راهنما مانند نقطه اتصال بین رهجو و کنگره است

چهاردهمین جلسه از دوره سی و دوم کارگاه و جلسات هماهنگی راهنمایان نمایندگی نیمایوشیج بهشهر به استادی راهنمای محترم مسافر ابوذر و نگهبانی ایجنت محترم مسافر الله قلی و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه "اثرات حضور به موقع راهنما در کنگره و کارگاه آموزشی و تاثیر آن بر لژیون"روز یکشنبه 2 اردیبهشت ماه 1403 ساعت ۱۴:۳۰ آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ابوذر هستم مسافر.

خدا را شکر که یک روز دیگر این فرصت به ما داده شد تا در خدمت شما عزیزان باشم. ابتدا تقدیر می‌کنم از ایجنت و مرزبانان شعبه که مراسم انتخابات مرزبانی خوبی پشت سر گذاشتیم حال و هوا و حس خوبی بود و همانطور که آقا الله قلی فرمودند  هر ۱۵ کاندید لیاقت مرزبان شدن را داشتند و افرادی که انتخاب شدند و افرادی که انتخاب نشدند همگی در کنار یکدیگر هستند و این یعنی پیشرفت به جلو، از اینکه به عنوان نگهبان ورزش فوتسال در پارک بنده را انتخاب کردید سپاسگزارم و امیدوارم در این جایگاه درس بگیرم.

واقعا خداروشکر که مکانی به نام کنگره وجود دارد که بتوانم در آن آموزش بگیرم و به حال خوب دیگران کمک کنم. در مورد دستور جلسه باید بگویم  ما راهنماها که شال گرفته ایم و به آن  افتخار می‌کنیم تا صور درون انسان درست نشود بیرون انسان هر چه باشد هیچ تاثیری ندارد و هر چقدر مشارکت کنم و عالی صحبت کنم ولی نتوانم سر ساعت خودم را با کارگاه و لژیون تنظیم نمایم هیچوقت روی رهجو اثری ندارد راهنما مانند نقطه اتصال بین رهجو و کنگره است و رهجو را به کنگره و جناب مهندس اتصال میدهد در مورد حضور به موقع باید گفت من تا خودم تا یک دستور جلسه یا سی‌دی را کاربردی نکنم امکان ندارد رهجو کاربردی کند هر ایرادی که در من وجود دارد در رهجوی من هم وجود دارد وقتی خودم به رهجو آموزش می‌دهم سروقت حضورداشته باشد ابتدا خودم باید رعایت کنم یا اینکه در ساعت کارگاه یک راهنما با رهجوی خود در حیاط صحبت کند چهره خوشایندی ندارد و عواقب خوبی ندارد چون من پیمان بسته‌ام مدت ۴ سال طبق معرفت و عدالت و عمل سالم کنگره رفتار کنم و تا آخرین روزی که این شال بر گردن من هست باید رعایت کنم چون کنگره برای من نیست کنگره برای همه است امیدوارم بتوانم بیشتر آموزش بگیرم و خدمت کنم و امیدوارم در پارک با نظر ایجنت سفره یکسره پهن شود و اگر راهنما در پارک حضور نداشت از طرف مرزبان غیبت آن زده شود چون اکنون در پارک هر کدام مانند لشگر شکست خورده در یک طرف نشسته هستند.ممنونم از اینکه با سکوت خودبه صحبتهای بنده گوش دادید.

تایپ: مسافر حسین

عکس: مسافر مسلم

ارسال: مسافر محسن