English Version
English

باید عبور از گذرگاه را یاد بگیریم

باید عبور از گذرگاه را یاد بگیریم

دستور جلسه این هفته وادی دوم و تأثیر آن روی من هست، آقای مهندس این وادی‌ها را هر سال در دستور جلسات قرار می‌دهند، چون این وادی‌ها راه درست زندگی کردن را به ما نشان می‌دهند. وادی اول با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد، بدون تفکر آن‌چه هست رو به زوال می‌رود، در وادی اول یاد گرفتیم که قبل از هر کاری باید تفکر کنیم، با تفکر و اندیشه درست کاری را که می‌خواهیم انجام بدهیم به نتیجه بهتری می‌رسیم. اکنون وارد وادی دوم شدیم، وادی دوم می‌گوید که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

اگر به تمام هستی نگاه کنیم خواهیم دید امکان ندارد چیزی پیدا کنیم که به جهت بیهودگی پا به هستی گذاشته باشد، اگر هم به مطالب و چیز‌هایی برسیم که تصور کنیم بیهوده پا به حیات گذاشته‌اند باز هم باید مطمئن باشیم که این تصور و پندار نادرست ما است که به عظمت الهی پی نبردیم، ما قبل از کنگره می‌گفتیم که من چرا به این دنیا آمده‌ام، من در زندگی خودم اصلاً نقشی ندارم، ولی در این وادی از جنگ درون صحبت شده یعنی شهر وجودی، درست یک انسان شاید مقام، پول و جایگاهی نداشته باشد، ولی در درونش یک شهر وجودی دارد که این شهر پر از سلول است و این شهر یک فرمانروا می‌خواهد که آن فرمانروا ما هستیم باید در سالم نگه داشتن شهر وجودی خود همه تلاش خود را بکنیم، وقتی که سالم هستیم قدر نعمت و داشته‌های خود را نمی‌دانیم ولی وقتی که خدایی ناکرده یک عضو بدن خود را از دست داده باشیم، مثلاً دست یا پا آن وقت تازه می‌دانیم که چه نعمت عظیمی را از دست داده‌ایم.

چیزی که مهم است، این است که ما در اثر تفکر غلط و یا حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها برای خود مشکلاتی را به وجود آورده‌ایم و باز هم نکته‌ای که فوق العاده مهم است، این است که تفکرات غلط و یا حرکت در مسیر ضد ارزش‌ها قطعاً می‌تواند بر روی ساختار جسم ما تخریب‌های فراوانی را ایجاد نماید و خود را به‌صورت انواع و اقسام بیماری‌های جسمی و روانی نشان دهد، حال ممکن است هنوز بعضی از ما بگویند من به نیروی برتر اعتقادی ندارم، البته هر کس در چند و چون افکار و اندیشه خود مختار است، ولی بایستی به این نکته توجه کنیم که ما هنوز حتی ساختار کامل یک سلول از میلیاردها سلول که جسم ما را تشکیل داده‌اند را نمی‌شناسیم و در آخر وادی از امیدواری صحبت شده به نظر من بالاتر از امید چیزی نیست. ناامیدی انسان را از بین می‌برد، امید باعت می‌شود که باور کنی باید باشی، باید زندگی کنی، تو بیهوده خلق نشدی تو باید خوب باشی، با این فکرها زندگی خوبی را خواهیم داشت.

نویسنده: همسفر مهناز، راهنما همسفر نیره (لژیون چهارم)

رابط لژیون: همسفر سحر، راهنمای تازه واردین (لژیون چهارم)

ویرایش و ارسال: همسفر معصومه، راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)

همسفران نمایندگی صائب تبریزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .