«وَ أَوْحى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ؛ پروردگارت به زنبور عسل وحی و الهام فرستاد.»
رابطه مخلوقات با خالق خود گاه آنقدر پیچیده و دارای فلسفهای عظیم است که شاید موجودات کوچک و ناچیز از دید ما بزرگترین مسئولیت را در برقراری نظم جهان هستی بر عهده داشته باشد. زنبورها نمونه شگرفی از این همه عظمت هستند و هنوز با وجود تمام تحقیقات انجام شده در مورد این موجودات بر ما پوشیده است که قوانین شهر عسل به وسیله روح کندو (زنبورملکه) انجام میشود را کدام مجمع و کدام شورا مطرح، تصویب و اجرا میکند.
حال در مقام من انسان چگونه است که گاهی در مواجهه با مشکلات میگویم ای کاش به دنیا نمیآمدم و یا وجود من چه ارزشی دارد؟ زمان را هرگز به یاد ندارم؛ اما از ازل همان جایی که با اختیار تام به موجود بودن خویش در جهان هستی بله گفتم موجودی دیگر همانجا در مقابل من ایستاد تا مرا به شک و تردید در موجودیت خویش وادار کند و گاه آنقدر ناامید شوم که لکنود بودنم قدرتی بیابد تا تو را به خاطر نیاورم و فراموش کنم که تو گفتهای من خلیفه تو روی زمین هستم. تو در مقام پادشاه خویش بسیار عظیمی و سنجیده عمل میکنی؛ اما من در مقام بندگی گاه اسیر این ابزار قوی و کارساز ابلیس هستم.
در این وادی من آموختهام که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی پا به حیات نمینهد. شاید فلسفه وجودی خود را از یاد بریدهایم؛ اما هرگز دیر نیست که با وجود این همه بزرگی و دور اندیشی به اصل خود بازگردیم و بدانیم حتی لحظاتی که من در ناامیدی محض هستم تو در پی مساعدتی که من تنها نمانم. هر گاه با تلاش فراوان یکی از ابزار ابلیس را شناسایی میکنم باز در لباسی متفاوت، رنگی و جذابتر حربهای نو میآورد؛ اما من به پروردگاری و مهربانیات آگاهی یافتهام، در پی کسب دانایی خود ناامید نمیشوم و اطمینان دارم که هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
در این سرا گرد هم آمدهایم تا با یاری نیروی قدرت مطلق، آموزشهای ناب و الهی کنگره دیگر به پوچی نیندیشیم و آگاه باشیم همه ما تا انجام تمام ماموریت خود بودهایم، هستیم و خواهیم بود. هر کدام از ما در هر جایگاهی که هستیم چه از لحاظ اجتماعی و احساسی وظایفی داریم و انجام آنها سبب تقویت نیروهای درونی و بالا بردن آگاهی ما میشود. توانمندیهای وجودی ما به حدی زیاد هستند که اگر یک انسان به مرحلهای برسد که از تمام آنها در جهت خیر بهرهمند شود کارهای بزرگی خواهد انجام داد که با این حواس محدود ما درک نمیشود.
آنچه مسلم است همه ما جای رشد و تعالی بسیاری داریم. تازه افرادی که متکاملتر هستند بیشتر به این مقوله میاندیشند و کسانیکه سکون هستند باعث بیتاثیر بودن آنهاست و کمتر در فکر حرکت، یافتن، رشد، ترقی و در نهایت تکامل و تعادل هستند. امیدوارم بتوانم در تکامل خویش در جهت به انجام رساندن ماموریت خود در این حیات گام بردارم و هرگز ناامید از الطاف رحمت الهی نباشم.
به قلم: همسفر فروغ راهنمای لژیون سوم
تنظیم و ویراستار: همسفر مهسا رهجوی همسفر عذری راهنمای لژیون دهم
رابط خبری: همسفر زهرا راهنمای تازهواردین
نمایندگی همسفران صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
124