاطر این است که من سالها است که از اکسیژن مجانی و رایگانی که در اختیارم بوده استفاده کردم و قدر این را ندانستم و اینجا آقای مهندس؛ تاکید میکنند که ما باید قدر چیزهایی که داریم و نداریم را بدانیم.
یکی از راههایی که آدم باید قدرشناس باشد این است که قول و قرارهایی که دارد را فراموش نکند، خصوصا قول و قرارهایی را که در لژیون سردار داشته است و فراموش نکنیم که هیچ کس از ما انتظار ندارد، یعنی اگر ما خدمت آقای مهندس برسیم و بگوییم مثلا ده نفر قسط سردار خود را پرداخت نکردهاند ما چه کار کنیم، ایشان میگویند: هیچ کار نمیخواهد بکنید. شاید آن فرد نتوانسته یا فراموش کرده یا تصمیم دیگری گرفته است یا الویت دیگری داشته؛ هیچ کس در کنگره راجع به پرداخت در لژیون سردار باز خواست نمیشود، ولی من به عنوان فردی که آمدم و حرفی زدم و به عنوان کسی که عضو کنگره ۶۰ است، از او انتظار میرود که فقط حرف نزند بلکه عمل کند و باید مقید باشم نسبت به کار و تعهدی که دارم.
ممکن است یک موقع تعهدی هم نباشد، ولی من با خودم قول و قرار میگذارم که مثلاً ماهیانه مبلغی را به حساب زمین واریز کنم، ولی مرتب این کار را عقب میاندازم و یا الویتهای دیگری را در نظر میگیرم، ولی باید حواسم باشد که این قبل از اینکه قول و قراری بگزارم به توانایی خودم نگاه کنم و این توانایی را بسنجم و بعد قول بدهم. به نظرم آدم یک کاری را انجام ندهد خیلی بهتر است از اینکه بگویید؛ انجام میدهم و انجام ندهد و این خیلی مهم است.
دیروز جلسهای داشتیم در ساختمان جدید ققنوس، این ساختمان فقط برای همسفران خریداری شده است و این ساختمان اینقدر باشکوه و زیبا است و تمام این ساختمان از ذرهذره کمکهایی است که همه ما انجام دادیم و در اصل به خودمان کمک کردیم؛ از همان ذره ذرههایی که در لژیون سردار کمک کردیم؛ این ساختمان در شش طبقه ساخته شد و هر اسیستانت با دستیارانش در یک اتاق فعالیت میکنند و دیروز که آقای مهندس به آنجا آمدند، ایشان از این قضیه بسیار خوشحال بودند و فرمودند: «جایی است که به هیچ عنوان در آن دزدی انجام نمیشود به خاطر اینکه تمام پولها و هزینههای آن را اعضا دادند و آدم خیالش راحت است» و حتی من به عنوان یک عضو خیالم راحت است که این اندک پولی را که پرداخت کردهام کجا هزینه میشود و تکتک هزینهها گزارش داده میشود، همه را اعضا مشارکت میکنند تا این کار بزرگ انجام شود.
در صحبتهای چهارشنبه وقتی آقای مهندس میفرمایند: دستگاه میکرو ار ای میخواهیم بخریم و این دستگاه در اختیار چند دانشگاه معتبر و محدود است؛ این خیلی حرف مهم و بزرگی است که ایشان چقدر دلشان به اعضای کنگره قرص است و میدانند که آدمهای کنگره چه آدمهای وفاداری هستند که حرف و عملشان یکی است و ایشان بنا به این پشتوانه میخواهند این کار را انجام بدهند.
من خودم شخصا افتخار میکنم که در این مجموعه هستم و محقق و دانشمندی بالای سر ما است که اجازه نمیدهد ریالی در این مجموعه بدون برنامه جابجا شود؛ چون نماد و مصادیق آن را میبینیم، مثلا ساختمانی را خریداری میکنند؛ صد میلیارد تومان و تمام اعضای کنگره در آن سهیم هستند و کارهای بسیار قشنگ و زیبایی آنجا انجام میشود و چه کسی میتواند یک چنین جای زیبایی را پیدا کند؛ پس باید خیلی قدردان باشیم و از اینکه خداوند به ما این اجازه را داده است که در این مجموعه باشیم و در کنار افرادی باشیم که این کار بزرگ را انجام میدهند و به ما اجازه میدهند که در کنارشان شاگردی کنیم.
آقای مهندس دیروز در صحبتهایشان فرمودند: کنگره ۶۰ در ظاهر دارد برنامه درمان اعتیاد را انجام میدهد، بلکه کنگره الان دارد درهای جدیدی را به روی علم باز میکند و این خیلی شیرین است که ما فکر کنیم که در این قضیه سهیم هستیم. برای همه شما آرزوی سلامتی و موفقیت دارم و از این که خدمتگزار شما هستم خیلی خوشحالم، امیدوارم ما در کنار یکدیگر محبت را بکاریم و رشد بدهیم و کمک کنیم به انسانهایی که از این در وارد میشوند و دلی پر از اندوه دارند و انشاالله که آنها هم بتوانند محبت را دریافت کنند و هر روز بهتر از قبل باشند.
تایپ: همسفر امالسادات رهجوی راهنما همسفر فاطمه، عضو لژیون سردار
عکاس خبری: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر سودابه، عضو لژیون سردار
ویراستاری و ارسال: همسفر راهله، رهجوی راهنما همسفر فریبا، عضو لژیون سردار
همسفران نمایندگی جهانبین شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
242