به نام قدرت مطلق الله
در ابتدا خداوند را شاکرم که در کمال ناامیدی و ناباوری به دادم رسید و مسیر کنگره را به من و مسافرم نشان داد. سالها هر راهی را امتحان کردیم؛ اما به نتیجه نرسیدیم. در اوج ناامیدی، گمراهی، تاریکی و افکار آشفته به قول راهنمای عزیزم خانم فرشته، اذن ورودمان به کنگره صادر شد. مسافرم از من خواست او را در این مسیر همراهی کنم، نه میتوانستم مسافرم را جواب کنم نه حس و حال ورود به مکان ناشناختهای را داشتم. خلاصه با شک و دودلی بعد از چند ماه سفر مسافرم وارد کنگره شدم. روزهای اول ورودم را هیچوقت فراموش نمیکنم؛ با افرادی با حسوحال خوب که به گرمی و آرامش از من استقبال کردند روبهرو شدم، تمام دلشوره و اضطرابم به یکباره فرو ریخت و خداوند را هزاران بار شکر کردم که اعتیاد مسافرم این مسیر را برایم هموار ساخت تا بتوانم دنیای تاریک درونم را به روشنایی و سرشار از عشق و محبت به هستی و مخلوقات خداوند تبدیل کنم.
از جناب مهندس سپاسگزارم که چنین بستری را فراهم کرد و ما را با قلم آشنا ساخت تا به کمک استادانی دلسوز آموزش بگیریم و ظرف وجودی خودمان را از ارزشها، گذشت، مهربانی و بخشش پر کنیم. دریافتم که حال خوش و خوشبختی از آسمان یکدفعه به کسی داده نمیشود؛ بلکه باید تلاش و حرکت کنیم، صبور باشیم و بهای آن خوشبختی را نیز پرداخت کنیم. سعی میکنم در ادامه مسیر با آموزشهای ناب کنگره آرامش، صلح، عشق و محبت را به خودم، خانوادهام و اطرافیانم هدیه دهم و دنیا و آخرتم را بهتر کنم.
به قلم: همسفر زهرا، راهنما همسفر فرشته (لژیوننهم)
ویرایش: همسفر مریم، راهنما همسفر فرشته (لژیون نهم)
ارسال: همسفر معصومه، راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی نیمایوشیج بهشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
136