مشارکت همسفر مریم؛
تمام وادیهای کنگره علم چگونه زیستن را به ما آموزش میدهند تا در نهایت به آرامش برسیم. این وادی بعد از وادی تفکر است. یادآوری میکند که هر کاری باید با تفکر باشد، فکر هم در جهت مثبت باشد، تا ناامیدی و ترس را از ما دور کند .وقتی درست فکر کنیم به این نتیجه میرسیم که به فلسفه وجودی و حیات خود و دیگران احترام بگذارم و ما جهت بیهودگی و تصادفی پا به حیات نگذاشتهایم. در کنگره آموختهام که خلقت آنقدر عظیم و ادامه دار است، که ما هنوز ذرهای از آن را نشناختهایم ،و از خیلی چیزها بی اطلاع هستیم، زندگی دارای پیشینهای است که ما بیاطلاعیم پس نمی توانیم دیگران را قضاوت کنیم. پس بر خود لازم میدانم که ابتدا مثبت فکر کنم و بعد به خودم ودیگران احترام بگذارم. آموختهام که مشکلات برای من یا تنبیه هستند یا آموزش، که از تنبیه هم میتوانم آموزش بگیرم، و احساس بیهودگی نکنم و خود را به خاطر مشکلات سرزنش نکنم به فرزندانم هم با عمل به این دستورات آموزش دهم. این وادی، وادی امید است، حس امید وزنده بودن را به من میدهد، حس ارزشمندی را در من بیدار میکند، که هم به خودم و هم به دیگران عشق بورزم، مجموع وادیهای کنگره به عشق میرسند. عشق ومحبت است که، مرا در جهت حل مشکل مصمم میکند ومرا مشتاق برای حل مشکل بعدی میکند.
مشارکت همسفر آذر؛
ابتدا خدا را شکر میکنم که اذن ورود من به کنگره را داد و این وادیها، برای من مثل دری از درهای بهشت هست. چون هر وادی را که گوش میکنم، میبینم چه چیزهایی را نمیدانستم و باعث رنج و ناراحتی و در نهایت بیماری جسمی و روحی من میشد وقتی به این آگاهیها رسیدم به این آرامش رسیدم و اما وادی دوم، این وادی دو موضوع را برای من روشن نموده است، اول اینکه من همیشه فکر میکردم که بیهوده آفریده شدهام وبه هیچ دردی نمیخوردم ولی زمانیکه فهمیدم کرم به آن کوچکی مفید است، پس من انسان هم حتما بیهوده نیستم من آمدهام که آگاهی کسب کنم و به کمال برسم. دومین موضوع این است که اگر اتفاقی برایم افتاد، نباید در ان اتفاق بمانم و همیشه شکوه و ناله کنم، بگویم چرا برای من، مثلا زمانی من متوجه شدم که بایک مصرف کننده روبرو بودم در آن زمان تاریکیها را تجربه کردم و یاد گرفتم که هیچ اتفاقی بدون علت نیست. ما در این دنیاوقتی با چیزهایی مواجه میشویم یامیخواهیم درس بگیریم، یا تنبیه است یا اموزش. زمانی که به بهشت کنگره رسیدم دلیل آن تاریکی را فهمیدم و هر کس در هر کجا قرار دارد عین عدالت است.
مشارکت همسفر فاطمه؛
در وادی دوم میگوید هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. و من به خاطر مشکلاتم خودم را سرزنش میکردم، و میگفتم چرا به این دنیا آمدهام و حرفهایی که ما را در ناامیدی فرو میبرد و باعث میشود که ما تلاش برای سلامتی و رهایی زندگیمان را نکنیم، و این پندار نادرست ما است. و من قبلا با یک حرف کوچکی به هم میریختم و ظرفیت پایینی داشتم، و این را باید بدانیم که فحش باد هوا است. در وادی دوم فهمیدم که انسان ارزش خیلی زیادی دارد، انسان اشرف مخلوقات است. اگر مشکلاتی هم در زندگیام است، خداوند خواسته است که من راه حل آن مشکلات را یاد بگیرم، هیچ مخلوقی از ریزترین موجود جهت بیهودگی پا به حیات نگذاشته است. فلسفه وجودی انسان و حیات و خلقت را نشناختهایم خیلی عظیم است. و هم یک پرسه بسیار طولانی مدت، ما یک ذره از آن پرسه را نشناختهایم، ولی باید این امیدواری را داشته باشیم که یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور، باز هم این امیدواری را بایستی داشته باشیم که پایان شب سیه سفید است.
تهیه گزارش: همسفر فاطمه، همسفر آذر، همسفر مریم
تایپ: همسفر نفیسه رهجو. راهنما زهرا (لژیون پانزدهم)
تنظیم و ارسال: همسفر اکرم رهجو. راهنما لیلا (د) ( لژیون نهم )
- تعداد بازدید از این مطلب :
92