English Version
English

دانایی موثر یعنی مسئولیت پذیر بودن

دانایی موثر یعنی مسئولیت پذیر بودن

چهارمین جلسه از دور دهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، روزهای یکشنبه نمایندگی قائم‌شهر، با استادی مسافر احسان، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر علی‌اکبر با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» یکشنبه 2 اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

 

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، احسان هستم یک مسافر.
اول‌ از همه از مرزبان‌های دوره قبل تشکر می‌کنم که شرایط خوبی را برای مسافران فراهم کردند تا مسافران راحت روی این صندلی‌ها قرار بگیرند و به درمان برسند. به مرزبان‌های دوره جدید تبریک می‌گویم و واقعاً خوشحال هستم که در این جایگاه قرار گرفتند. امیدوارم بتوانند بهترین عملکرد را داشته باشند تا بتوانیم هرروز در شعبه پیشرفت داشته باشیم و شاهد این باشیم که دست انسان‌های بیشتری در این مسیر گرفته شود.
موضوع بعدی اهمیت وادی‌ها است. دیروز یک سری افکار به ذهن من آمد که احساس می‌کنم به موضوع جلسه امروز مربوط باشد که می‌خواستم همان‌ها را با شما در میان بگذارم. اهمیت وادی‌ها همان‌طور که میدانید از وادی اول تا وادی چهاردهم به این صورت است که طوری مطرح می‌شود که واژه‌ها و کلمات را در افکار و ذهن ما مرتب می‌کنند، به‌طوری‌که من راحت‌تر می‌توانم فکر کنم و به نتیجه برسم؛ مثل این می‌ماند که یک کتاب‌خانه را در نظر بگیرید که کتاب‌هایش همه به‌هم‌ریخته است و شما وقتی‌که می‌خواهید به یک نتیجه برسید نمی‌توانید کتاب موردنظرتان را پیدا کنید ولی وادی‌ها راه را به ما نشان داده‌اند که چه کنیم و از کجا شروع کنیم، از تفکر شروع کنیم چهار وادی اول در مورد تفکر کردن است و کاملاً به ما می‌گوید که چه طور فکر کنیم، از کجا فکر کنیم و به کجا برسیم. مبدأ، مقصد و هدف در تفکر چیست؟ و بعدازآن وارد عمل می‌شود و تا آخر که به وادی عشق می‌رسد.
حالا دستور جلسه امروز هم وادی دوم و تأثیر آن روی من است که می‌گوید هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌دهد، هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خودمان به هیچ فکر کنیم. نگاه من به هستی شبیه به یک گیربکس ماشین می‌ماند که هر آدمی در آن مثل یک چرخ‌دنده می‌ماند که این چرخ‌دنده‌ها وقتی‌که با همدیگر درگیر می‌شوند ماشین شروع می‌کند به حرکت کردن و هرکدام از این چرخ‌دنده‌ها اگر به‌عنوان یک آدم سالم در نظر گرفته شود انگار یک چرخ‌دنده سالم است و دنده ایی از آن کم نشده است و با آن دنده‌ها خودش را درگیر موضوعات می‌کند، کمک می‌کند که بقیه حرکت کنند. حالا اگر من حالم خراب باشد مثل این می‌ماند که دنده‌های من شکسته باشند و در آن گیربکس هرز بگردم، به دیگران کمک نکنم و خودم هم درنهایت حالم خراب شود. درنهایت این به مسئولیت‌های من در زندگی برمی‌گردد، هرچه حالم بهتر باشد مسئولیت بیشتری را قبول خواهم کرد، به بقیه کمک خواهم کرد، درنهایت انرژی می‌گیرم و حال خودم هم خوب می‌شود؛ اما اگر برعکس آن باشد یعنی از زیر مسئولیت‌ها شانه خالی کنم، حالم هرروز خراب‌تر خواهد شد.
اگر بگویم خب مثلاً من مشکل مالی ندارم، حالم هم خوب هست و خودم را درگیر مسئولیتی نکنم. حالم بازهم خراب خواهد شد. این قضیه خود را به این صورت نشان می‌دهد که اگر من به این باور برسم، یعنی به دانایی مؤثر برسم هرچه آدم مسئولیت‌پذیرتری باشم و متوجه بشوم که آدم‌های دور و اطراف من در زندگی، هرکدامشان به خاطر یک دلیلی وارد این دنیا شدند و هیچ‌کدام جهت بیهودگی پا به حیات نگذاشته‌اند، آن‌وقت شروع می‌کنم به کمک کردن به آن‌ها چون‌که به این باور رسیدم اگر همه به بهترین خودشان برسند چه اتفاقی خواهد افتاد. کلاً هستی، یک هستی بهتری می‌شود، همه شادتر می‌شویم وزندگی بهتری خواهیم داشت.
زمانی که به این نتیجه رسیدم تلاش می‌کنم کمتر قضاوت کنم، کمتر حسادت کنم و کمتر خشمگین شوم و حتی هم‌زمانی که خشمگین شدم، اگر دانایی من به دانایی مؤثر تبدیل‌شده باشد، برمی‌گردم به همان کتابخانه‌ای که این وادی‌ها در ذهن من به وجود می‌آورند، قبل از آنکه دیر شود سریع به راه‌حل مشکل خودخواهم رسید، یعنی قبل از اینکه خشم من باعث شود کاری را انجام دهم که بعداً پشیمان شوم، آن کار را انجام نمی‌دهم، یا حسادتی کرده باشم که باعث شود راه زندگی من عوض شود از آن دوری خواهم کرد؛ مانند یک دینامیتی که فتیله آن ممکن است آتش بگیرد اما تا بخواهد به مواد منفجره‌اش برسد این وادی‌ها می‌آیند و به او کمک می‌کنند تا آن راه راست و حقیقی پدیدار شود، درواقع فتیله را خاموش می‌کنند و از منفجرشدن ما جلوگیری خواهند کرد.
پس درنتیجه به این می‌رسیم که همه ما باید به یکدیگر کمک کنیم تا نقش واقعی خودمان را در زندگی پیدا کنیم تا خودمان خیلی خوشحال نرو مفیدتر باشیم. یکی از دوستان من می‌گفت وقتی‌که از دنیا بروی از تو دو سؤال پرسیده می‌شود که چقدر شادی کردی و چقدر شادی آفریدی، امیدوارم همه‌ی ما در زندگی نقشمان را پیدا کنیم تا بتوانیم هم خودمان شادباشیم وهم زندگی بقیه را شاد کنیم.
امیدوارم که توانسته باشم جان کلام را به شما رسانده باشم.ممنون از اینکه با سکوت خود به حرف‌های من گوش کردید.

تنظیم: مسافر محسن لژیون دوم
ارسال: مسافر حسین لژیون یکم


 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .