English Version
English

وادی دوم، وادی امیدواری

وادی دوم، وادی امیدواری

این هفته گفت‌و‌گویی ترتیب دادیم با همسفر طاهره که یکی از همسفران پرتلاش نمایندگی اراک هستند، لطفا با ما همراه باشید.

همسفر طاهره به همراه مسافرشان با آنتی‌ایکس مصرفی هرویین و متادون وارد کنگره‌۶۰ شدند و به روش DST با داروی OT به راهنمایی همسفر زهرا و مسافر مهدی به مدت‌ ۷ ماه است که سفر می‌کنند، مقدار فعلی مصرف ۲ سی‌سی در هر وعده است.

با توجه به این‌که مسافر شما به کنگره‌۶۰ نمی‌آمد چه تفکری باعث شد که شما به تنهایی به راه‌ خود ادامه دهید؟

در ابتدا از آقای مهندس تشکر می‌کنم که کنگره‌۶۰ را بنا نهادند تا افرادی که مثل من در زندگی به آخر خط رسیده‌اند و ناامید هستند به اینجا بیایند و امیدوار شوند که می‌توانند زندگی خود را نجات دهند. من به خاطر مسافرم به کنگره‌۶۰ آمدم چون راه‌های مختلفی را امتحان کرده بودیم و به نتیجه نرسیده بودیم، بعد از چند جلسه مسافرم دیگر به کنگره نیامد؛ ولی من که متوجه شده بودم اگر جایی بتواند به مسافرم کمک کند و مسافرم را از اعتیاد نجات دهد فقط کنگره‌۶۰ است، آمدم. وقتی مسافرانی را که به درمان رسیده بودند، می‌دیدم و این‌که چقدر تغییر کرده‌اند و اصلا مشخص نبود که قبلا مصرف‌کننده بودند متوجه می‌شدم که راه درمان اعتیاد در کنگره‌۶۰ است؛ ولی فکر می‌کردم که فقط مسافرم مشکل دارد و به درمان احتیاج دارد و فکر می‌کردم کنگره‌۶۰ فقط برای درمان اعتیاد است و می‌گفتم من که اعتیاد ندارم که به کنگره بیایم. در اوایل فقط می‌آمدم که مسافرم هم مجبور شود که به کنگره بیاید همیشه در لژیون می‌گفتم که من نیاز به کنگره‌۶۰ ندارم مسافرم باید به کنگره بیاید ولی همیشه راهنمایم می‌گفت باید به خاطر خودتان به کنگره‌۶۰ بیایید نه به خاطر مسافرتان. بعضی وقت‌ها ناامید می‌شدم و به راهنمایم می‌گفتم که من دیگر به کنگره نمی‌آیم چون مسافرم نمی‌آید؛ ولی هربار راهنمایم با جمله‌ای مرا آرام می‌کرد یا سی‌دی مخصوصی را به من می‌داد تا بنویسم و من با گوش کردن سی‌دی راه را پیدا می‌کردم و همیشه امیدوار بودم که مسافرم به کنگره‌۶۰ بیاید و درمان شود.

 

چطور شد که مسافر شما به کنگره‌۶۰ بازگشت و سفرش را شروع کرد؟

مسافر من خودش را کنگره‌ای می‌دانست و می‌دانست که تنها جایی که می‌تواند به او کمک کند و به درمان برساند و از اعتیاد نجات دهد فقط کنگره‌۶۰ است، مطمئن بود و خیلی به کنگره‌۶۰ باور داشت و به پسرم می‌گفت تو هم به کنگره بیا چون آموزش‌ها خیلی مفید هستند و حال انسان را خوب می‌کنند؛ ولی خودش به کنگره نمی‌آمد. گاهی که من سی‌دی می‌نوشتم او هم گوش می‌کرد و دوست داشت. جلسات چهارشنبه‌های آقای مهندس را خیلی دوست داشت؛ حتی مشارکت‌های اعضا را هم گوش می‌کرد. من هم آموزش‌هایی را که در کنگره‌۶۰ یاد می‌گرفتم در خانه بیان می‌کردم تا شاید تاثیری روی مسافرم داشته باشد و به کنگره برگردد، گاهی هم می‌گفت که می‌خواهد سفر کند؛ ولی این اتفاق نمی‌افتاد. من اوایل به مسافرم اصرار می‌کردم که به کنگره‌۶۰ بیاید و سفر کند این اواخر دیگر اصرار نمی‌کردم که باید حتما بیاید؛ ولی خودش دوست داشت و بالاخره تصمیم گرفت که بیاید و سفرش را دوباره شروع کند. فکر می‌کنم می‌داند که فقط در کنگره‌۶۰ است که می‌تواند زندگی‌اش را نجات دهد و این برای من‌ خیلی ارزشمند است.

چه عاملی باعث شد که در این مدت ناامید نشوید؟

این‌که می‌دیدم در کنگره‌۶۰ چه انسان‌های خوبی وجود دارند و چه فعالیت‌های خوبی انجام می‌دهند مثل آقای مهندس و استاد امین و همه راهنماها و خدمت‌گزاران کنگره‌۶۰ که خدمت می‌کنند به دیگران و این کار خیلی بزرگی است که روی من تأثیر می‌گذاشت و فکر می‌کردم حتی اگر مسافر من به کنگره‌۶۰ نیاید و درمان نشود همین که من با این انسان‌های بزرگ آشنا شدم و در کنگره آموزش گرفتم برای من‌ خیلی ارزش دارد و همین مسئله باعث می‌شد که‌ من با امید و انگیزه بیشتری به راهم ادامه دهم و مورد بعدی خود مسافرم بود که هروقت که می‌دید که حال من بد است می‌گفت که من دوست دارم به کنگره بیایم و درمان شوم.

شما چه درسی از وادی دوم گرفتید؟

من قبلا همیشه فکر می‌کردم که ما برای هدفی به این دنیا آمده‌ایم و من باید کاری را انجام دهم و فکر می‌کردم به این که من چه کاری در این دنیا باید انجام دهم، همین مسئله‌ای که در وادی دوم مطرح می‌شود. وادی دوم می‌گوید ما ارزشمند هستیم و برای هدف خاصی به دنیا آمده‌ایم. من تا الان خیلی کارها انجام داده‌ام که شاید به همین دلیل به دنیا آمده باشم و خیلی کارهای دیگری هم وجود دارد که باید در آینده انجام دهم. شاید هم کاری که من باید انجام می‌دادم همین آشنایی با موضوع اعتیاد و روش درمان باشد.

به نظر شما پیام وادی دوم چیست؟

وادی دوم وادی امیدواری است چون می‌گوید هیچ موجودی بی‌جهت به این دنیا نیامده؛ حتی کوچک‌ترین موجودات هم در عالم هستی کارایی زیادی دارند.

در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.

از آقای مهندس و خانواده محترم‌شان و همه راهنمایان و خدمت‌گزاران کنگره‌۶۰ که زحمت می‌کشند تا یک نفر شبیه من به آرامش برسد تشکر می‌کنم همچنین از راهنمای خوب خودم همسفر زهرا تشکر می‌کنم و همگی را خیلی دوست دارم.

 

با تشکر از همسفر طاهره که وقت خود را در اختیار ما گذاشتند.

 

طراح سوالات: همسفر نفیسه رابط خبری ( لژیون پانزدهم )

مصاحبه: همسفر فرزانه مرزبان خبری 

تایپ، ویراستاری و ارسال: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر رضوان ( لژیون ششم )

همسفران نمایندگی پروين اعتصامی 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .