جلسه اول از دوره هشتم سری کارگاههای خصوصی کنگره ۶۰ مخصوص مسافران نمایندگی دلیجان با استادی مرزبان همسفر مسعود، نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر امیرحسین با دستور جلسه «ظرفیت، مسئولیت، قبله گم کردن، حاشیه و نق زدن» چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان مسعود هستم یک همسفر. جایگاه نگهبانی را به آقا هادی و همچنین به آقا امیرحسین جایگاه دبیری را تبریک میگویم. از نگهبان و دبیر دوره قبل تقدیر و تشکر میکنم. امیدوارم بهره لازم و کافی را از جایگاه خدمتی که در آن بودند را برده باشند. دستور جلسه در مورد ظرفیت، مسئولیت، قبله گم کردن، حاشیه و نق زدن است و آخرین روز هفته است که داریم در مورد آن صحبت میکنیم. قبل از اینکه در مورد دستور جلسه صحبت کنم خداوند را خیلی زیاد بابت حضورم در خانواده بزرگ کنگره ۶۰ شاکر هستم. شغل من ارتباط زیادی با حرف زدن دارد اما هنگامی که بر روی این صندلی مینشینم و صحبت میکنم حسم با خارج از کنگره بسیار تفاوت دارد و اگر بخواهم مقایسه کنم قطره در برابر اقیانوس است. امیدوارم در کنگره بمانم و خدمت کنم و لحظات حضورم در کنگره را درک کنم، همانطور که بزرگان درک کردند. اگر کتاب ادموند و هلیا را مطالعه کرده باشید خواندهاید که ادموند و هلیا به خاطر نداشتن ظرف وجودی، ظرفیت داشتن امکاناتی که در اختیارشان گذاشته شده بود را نداشتند و به همین دلیل از بهشت رانده شدند.
برای اینکه دوباره به آن حال خوش برسیم و ظرفیت خود را پیدا کنیم به کره زمین آمدیم و در این مهد و در این آموزشگاه قرار گرفتیم تا کسب تجربه کنیم و یاد بگیریم. یاد گرفتن یا از طریق آموزگار است که خیلی شیرین میتوانیم یاد بگیریم و یا از طریق روزگار است که خیلی تلخ میآموزیم. چگونه ظرفیت من زیاد میشود؟ برای اینکه ظرفیت ما زیاد شود باید به سمت دانایی حرکت کنیم؛ و اگر بخواهیم به سمت دانایی حرکت کنیم، چه کسی میتواند این دانایی را به ما بدهد؟ راهنما میتواند این دانایی را به ما بدهد. راهنمایی که خودش این مسیر را رفته و تجربه کرده است و با پوست گوشت و استخوان درک کرده است. البته آموزش گرفتن فقط یک ضلع از مثلث دانایی است. در کلام الله مثالی آمده است که میفرماید کسانی که فقط به کسب اطلاعات و دانش میپردازند و به آن عمل نمیکنند مانند حماری هستند که بر روی دوش خود کتابها را حمل میکنند.
بنابراین آموزشها باید یک جایی تبدیل بشود به عمل، یعنی من این آموزشها را کاربردی کنم. سیستم هستی و سیستم انسانیت، سیستم عمل است. هنگامی که به آموزشهایم عمل میکنم حس خوب را دریافت میکنم. حالا من کجا میتوانم بفهمم که به آموزشهایم عمل میکنم و در نتیجه حس خوب را دریافت میکنم؟هنگامی که در جایگاه خدمتی قرار میگیرم و خدمت رایگان انجام میدهم. برای مثال در جایگاه مهمانداری قرار میگیرم و میخواهم خدمت کنم؛ شخصی از در وارد میشود و من به او میگویم که بر روی این صندلی بنشین اما او میرود و یک جای دیگر مینشیند؛ حالا زمانی است که من میتوانم بفهمم چقدر توانستهام به آموزشهایم عمل کنم. اگر از رفتار او ناراحت بشوم به این معنا است که نتوانستم ظرفیتم را بالا ببرم.
تکامل انسانها هنگامی اتفاق میافتد که در کنار انسانهای دیگر قرار بگیرند. هر چقدر که ظرفیت من بالاتر برود به وادی نهم نزدیکتر میشوم. عنوان وادی نهم این است که هنگامی که نقطهای از کم شروع میشود و بالاتر و بالاتر میرود کم کم نقطه تحمل پیدا میشود. برای مثال در حالی رانندگی هستم و شخصی پشت سر من بوق میزند یک بوق زدن او کافی است تا من عصبانی و ناراحت بشوم و از کوره در بروم؛ اما هنگامی که ظرفیتم بالا میرود حتی اگر آن شخص در جلوی دیگران یک سیلی به من بزند ممکن است من از دست او ناراحت نشوم.
قسمت بعدی دستور جلسه در مورد مسئولیت است؛ آقای مهندس در کارگاه آموزشی روز چهارشنبه فرمودند فاجعه هنگامی رخ میدهد که ما به یک انسانی مسئولیت بدهیم که ظرفیت آن را نداشته باشد. ممکن است یک نفر ظرفیت این را نداشته باشد که نگهبان نظم بایستد اما ما به او مسئولیت بدهیم و باعث بشود اتفاق بدی بیافتد. به دو گونه میتوان یک انسان را نابود کرد. گونه اول هنگامی است که شخصی ظرفیت بسیار بالایی دارد اما ما مسئولیت بسیار پایینی به او میدهیم. و گونه دوم هنگامی است که شخصی ظرفیت پایینی دارد اما ما مسئولیتی بالاتر از ظرفیت او به او محول میکنیم. گمان میکنم در صورت دوم فاجعه آن بیشتر باشد.
اگر بخواهیم با یک استخر مثال بزنیم انسان مانند استخر است. انسانی که ظرفیت کمی دارد ولی مسئولیت بزرگی به او میدهیم مانند استخر کوچکی است که بیشتر از ظرفیت استخر در آن آب میریزیم آب به مرور زمان از استخر سرازیر میشود و در کنار استخر گنداب به وجود میآید و علفهای هرز در کنار آن رشد میکنند و به مرور زمان پشهها، مگسها و موجودات موذی سر و کلهشان پیدا میشود. نتیجه چنین کاری قبله گم کردن میشود. قبلهگاه انسان یا میتواند الهی باشد و یا میتواند شیطانی باشد. اگر من مسئولیتم را خوب انجام بدهم قبلهگاهم الهی میشود و اگر در مسئولیتم کوتاهی کنم قبلهگاهم شیطانی میشود.
برگزاری جلسه راهنمایان
برگزاری آزمون داخلی
تهیه و ارسال خبر :همسفر مسعود (مرزبان خبری )
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
215