English Version
English

هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم

هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم

سلام دوستان اعظم هستم یک همسفر:
آقای مهندس در کتاب عشق، ۱۴ وادی برای ما مطرح نموده‌اند؛ این وادی‌ها برای همه قابل‌استفاده است و این‌طور نیست که برای یک گروه یا یک قشر خاص باشد. وادی دوم به ما می‌گوید «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم». اولین قدم برای انسان که بتواند در صلح و آرامش زندگی کند و کارهایش را درست انجام دهد، وادی تفکر است. برای هر اقدامی ابتدا باید تفکر و اندیشه کرد، حتی برای غیبت‌کردن؛ بنابراین خیلی باید مراقب باشیم که چه کار می‌کنیم و چه می‌گوییم. در جهان‌بینی می‌گوییم که باید در آدم‌ها، مثبت‌ها و خوبی‌ها را ببینیم. وادی دوم می‌گوید که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات ننهاده است، یعنی این فقط برای انسان نیست و شامل حال همۀ موجودات می‌شود. هرکسی که به این حیات قدم می‌گذارد، الکی، بیهوده و تصادفی نیست. سپس می‌گوید هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم؛ به‌عنوان‌مثال فردی می‌گوید ماشین تو ده شاهی هم نمی‌ارزد، ده شاهی نیز یک رقم است. انسان حتی اگر خودش فکر کند که ارزشی ندارد، باز هم ارزشمند است.
انسان در اثر تفکرات غلط و حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها، مشکلاتی را برای خود به وجود می‌آورد؛ این تفکر غلط و حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها قطعاً می‌تواند روی ساختار جسم، تخریب‌های فراوانی ایجاد کند و خود را به‌صورت بیماری سایکو سوماتیک نشان دهد. ممکن است بعضی از ما در اثر پیشرفت بیماری و مسائل گوناگون، این‌طور تصور کنیم که همه چیز تمام شده و دیگر زندگی برای ما اهمیتی ندارد یا ما اصلاً رقمی نیستیم، اما این در مرحلۀ نخست، توجیهی است برای خودمان، برای فرورفتن بیشتر در ناامیدی‌ها و تاریکی‌ها، نشان ازدست‌دادن اعتمادبه‌نفس و همچنین تسلیم‌شدن در مقابل نابودی محض و عدم تلاش ما برای رهایی و سلامتی؛ بنابراین ما خودمان، خودمان را گم کرده‌ایم و نمی‌خواهیم راه را پیدا کنیم. تنها چیزی که رؤیت نمی‌کنیم، وجود خودمان است. برای یافتن راه باید تفکر، کار و کوشش کنیم تا در قدرت، فکر و اندیشۀ ما خللی وارد نشود. اگر به تمام هستی نگاه کنیم خواهیم دید امکان ندارد چیزی پیدا کنیم که جهت بیهودگی پا به هستی گذاشته باشد و اگر تصور کنیم چیزی بیهوده است، مطمئن باشیم که این تصور و پندار نادرست ماست که نتوانسته‌ایم به هستۀ درونی و یا فلسفه وجودی آن پی ببریم. ما هنوز حتی ساختار کامل یک سلول از میلیاردها سلولی که جسم ما را تشکیل داده‌اند را نمی‌شناسیم و حتی نظارت و کنترل بر امور ادارۀ جسم خودمان را نداریم. بنابراین باید کمی تفکر کنیم، برای فلسفۀ وجودی و حیات خود و دیگران ارزش قائل باشیم و بدانیم که ما نیز جهت بیهودگی و یا به طور تصادفی پا به حیات نگذاشته‌ایم.

تایپ: همسفر اعظم (راهنمای تازه‌واردین)
تنظیم و ویرایش: همسفر زیبا، راهنما همسفر زهرا (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر مطهره، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی دهخدا قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .