English Version
English

در این وادی یاد می‌گیریم که هر سلول و ذره هم کارآمد است

در این وادی یاد می‌گیریم که هر سلول و ذره هم کارآمد است

جلسه هشتم از دوره چهلم جلسات آموزشی‌ خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی خمین با استادی مسافر حمیدرضا، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر محسن با دستور جلسه وادی دوم و تاثیر آن روی من در روز یکشنبه ۲ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

سلام دوستان حمید هستم یک مسافر
از نگهبان عزیز تشکر می‌کنم که شرایط این خدمت را برای من فراهم نمودند.
دستور جلسه وادی دوم هست، همان‌طور که می‌دانیم وادی‌ها قوانینی هستند که شرایطی را فراهم می‌نمایند که انسان با یادگیری آن‌ها در واقع بتواند از عمق ظلمات و تاریکی‌ها خارج بشود و به راحتی در راه صراط مستقیم قرار بگیرد و اگر این وادی‌ها را درک نکند کار برای او غیر ممکن خواهد شد و با شکست مواجه می‌شود.
قوانین در واقع همان حقایق هستند، حقیقت چیزی هست که بوده و خواهد بود و علم جدا از حقیقت نیست و برای پیدا کردن حقیقت می‌بایست علم آن را نیز پیدا کنیم.
در واقع علم و قوانین همان تغییر ، تبدیل و ترخیص می‌باشد و اگر انسان بخواهد تغییر کند باید علم آن را نیز پیدا کند که وادی دوم مصداق همین جمله می‌باشد.
وادی دوم به دو بخش تقسیم می‌شود یکی این‌که گفته شده است هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به حیات نمی‌نهد.
ما ابتدا وادی اول که وادی تفکر بود را یاد گرفتیم که چگونه تفکر کنیم. وقتی که به کل هستی نگاه می‌کنیم می‌بینیم که از کوچک‌ترین ذره تا بزرگ‌ترین مخلوق جهت ماموریت و رسالتی آفریده شده‌اند. یکی از مثال‌هایی که آقای مهندس فرمودند همین مواد مخدر می‌باشد که در بیرون از کنگره اگر کلمه مواد مخدر بیان شود همه به نام یک ماده خانمان‌سوز و بی‌فایده از آن نام می‌برند ولی ما می‌دانیم که برای بی‌هوشی و موارد دیگر پزشکی استفاده می‌شود و می‌دانیم اگر این ماده نباشد در مسئله پزشکی به مشکل برمی‌خوریم و یا الکل که دیدیم برای دوران کرونا چه استفاده مفیدی دارد، ولی انسان به دلیل سوءاستفاده از آن و مصرف ناصحیح باعث تخریب می‌شود. طبق گفته آقای مهندس ما فقط ۵ درصد از این هستی را می‌دانیم و ۹۵ درصد آن کشف نشده است.
در قسمت دوم که می‌گوید هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم و ذره‌ذره آموزش‌های صحیح را یاد می‌گیریم که هر سلول و ذره کارآمد هست و وظیفه خودش را به نحو احسن انجام می‌دهد.
قسمت دوم که می گوید ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم؛ می گوید ما زمانی که انسان را خلق کردیم یک راه روشنایی‌ برای او وجود دارد و دیگری راه تاریکی‌ یا ارزش‌ها و ضدارزش‌ها.
من زمانی که مواد مصرف کردم چه دانسته و چه ندانسته و یا چه با آگاهی یا بدون آگاهی وارد دنیای تازه‌ای شدم. ذات و سرشت مواد مخدر این است که انسان را به تاریکی و ظلمت می برد و صفات خوب و ارزشی انسان را گرفته و انسان زیر خروارها بار اعتیاد گم می‌شود و آهسته‌آهسته با درد، اندوه، افسردگی   شاید بیماری و... که هرکدام از ما احتمالاً با آن سروکار داشتیم روبه‌رو می‌شود و یک ناامیدی عمیقی به انسان دست می‌دهد و می‌گوید من با این شرایطی که این‌جا آمده‌ام آیا می‌توانم دوباره برگردم به خودم و خودم را پیدا کنم؟
ناامیدی در واقع بزرگ‌ترین حسی است که موتورهای تولید کننده انرژی درون انسان را خاموش می کند.
در این وادی می‌خواهد آقای مهندس امیدواری را به ما وعده بدهد. ما وقتی در عمق تاریکی قرار می‌گیریم طبق گفته آقای مهندس که فرمودند : انسانی که تاریکی را تجربه کند مسیر روشنایی را پیدا خواهد کرد و تلخی را اگر بچشد می‌تواند شیرینی را درک کند.
ما در کنگره می‌بینیم افرادی که از تاریکی و ناامیدی برگشته‌اند و مانند آقای بهرام ایجنت محترم شعبه که البته شاید بعضی‌ها نمی دانند ولی مبلغ دو میلیارد تومان برای پهلوانی و کمک به پیش‌رفت اهداف کنگره پرداخت نموده است، آقای بهرام هم از جنس خودمان بوده است و حتی لژیون جونز را هم شرکت کرده است و می‌گوید ۲۰ کیلوگرم وزن کم کرده‌اند و در ساخت شعبه تلاش‌های بسیار زیادی را انجام می‌دهند. این فرد نمونه‌ای از هزاران فرد در کنگره ۶۰ می‌باشد.
پس نتیجه می‌گیریم که ما انسان‌ها قابل تغییر هستیم.
من با یک بیت شعر صحبت‌های خودم را به پایان می‌رسانم.
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی  گلستان غم مخور
از این‌که به صحبت‌های من گوش کردید سپاس‌گزارم.

نویسنده: مسافر محسن

عکاس: مرزبان خبری مسافر حمید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .