English Version
English

انسان برای پی بردن به روشنایی، تاریکی‌ها را تجربه می‌کند

انسان برای پی بردن به روشنایی، تاریکی‌ها را تجربه می‌کند

جلسه هشتم از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی مجازی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی اما‌م‌قلی‌خان، با استادی  همسفر بهاره با دستورجلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» در روز شنبه یکم اردیبهشت ماه ۱۴۰۳برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان بهاره هستم یک همسفر، آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی ست، بسیار سپاسگزارم که به بنده اجازه خدمت دادید تا بتوانم آموزش بگیرم.
وادی اول به من یاد داد که با تفکر ساختارها آغاز می شود و بدون تفکر آنچه هست رو به زوال می رود، در وادی اول آموختم تفکر یک حرکت درونی است که ترسیم کننده ی رفتارهای بیرونی من است. تفکر آغاز خلق است؛ هر رویداد و وضعیتی که در زندگی من رخ داده وابسته به تفکر من بوده است بنابراین تفکر اولین قدم برای رسیدن انسان به صلح و آرامش است و برای انجام هر اقدامی باید اول تفکر و اندیشه کرد.
و اما وادی دوم"هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ‌یک از ما به هیچ نیستم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم"
قبل از ورود به کنگره در اثر ایجاد مشکلات و مسائل گوناگون و بیماری‌های جسمی و روانی که در خود به وجود آورده بودم، تصور می‌کردم که همه‌چیزتمام شده وزندگی برایم اهمیتی نداشت و از خود می‌پرسیدم که چرا خلق‌شده‌ام و هدف از به وجود آمدن من چه بوده؟ از کجا آمده‌ام و به کجا خواهم رفت؟
بعد از ورود به کنگره متوجه شدم، که اگر با دقت بیشتر به اطرافم نگاه کنم می‌بینم در این دنیا هیچ موجودی بیهوده خلق نشده و ما انسان‌ها و حتی آن کرم کوچک برای یک کار یا رسالتی خلق‌شده‌ایم بنابراین باید برای رهایی ابتدا خودمان را پیدا کنیم چون اکثراً خودمان را گم‌کرده‌ایم و با تلاش و کوشش می‌توانیم به نتیجه برسیم و قدرتی پیدا کنیم باورنکردنی ...
ما در جهان هستی تنها و بدون پشتیبان نیستیم و قدرت مطلق ما را یاری خواهد رساند. انسان موجود قدرتمندی است و خداوند این نیروهای عظیم را به او داده است؛ نیروهای منفی می‌دانند که ما باوجوداین نیروها شکست‌ناپذیر هستیم، برای همین تلاش می‌کنند این نیروها را از درون خنثی کنند چون همه مطالب در درون و برون ماست مانند قله‌های آتش‌فشان، اما آرام و بی‌صدا.... ولی اگر به حرکت دربیایند و به آن‌ها توان حرکت دهیم، می‌توانند تغییراتی ایجاد کنند و انسان را از یک وضعیت به وضعیت دیگر تغییر دهند.
ناامیدی یکی از این ترفندهای نیروهای منفی است و اگر با تفکر درستی به این موضوع نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که وادی دوم سراسر امید و امیدواری است پس بهتر است کمی تفکر کنیم و به فلسفه‌ی وجودی و حیات خود و دیگران ارزش و احترام بگذاریم و بدانیم که بیهوده پا به حیات نگذاشته‌ایم.
قبلاً این شعر را خیلی گوش می‌دادم، مخصوصاً سال‌هایی که برادرم را ازدست‌داده بودم و همیشه فکر می‌کردم این شعر برای من سروده شده است (کبوتر بچه بودم، مادرم مرد، مرا با شیر گاو آموخته کردند، که از بخت بدم گوساله‌ام مرد، مرا بردند به مکتب‌خانه‌ی عشق معلم آمد و درس غمم داد) و چقدر گریه می‌کردم و روزبه‌روز در ناامیدی و تاریکی‌ها فرومی‌رفتم و خودم را تسلیم کرده بودم اما بعد از ورود به کنگره متوجه شدم که چقدر اشتباه ‌کردم. با آموزش در کنگره آموختم که روی ذهنم کارکنم زیرا تصاویر روی ذهن من ظهور پیدا می‌کنند و تصاویر ذهنی می‌توانند روی من اثر شگفت‌انگیزی بگذارند پس تفکرات غلط و حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها قطعاً روی ساختار جسم من تخریب ایجاد می‌کند؛ حرکت کردن و تلاش کردن نوعی خدمت به هستی است و هر چه حس امید و پویایی در من بیشتر باشد زندگی من سرشار از شادی و موفقیت خواهد بود.
هرروز صبح که در سر کلاس حضور پیدا می‌کنم همان سؤالات قبل را از خود می‌پرسم، اما این بار فرق می‌کند، سؤالاتم با تفکر و امید است، که هدف من از زندگی چیست؟ هدف از اینکه اینجا به‌عنوان یک معلم حضور دارم چیست؟ چه‌کاری انجام بدهم که ارزش زیستن وزندگی کردن دارد؟ آموختم که هدف من در زندگی فقط آموزش به شاگردانم نیست بلکه من برای آموزش گرفتن پا به حیات گذاشته‌ام، آموزش دیدن حس زیبایی است که من را امیدوار و پویا نگه‌داشته است و من زمانی به رشد کامل خواهم رسید که آموزش‌های ناب کنگره را بدون منیت دریافت کنم و بدون منت و با عشق و محبت آموزش دهم باید به‌آرامی، سازندگی را در قسمت جسم، روان و جهان‌بینی خود به وجود آورم و باید بذر عشق و مهر و محبت و ایمان و هنر زیستن را در درون خودم زنده کنم و به‌عنوان یک معلم آن‌ها را در درون شاگردانم بکارم تا دیگران برداشت کنند.
من زمانی می‌توانم وادی دوم را با تمام وجود حس کنم که هدف و مقصود خودم را در راستای خدمت به بندگان، خانواده، فرزند و شاگردانم انجام دهم و به تمام مخلوقات هستی عشق بورزم و بندگی خدا را به‌جا آورم.انسان برای پی بردن به روشنایی تاریکی‌ها را تجربه می‌کند ، اگر توانستم از گذرگاه‌های سخت عبور کنم آن‌وقت به رهایی خواهم رسید و من زمانی می‌توانم انسان خوب و مفیدی باشم که با عشق ورزیدن و صحیح زندگی کردن، در صراط مستقیم قدم بردارم.
در آخر امیدوارم بتوانم اهداف زندگی خود را در راستای آموزش‌های کنگره به‌پیش ببرم و به موفقیت برسم.

نویسنده: همسفر بهاره (لژیون سوم)

عکاس خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سحر( لژیون هشتم)

ویراستاری و ارسال : همسفر مهلا رهجوی راهنما همسفر فاطمه( لژیون ششم)

همسفران نمایندگی امام قلی‌خان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .