به نام قدرت مطلق الله
در سیدی شناور آقای امین فرمودند: «جشنها بهانه است که انسانها شادی کنند و در کنگره، جشنها به تدریج معنای خاص خود را پیدا میکنند. شادی لازمه برگزاری هر جشنی است و بدون آن جشنها فقط تاریخهایی درتقویم هستند و مفهوم دیگری ندارند.» جوامع خوشبخت دنبال بهانهای هستند که شادی کنند و جوامع اندوهگین دنبال بهانهای برای عزاداری هستند و این خوشحالی و شادی در جمع اتفاق میافتد و امکان شادی با بودن در جمع است. درقدیم انسانها بیشتر شاد بودند و دورهمیها بیشتر بود و آنجا بود که شادیها میتوانست، شکفته شود و این مطلب بیانگراین است که بودن انسانها در کنار هم، مهم است و اگرآنها نباشند، ما هم نمیتوانیم ادامه دهیم. پس بودن ما در کنار همدیگر اتفاق بزرگ و ارزشمندی است.
حتی درحیوانات همینگونه است، زمانی که عضو کوچک گله، از حمایت دیگر اعضا برخوردار است، بهخوبی رشد میکند و از خطرات مصون میماند و روزی رهبر و سردسته گله میشود؛ ولی اگر قویترین عضو گله به تنهایی ادامه زندگی دهد، شانس زنده ماندن برایش کم است واین قدرت درجمع است. بهقول بزرگان تکامل درجمع صورت می پذیرد. درکنگره ما وقتی در کنار هم قرارمیگیریم، این قدرت جمع ما را به درمان میرساند، بهشرطی که قوانین، اصول و آموزشهای کنگره را رعایت کنیم تا به هدف برسیم. این قوانین برای مسافران و همسفران یکی است و تفاوتی ندارد. حال اگر انسان این قوانین را بداند که چگونه رفتار کند در مسیر درست است و زمانی که نداند در جایگاه یک نوزاد وارد کنگره شود؛ ولی خود را در جایگاه بالاتر ببیند، دچار منیت میشود.
آقای امین اشاره کردند، گاهی اوقات حال من خوب نبود و علتش این بود که نمیدانستم، باید کجا حضور داشته باشم! در خانه، دانشگاه و یا در کنگره. در اتاقم مشغول عبادت یا درس خواندن بودم با این حال، حال خوبی نداشتم به این دلیل که جای خودم نبودم و آن لحظه میبایست یا در دانشگاه و کنگره میبودم و پاسخ دو نفر را میدادم. تا حال من خوب میشد؛ زیرا نیاز دیگران پیش من بود و نیاز من پیش دیگران است. متوجه شدم، بایستی دقت کنم که کجا باشم. کجا و چگونه بودن انسان و اینکه چه تصمیمی گرفته شود مهم می باشد؛ چون وقتی در مکان درستی قرار میگیریم و به آموزش میپردازیم و تلاش میکنیم باید طبق آموزشهای آقای مهندس زمان مناسب، مکان مناسب و کلام مناسب عمل کنیم. وقتی داخل آب میرویم، فشار از روی بدنمان برداشته میشود و بدن خود بهخود بازسازی میشود و این مشخص میکند که در کجا باشیم.
زیر آب رفتن تمثیل کسی است که منیت و تکبر و غرور دارد و حاضر نیست از هیچ کسی حرف شنوی داشته باشد و اینگونه است که مثل سنگ به زیرآب می رود. اولین شرط روی آب بودن باید شناور بود. شناورشدن؛ یعنی آموزشها را عملی کردن و این شناور بودن بستگی به این دارد که چگونه به دیگران نگاه کنید و اگرشناورشدی میتوانی پیش بروی و زمانی که اینها یادمان برود و چگونه بودن ما عوض شود و نگاه ماعوض شود، آنگاه شناور بودن ازبین می رود و مثل سنگ زیرآب میرویم و فرقی هم نمیکند در چه جایگاهی هستیم. در این سیدی مثلثی برای انسان مطرح میشود کجا باید باشم، چگونه باشم و چه کاری انجام دهم. اصول ساده هستند.
چرا کودکان همه چیز را زودترمیآموزند؟ کودکان هنوز درگیر آن پیچیدگیها و هزاران مسائل عجیب وغریب نشدهاند و خیلی ساده نگاه میکنند، خیلی ساده یاد میگیرند، بزرگتر که میشوند، مطالب را سخت و پیچیده میکنند. باید قدرچیزهایی که داریم را بدانیم و از امکاناتی که در اختیارمان قرارگرفته است به نحواحسنت استفاده کنیم. هرکجا محبت و حس خوب باشد، انسان احساس آرامش میکند. کار همسفران این است که بتوانند ببخشند، گذشت کنند و محبت را در زندگی احیا کنند.
به قلم: همسفر زهره، رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر سمیه، رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون دوم)
ویراستار و ارسال: راهنمای تازهواردین، همسفر سمانه
همسفران نمایندگی گوجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
103