English Version
English

اگر کسی مسأله نق زدن را حل کند دیگر وارد حاشیه نمی‌شود

اگر کسی مسأله نق زدن را حل کند دیگر وارد حاشیه نمی‌شود

جلسه‌ یازدهم از دوره‌ بیست‌ و پنجم سری کارگاه‌‌های آموزشی عمومی ویژه مسافران کنگره ۶۰ شعبه اروند آبادان، با استادی مسافر‌ محمد، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر کریم، با دستور جلسه « ظرفیت و مسوولیت (قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه )» در روز پنج‌شنبه ۳۰فروردین ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

خیلی خوشحالم که در خدمت شما عزیزان هستم. از نگهبان جلسه تشکر می‌کنم که استادی جلسه را به من دادند که امروز در خدمت شما آموزش بگیرم، در ابتدا رهائی‌های مواد و نیکوتین این هفته را به جناب مهندس و خانواده محتر‌مشان و مسافران و همسفرانشان و همچنین راهنماهای محتر‌مشان تبریک می‌گویم اینکه مسافر همراه همسفر هست سفرش حقیقتا از کیفیت بالاتری برخوردار است و آدم احساس می‌کند جدا از اینکه یک شخص درمان شده است، یک خانواده در جهت درست در حال حرکت است و خدا را شکر می‌کنم.

این دستور جلسه هر سال تکرار می‌شود با این نکته که دوتا کلمه ( نق زدن، حاشیه) اضافه شده است. این دستور جلسات و مشار‌کتها را خود ديده‌‌بانان و جناب مهندس همیشه گوش می‌دهند، شما فکر نکنید اینجا مشارکت می‌کنید مثلا مهندس از فرم مشارکت ما خبر ندارد.

 وقتی دستور جلسه مطرح می‌شد یک عده از نظر فنی صحبت می‌کردند مثلا به آسمان می‌رفتند می‌خواستند مسئولیت را بشکافند؛ قبله اینجوری است، در اینجا خیال همه را راحت کرده است گفته این دستور جلسه می‌خواهد به این قسمت برسد، زیرا انسان اصولا موجودی است در قابل حقیقت یک مقدار مقاومت می‌کند و اولین حرکتش در مقابل حقیقت این است که وارد حاشیه می‌شود و نق می‌زند، اگر آقای مهندس این را می‌فرماید برای این است که یک راه گشایی اتفاق بی‌افتد.

در لژیون خودم می‌بینم مثلا یک شاگرد عزیز می‌آید می‌خواهد سفرش را شروع کند، ولی نق می‌زند می‌گوید دارو برای من کم است و حس می‌کنم درونش آب است، این نق زدن هست اگر این مسله را حل کند دیگر در حاشیه نمی‌رود. یعنی صورت مسئله اعتیاد را متوجه شده است، دارو و مقدار آن مشخص است راهنما می‌گوید چقدر مصرف کند و بالا پایین نمی‌کند. در زندگی هم همین شکل هستش ما جهت‌های زندگیمان را مشخص کنیم اگر جهت مشخص شود دیگر دنبال حاشیه نمی‌رویم.

برای مثال کار خودم در بازار است، بازاریاب وقتی می‌آید شروع به صحبت کردن راجع به خرابی بازار می‌کند، من این خصلت را داشتم قبل از اینکه به کنگره بیایم، وقتی یک مدت فروش نداشتم نگاه به مغازه کنارم می‌کردم، می‌گفتم چقدر فروخت یا چه کسی به مغازه‌اش رفت و در حاشیه می‌رفتم و از اصل مطلب جا می‌ماندم. از وقتی آمدم به کنگره فهمیدم باید به خودم متمرکز بشوم یعنی اگر امروز کاسبی ضعیف بود حتما به یک مسئله متمرکز نشدم بدانم مشکل کارم کجاست خدا را شکر از وقتی به کنگره آمدم در کارم خیلی راحتم و دیگر نمی‌‌نشینم سیاسی حرف بزنم که اصلا کاری را حل نمی‌کند من یک مغازه‌ دارم و یک جنس دارم باید بفروشم، حالا بنشینم تا صبح حرف سیاسی بزنم فایده ندارد یا در کنگره بیایم و خودم را با دیگران قیاس کنم و بگویم تخریب من بالاتر است، من خودم جزء کسانی بودم که اوایل آمدم کنگره می‌گفتم اینها همسفر دارند راحت هستند، همسرش برایش غذا آماده می‌کند نازش را می‌کشد معلوم است به درمان می‌رسد، من می‌رفتم دنبال حاشیه یعنی اصل مطلب را رها می‌کردیم.

بله قبول دارم کسانی که همسفر دارند خیلی شرایط خوبی دارند می‌تواند این باشد می‌تواند نقطه مناسبی باشد برای کسی که همسفر دارد تشویق بشود همسفرش را بیارد ولی شایدم کسی که همسفر دارد بگوید شما مجردی و راحت هستید، وقتی آدم بخواهد برود در حاشیه همیشه این مطلب هست. می‌خواهم این را بگویم ما باید تیزبین و هوشیار باشیم، همیشه در مسائل باید اصل مطلب را در نظر بگیریم، من قبله‌‌ام به کدام سمت است و این قبله گم کردن تمثیل است. وقتی من آمدم کنگره هدفم اول درمان است باید مشخص باشد و در مراحل بالاتر می‌آیم و درمان می‌شوم وارد مسائل خدمت می‌شوم و باز اینجا احتمال اینکه جهت را گم کنم هست، مثلاً می‌خواهم اینجا یک مسئولیتی را به هر قیمتی بگیر‌م‌، می‌آیم پشت سر این و آن حرف می‌زنم من آمده‌ام این‌ها را حل کنم، که مثلاً یک خدمتی را داشته باشم این‌ها دور شدن از اصل مطلب است و اگر انسان یک مقداری در مسائل هوشیار باشد آسیب نمی‌بیند و اگر هوشیاری به خرج بدهد به راحتی می‌تواند کشتی زندگیش را به ساحل امن هدایت کند و همیشه از خودش یک سوال بپرسد که من به دنبال چه هستم؟ من هر وقت یک مقداری این طرف و آن طرف می‌شوم این سوال را از خودم می‌پرسم که من دنبال چه می‌گردم؟ چه می‌خواهم؟ و یا بعضی اوقات می‌گویم که آخرش چیست و اگر در مسیری که اشتباه باشد از خودم می‌پرسم که حالا که در این مسیر که می‌خواهم بروم آخرش چیست؟ انشاالله که همه ما از این دستور جلسه به خوبی بهره ببریم. ممنونم که به صحبت های من گوش دادید .

تایپ: همسفر عرفان لژیون هشتم، مسافر حسین لژیون چهارم، مسافر امین لژیون یازدهم

ارسال مطلب: مسافر محمود لژیون هفتم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .