در ابتدای سیدی آقای مهندس میگوید: خداوند هر چیزی که میدهد برای استفاده کردن یا به کار بردن نیست. خداوند در شما عقل قرار داد، اما برای آن یک مرزی تعیین کرده است تا برای رسیدن به آنچه انجام دهد به قوه تشخیص برسد. این خواست خداوند بود که نیروهای القا دهنده منفی در حاکمیت عقل دخالت میکند و مشکل ایجاد میکند. لحظه دشواری در آن لحظه احساس نمیشود آنچه که باعث یادآوری آن موضوع میباشد دشوار است. آقای مهندس میگوید: یک زمانهای شده است که اسم خداوند میآید انسانها برافراشته میشوند و تا از شک نگذرند به یقین نمیرسند. خداوند یک حاکم بزرگ به نام عقل به ما انسانها داده است و برای آن یک مرزی تعیین کرده است زمانی که عقل کار خودش را انجام میدهند القاء منفی میآید در کار عقل دخالت میکند و انسانها کار نادرست انجام میدهند. هميشه کسانی هستند که مطالبی را به ما القاء میکنند، حال این القائات میتواند مثبت یا منفی باشد و ما نباید تمام القائات را بپذیریم. هر مشکل که ما انسانها در زندگی داریم پایدار و یکسان نیست در واقع از این ستون تا آن ستون فرج است. عقل در انسان حکم پیغمبر درون را دارد و مثل یک میزان و ترازو عمل میکند و هیچ وقت اشتباه نمیکند مگر اینکه اطلاعات اشتباه به او بدهیم و نفس بر عقل غلبه کند. انسان باید از نظر تفکر و اندیشه به نقطهای از تشخیص برسد که چه چیز را استفاده کند یا استفاده نکند. مشکلات، سختیها و دشواریها برای انسان زمانی شروع میشوند که از دستورات عقل پیروی نکند و برای استفاده از هر چیزی باید اندازهی آن را حفظ کنیم که دچار مشکلات نشویم. ما نباید مشکلات را لعنت خداوند بدانیم بلکه مواجه شدن با سختی و مشکلات یعنی نقطهٔ صعود، مشکلات برای انسان درس زندگی میآموزند. اگر زندگی ما انسانها بدون مشکل باشد یا دغدغه نداشته باشیم، زندگی برای ما تکراری میشود به خاطر همین خداوند اضداد را برای بیداری انسانها به وجود آورد که به عنوان نیروی مکمل در کنار هم قرار بگیرند. انسان با آموزش، حرکت و فکر کردن درست میتواند مسائل خودش را حل کند. ما با وجود کنگره و آموزش گرفتن از راهنماهای خوبمان توانستهایم از مسیر تاریکیها عبور کنیم و این مشکلات و تاریکیها را با راهحل درست و باگذشت زمان سپری کنیم. در اینجا برای مشکلات میتوانیم یک مثلث ترسیم کنیم که یک ضلع آن عوامل قبل از مشکل میباشد و ضلع دوم خود مشکل و زمان است، یعنی وقتی در آن مشکل قرار داریم باید آن زمان را سپری کنیم و ضلع سوم هم بعد از مشکل و عوامل بعد از آن است. من با آموزشی که در کنگره گرفتهام آموختم که مشکلات را باید ریشهیابی کنیم تا بتوانیم راهحل درست را انتخاب کنیم. خداوند حاکمی مثل عقل به ما داده است و برای آن مرزی تعیین کرده است تا به تشخیص برسیم بایدها و نبایدها را بشناسیم. نیروهای منفی در حاکمیت عقل دخالت میکنند آنها را به عناوین صورپنهان و صورآشکار هنگامی که ما در حال انجام کارهایمان هستیم نیروهای منفی میآیند و میگویند که تو رشوه بگیر یا کمکاری کن، در آخر ما میتوانیم با کمک تکیهگاه محکمی به نام خداوند و تلاش و کوشش خودمان مسائل و دشواریهای زندگی را حل کنیم.
تایپ: همسفر فاطمه، راهنما همسفر زهرا(لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه، راهنما همسفر رقیه(لژیون سوم)
همسفران نمایندگی کاشمر
- تعداد بازدید از این مطلب :
94