English Version
English

انسان و کل هستی جاریست

انسان و کل هستی جاریست

همیشه برای تازه‌واردین ممکن است این سوال پیش بیاید که ما آمدیم به کنگره‌۶۰ مواد را ترک کنیم، این مطالب آموزشی چه ربطی به درمان مواد دارد؟ اگر فردی  بخواهد یک ماشین را تعمیر کند باید ماشین و اجزای ماشین را خوب بشناسد و اگر در کنگره ۶۰ اعتیاد درمان شده است به این خاطر است که یک ذره انسان شناخته شده است و این شناخت یک مسئله عملی و اصلی است. در کنگره‌۶۰ ما معتقدیم که درمان را خود فرد انجام می‌دهد پس باید اول خودش را بشناسد و زمانی که شناخت آن چیزهایی که بایستی تغییر کند را تغییر بدهد و اگر می‌خواهد تبدیل شود اول باید تغییرات انجام گیرد. ما از جهان هستی و انسان خیلی اندک می‌دانیم، ما از جهان هستی چه می‌دانیم؟ از خودمان چه می‌دانیم؟ ما هیچ نمی‌دانیم چون اگر می‌دانستیم عمل می‌کردیم. ما اگر روی جهان‌بینی و شناخت خود کار می‌کنیم به این خاطر است که بشناسیم، تغییرات و تعمیرات را ایجاد کنیم و ببینیم مشکل کار کجا است. انسان و کل هستی جاری است پس ما می‌توانیم صفاتمان را تغییر بدهیم، ما برای این‌که از شرایط فعلی عبور کنیم باید تغییرات ایجاد شود و تغییرات با ورد و دعا به وجود نمی‌آید باید عمل کنیم و برای این که تغییر کنیم باید یک سری مطالب را بدانیم. بزرگان ما حتی فرق نفس و روح را تشخیص نمی‌دهند‌، هر موجودی یک صور‌پنهان دارد و آن نفس است وقتی نفس به مرحله اعتدال برسد آن‌وقت روح در آن دمیده می‌شود‌‌ و ما در حیوانات روح نداریم. مسائل منفی و مثبت هر دو به انسان الهام می‌شود، درست است که انسان اختیار دارد اما هر کدام از ما تحت تأثیر القائات فجور و تقوا چه در صور‌آشکار و چه در صور‌پنهان هستیم، چه دوستی داشته باشیم که در صور‌آشکار به ما بگوید چه کار انجام بدهید و چه کاری انجام ندهید، چه در صور‌پنهان به ما القا و الهام بشود ما مختار به انتخاب هستیم که به این القائات عمل کنیم یا نکنیم و حرف فجور یا حرف تقوا را گوش کنیم. باید بدانیم که الهام فجور ظاهری بسیار فریبنده و زیبا دارد ولی باطنش نابود‌گر و ویرانگر است، باید بدانیم اگر می‌خواهیم تبدیل بشویم باید تغییر کنیم و برای تغییر باید وارد عمل شد، باید بدانیم که اختیار در دست ما است نباید تحت تأثیر القائات منفی قرار بگیریم. پس ما نیاز داریم که جهان‌بینی کار کنیم و  اطلاعاتمان را افزایش بدهیم اطلاعاتی که بتوانیم کاربردی‌اش کنیم، چیزی که ما را به هم متصل می‌کند نقاط مشترکمان است آن نقطه اشتراک فجور یا تقوا بوده است، اگر نقاط مشترک وجود نداشت ما به هم‌دیگر وصل نبودیم. ما بیگانگانی هستیم ظاهراً بیگانه اما آشنا‌تر از هر آشنایی، انسان‌ها در واحد مانند سلول‌ها هستند اما هرکدام یک مطلب را ارائه می‌دهند حال بیان مطلب می‌تواند مخرب یا سازنده باشد، اگر پی به ماهیت انسان بردیم و او را شناختیم می‌توانیم آن‌هایی که از نظر روحی و روانی از تعادل خارج شده‌اند مانند: اسکیزوفرنی‌ها را درمان کنیم. اگر به ماهیت انسان پی نبریم ما خودمان را هم نمی‌توانیم درمان کنیم، برای پی بردن به ماهیت باید در هر قسمتی تلاش ادامه‌دار باشد، مثلاً می‌خواهی نوازنده بشوی شروع به تلاش می‌کنی تا به ماهیت آهنگ‌سازی پی ببری، زمانی که تلاش ادامه‌دار شد آن‌وقت مطالب الهام می‌شود چون یک سری مطالب از جهان‌های دیگر الهام می‌شود و آن الهامی که انجام می‌گیرد بر حسب نیاز و جهت پیشرفت آسایش مردم است. چیزی که الهام می‌شود باید مورد نیاز باشد و چیزی که دریافت می‌کنیم باید نیازمند آن باشیم تا به ارزش آن پی ببریم، ظرف آب در کنار رودخانه ارزش ندارد‌.

تایپ: همسفر زهره، راهنما همسفر شکوفه(لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه، راهنما همسفر رقیه(لژیون سوم)

همسفران نمایندگی کاشمر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .