English Version
English

بزرگ‌ترین مسئولیت ما همیشه انسان بودن است

بزرگ‌ترین مسئولیت ما همیشه انسان بودن است

جلسه سیزدهم از دوره نوزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی دهخدا با استادی راهنمای محترم مسافر علی و نگهبانی راهنمای محترم مسافر غلامرضا و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت(قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه)» پنجشنبه 30 فروردین 1403 ساعت 16 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان علی هستم یک مسافر.
خداوند را شاکرم که امروز در این جایگاه استادی اولین مشارکت را دارم و در خدمت شما هستم و از دبیر و نگهبان هم تشکر می‌کنم.
دستور جلسه ظرفیت، مسئولیت (قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه) است و همه ما در این مورد استاد بودیم و وقتی‌که نمی‌توانستیم کارهایمان را انجام دهیم درگیر حاشیه می‌شدیم زیرا ظرفیت آن کار را نداشتیم. بزرگ‌ترین مسئولیت ما همیشه انسان بودن است و ظرفیتش را نداشتیم و نق می‌زدیم و چون بلد نبودیم و همیشه هم آخر هر کاری می‌شد حاشیه و نق زدن و همه را مقصر کارهایمان می‌دانستیم ولی اصل موضوع به خود شخص برمی‌گردد. این ظرف را آب پر می‌کند و انسان را نیز آگاهی پر می‌کند، شاید شخصی ظاهر خوبی داشته باشد ولی در کوچک‌ترین موضوعی به هم می‌ریزد و چیزی که دیده نمی‌شود تفکر و ظرفیت شخص است.

در این چند سالی که در کنگره بودم رهجو داشتم و قبل از آن پدر بودم ولی نتوانستم همسر خوبی آن‌طور که باید باشم، به همه ما خداوند جایگاه می‌دهد چه دانا باشی چه نباشی و آن مسئولیت به ما داده می‌شود تا دانا شویم. ممکن است به هدفمان نرسیم در مسیر و یک‌لحظه ناامید و منکر همه‌چیز می‌شویم و در آن لحظه قبله ما گم می‌شود و اگر در آن لحظه اگر تفکر کنیم متوجه می‌شویم که همیشه سختی است و اگر شاکر خداوند باشیم هیچ‌وقت قبله ما گم نمی‌شود.

به محمد عزیز تبریک می‌گویم به همسفرانش و راهنمای همسفرش و گروه مرزبانی و ایجنت محترم، هر گردی گردو نیست و اگر در خانه کس است یک حرف بس است و محمد در لژیون همه کارها را در کنار من بود و همه‌چیز را انجام می‌داد.
محمد خودش خواسته داشت و الآن هم شال گردنش است و امیدوارم همیشه در زندگی‌اش موفق باشد و همسفرش خیلی در مسیر کمکش بود و هرکسی که موفق می‌شود همسفر خوبی دارد و همیشه در مسیر بوده‌اند جفتشان و خدمت می‌کنند و راهشان را ادامه می‌دهند، امیدوارم که جایگاه‌های بالاتری را لمس کنند.

سخنان مسافر:
خداوند را خیلی شاکرم که امروز جشن آزادمردی را در کنار شما جشن می‌گیرم و می‌گویند که بعد از آزادمردی اتفاقات خیلی خوبی می‌افتد، قبل از این‌که وارد کنگره شوم حال خیلی بدی داشتم و ناامید شده بودم و از خداوند درخواست می‌کردم که نجاتم دهد و واقعاً خسته شده بودم. یکی از دوستانم که با او مصرف می‌کردم به پزشک مراجعه کرد و مصرفش به قرص تغییر کرد و واقعاً مخرب بود آنجا به خودم آمدم و بعد به پوچی و ناامیدی رسیده بودم ولی نمی‌توانستم از کسی کمک بگیرم ولی از صمیم قلب از خداوند می‌خواستم که کمکم کند. یک ترک ناموفق نیز داشتم ولی بعد از چند روز دوباره مصرف کردم تا راه کنگره را پیدا کردم و وارد لژیون علی آقا و اوایل در آشپزخانه در ماه رمضان خدمت می‌کردم و بعدازآن نیز در جایگاه راهنمای تازه‌واردین و الآن هم که در جایگاه راهنمایی خدمت می‌کنم همیشه سعی می‌کنم در مسیر باشم و خدا را شکر حال خودم و خانواده‌ام خیلی خوب است از راهنمایم، همسفرم، راهنمای همسفرم و فرزندانم تشکر می‌کنم.

سخنان همسفر:
از راهنمای مسافرم علی آقا تشکر می‌کنم رفتارهای محبت‌آمیز ایشان باعث شد محمد آقا همیشه بیاید و در شعبه باشد، از محمد آقا خیلی سپاس گذارم که مرا اصلاً اذیت نکردند در سفرشان و همیشه خدمت‌گزار بودند. فرزندان من نیز غیرمستقیم آموزش‌های کنگره را دریافت می‌کنند و تغییر در رفتارشان مشخصات و این‌ها همه اثرات کنگره هستند و از رهجوهای خودم و راهنمای عزیزم و همچنین هم لژیونی‌هایم تشکر می‌کنم.

سخنان راهنمای همسفر:
خداوند را شکر می‌کنم که این تولد توفیقی شد تا دوباره در کنار شما عزیزان باشم، کنگره آموزش‌های نابی دارد و خداوند را شاکرم برای این روز باشکوه به همه شعبات و شعبه دهخدا و خدمت‌گزاران تبریک می‌گویم.

ورود به سفر دوم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .