یازدهمین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی مجازی ویژه همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پروین اعتصامی اراک با دستور جلسه « وادی دوم و تاثیر آن روی من » با استادی راهنما همسفر زهرا در روز شنبه مورخ ۱ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به این حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
در وادی قبل؛ که وادی اول بود به ما یاد داد چگونه فکر کنیم، به چه چیزهایی فکر کنیم و به چه چیزهایی فکر نکنیم و قرار است نقشه حساب شده ترسیم کنیم که بازگشت نداشته باشد.
حال وارد وادی دوم میشویم؛ این وادی برای من وادی امید است و در دل تاریکیها مثل جرقهای روشن میشود که اگر به دنبال آن نور کوچک حرکت کنم قطعاً راه خروج من از تاریکی را نمایان میکند.
وادی دوم یکی از وادیهای است که به شدت روی افکار من تاثیر گذار بوده و بسیاری از مسائل با قرار گرفتن در این وادی برای من روشن شده است.
انسانی که در تاریکی است با وادی اول که قرار شد تفکر را آغاز کند، ناخودآگاه نیروهای منفی حمله خود را شروع میکنند و تازه فرد متوجه میشود در چه نقطهای قرار دارد و خود را از مسیر درست بسیار دور میبیند، به حدی دور که احساس میکند وجودش بیهدف و بیارزش است.
زمانی که متوجه موضوع اعتیاد در زندگی خود شدم کل امیدم را از دست دادم و خودم را تسلیم نیروهای منفی کردم زندگی، بچه، پدر، مادر و .... هیچ چیز برای من معنا و مفهوم خاصی نداشت و هستی برای من پوچ و بی ارزش شده بود.
هیچ وقت آن روزها را فراموش نمیکنم ناامیدی میتواند انسان را نابود کند تا مرز خودکشی او را بکشاند، مانند حصاری نامرئی به دور فرد کشیده شود و به او اجازه حرکت ندهد.
حال فکر میکنم چرا این مقدار پوچی را تجربه میکردم؟! تنها دلیل آن این بود که وجودم را بی هدف میدانستم و با کوچکترین مشکل فکر میکردم دنیا بیهدف خلق شده و بهتر است همه چیز نابود شود. دقیقا مثل مورچه که تا آب در لانهاش میرود فکر میکند دنیا را آب گرفته است.
دنیای من پر از نفرت و نا امیدی بود هیچ چیز من را خوشحال نمیکرد تا اینکه با حضورم در کنگره همه چیز عوض شد، نقش خود را فهمیدم که هیچ وقت قرار نیست مشکلات تمام شوند و هیچ تضمینی وجود ندارد با حل مشکلی مشکل بعدی به سراغ من نیاید.
اصل آفرینش ما همین است که با مشکلات بزرگ روبرو شویم. آگاهی، دانایی کسب کنیم و ظرفیت وجودی خویش را تغییر دهیم.
امروز که این متن را مینویسم یادم نمیآید آخرین بار چه زمانی ناامید شده باشم، حتی در سختترین و بدترین شرایط هم ناامیدی را احساس نمیکنم چون جنس آن و راه مقابله با آن را شناختهام.
هرگز فراموش نمیکنم که من به جز نقش همسر، نقشهای دیگری هم دارم و مهمتر از همه من یک انسان هستم با تمام صفتهای خوب و بد که در تلاش است به ارتقاع برسد. این را با تمام وجود خود درک کردهام، تلاش خود را میکنم و نتیجه را واگذار میکنم.
خدا را هزار مرتبه شکر میکنم که در کنگره هستم و میتوانم با آموزشهای کنگره به آرامش برسم.
یاد راهنما خانم معصومه بخیر که میگفتند: نا امیدی تمام تلاش خود را میکند تا انسان را به سکون بکشد و همین که ببیند، انسان از حرکت باز مانده دیگر کاری به کارش ندارد تا دوباره حرکتی از او ببیند و تنها راه مقابله با آن حرکت کردن است.
ممنون و مچکرم که به صحبتهای من توجه کردید.
تهیه گزارش: راهنما همسفر زهرا ( لژیون پانزدهم )
تایپ: همسفر نفیسه رهجو راهنما همسفر زهرا ( لژیون پانزدهم )
ویراستار، تنظیمکننده و ارسال: همسفر فاطمه رهجو راهنما همسفر فاطمه ( لژیون یکم )
همسفران نمایندگی پروین اعتصامی اراک
- تعداد بازدید از این مطلب :
214