English Version
English

من بهترین خودم هستم

من بهترین خودم هستم

به نام نامی عشق

امروز که از حس و حالم می‌نویسم ناخودآگاه به گذشته‌ای رفتم که شاید مرور آن باعث این می‌شود که از خدای خودم، جناب مهندس و کل سیستم کنگره ۶۰ سپاس بگویم؛ چرا که اگر کنگره ۶۰ نبود نمی‌دانم الان من و فرزندانم کجا بودیم، شاید با تخریبی که مسافرم داشت، دیگر صبر من هم سر آمده بود و کاری را که نباید انجام می‌دادم داده بودم.
خدایا چگونه سپاس بگویم تو را! خدایا چگونه سپاس بگویم جناب مهندس و خانواده محترمشان را! چگونه سپاس بگویم راهنمایم را و راهنمای مسافرم را؟ شاید زبانم قادر نباشد؛ ولی هر ثانیه و هر لحظه دعایشان می‌کنم و از خدا بهترین‌ها را برای این عزیزان خواستارم و آرامش زندگی امروزم را مدیون ایشان هستم.
من کسی بودم که در تاریکی اعتیاد غرق شده بودم، آن‌قدر آن روزها تار و تاریک بود که گاهی اوقات من فراموش می‌کردم که من هم مخلوق خداوند هستم و بیهوده به دنیا نیامده‌ام و من رسالتم را فراموش کرده بودم و دائما در حال شکوه و گلایه از خدایم بودم که خدایا چرا من؟! خدایا اعتیاد باید در زندگی من باشد این چه آزمونی است حالا اعتیاد آمد؛ چرا من باید صاحب ۵ فرزند باشم، چرا من باید آن‌قدر قرض داشته باشم و روی خواسته‌هایم پا بگذارم؛ چرا من؟ چرا من‌ها سراسر زندگیم را فرا گرفته بود و دیگر داشته‌هایم را نمی‌دیدم؛ حتی گاهی اوقات احساس می‌کردم زیر بار مسئولیت زندگی تک‌تک استخوان‌هایم خرد شده است.
بارها و بارها مثل کسی که در حال غرق شدن است دست نیازم را به کسانی داز کردم که آن‌ها نه تنها کمک من نکردند بلکه ضربه‌ای از روی ناآگاهی به زندگیم وارد کردند و تجربه تلخ و خاطره تلخ برایمان به جا گذاشتند که حتی یاد آن روزها مرا آزار می‌دهد. خدا را هزاران هزار بار شکر که با آمدن به کنگره تمام نداشته‌هایم جبران شد! بلکه چندین برابر آن آگاهی و علم آموختم.
من با آمدنم به کنگره فهمیدم من بهترین خودم هستم و من انتخاب شده‌ام که همسفر مسافری باشم که امروز بهترین مرد دنیاست، فهمیدم من انتخاب شده‌ام برای فرزندانم، فهمیدم خدا به اندازه ظرف وجودیم به من مشکل می‌دهد یا به اندازه ظرف وجودیم به من ثروت می‌دهد. من در کنگره آموختم که چگونه پس‌انداز کنم. از زمانی‌که با کنگره آشنا شدم و آموزش گرفتم و توانستم زندگی خودم را از تاریکی به روشنایی هدایت کنم و ناجی زندگیم باشم.
امروز من با سربلندی از اعتیاد همسرم و با سرافرازی از کنگره ۶۰ صحبت می‌کنم؛ چون کنگره من را به خودم داد، همسرم را به من داد، آرامش را به من داد. خدایا سپاسگزارم که من را لایق آموزش دانستی و من و خانواده‌ام را با کنگره آشنا کردی. خدایا من امروز می‌دانم و به این دانش رسیده‌ام که باید من هم به کسانی که مثل من در تاریکی اعتیاد در حال غرق شدن هستند کمک کنم تا آن‌ها هم به آرامش برسند؛ چون دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما می‌کاریم تا دیگران بخورند. خدایا من از تو یاری می‌خواهم برای این‌که بتوانم در آزمون راهنمایی قبول شوم تا عشق بلاعوض را به کسانی هدیه کنم که تشنه محبت هستند. ممنونم و سپاسگزارم از جناب مهندس و خانواده بزرگ کنگره ۶۰.

نویسنده و تایپ: همسفر شیوا‌ رهجوی راهنما همسفر مرضیه‌ (لژیون اول)
ارسال: همسفر زلیخا مرزبان خبری
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .