به نام قدرت مطلق الله
اگر انسانها را بشناسیم و ظرفیتهای آنها را بدانیم از اشتباهات آنها کمتر ناراحت میشویم و حال خودمان همیشه خوبتر خواهد بود.
انسان به دلیل اینکه دارای اختیار میباشد، میتواند مسئولیتهای پیرامون بُعد خویش را بپذیرد و در ادامه در خود ظرفیت ایجاد نماید؛ مسئولیتها همیشه دو طرفه هستند و هیچگاه یک طرفه نیستند. مانند مسئولیتهای خالق و مخلوق، استاد و شاگرد، راهنما و رهجو و ما بایستی مسئولیتهای خود را مشخص و مرزبندی کنیم، انسانها گاهی تصور میکنند مقصر و مسئول مشکلات فعلی آنها دیگران هستند و خود مسئولیت مشکلات و کارهای خود را نمی پذیرند و در گوشهای مینشینند و میخواهند با دعا، راز، نیاز و نیایش مشکلات و مسئلههای خود را حل نمایند. دستهای آسمانی تنها القای افکار را انجام میدهند. بایستی بدانیم هر مشکلی کلیدی دارد. دعا، راز، نیاز و نیایش ما زمانی بهصورت مطلوب مؤثر واقع میگردد که ما حداقل در مسیر صراط مستقیم حرکت کنیم و با تلاش و کوشش بار مسئولیت خود را بپذیریم، هر انسانی هر کاری انجام میدهد مسئولیتش بر عهده خود او میباشد. ستایش و یا نیایش بدون خدمتکردن مفهومی ندارد، اما نیایش و ستایش به همراه خدمتکردن یکی از بهترین و پسندیدهترین کارهایی است که انسان میتواند به انجام برساند.
هرچه دانایی فرد افزایش یابد، میتواند به ظرفیت و پذیرش بیشتری برسد و به اصطلاح ظرف وجودی او بزرگتر میشود. زمانی به سلسه مراتب جایگاههای خدمتی در کنگره ۶٠ نگاه میکنیم، میبینیم که برای مثال فردی زمانی وارد حیطه خدمت میشود، ابتدا به مراتب از خدمتهایی مانند مهمانداری، میکروفن گردانی، نگهبان نظم، آبدارخانه شروع میکند و زمانی که ظرفیت او بالا و بالاتر رفت وارد خدمتهای دبیری، نگهبانی، مرزبانی، راهنمایی، ایجنتی میشود.
حال ممکن است گاهی افراد در جایگاهی قرار بگیرند که ظرفیت آن جایگاه را نداشته باشند و این موضوع باعث میشود که به خود آنها آسیب وارد شود و حتی به اطرافیان نیز آسیب برسانند. دقیقاً مانند یک پارچ است که اگر بیشتر از ظرفیت و گنجایشش در آن آب بریزیم، این مسئله باعث میشود در اطرافش خرابی به وجود بیاورد. البته بایستی بگویم خوشبختانه در کنگره ۶۰ این جایگاهها هستند که بسته به ظرفیت اشخاص آنها را برای خدمت انتخاب میکنند. بهعنوانمثال؛ میگویند خدمت مرزبانی یعنی قدمزدن بر روی گداختههای آتش، ولیکن اگر آن فرد مرزبان ظرفیت و معرفت لازم را در وجودش داشته باشد، به قول وادی چهاردهم: گاهی عشق یعنی پای برهنه روی گداختههای آتش راهرفتن، اما زمانیکه در وادی عشق قرارگرفتی، آتشهای گداخته را بسان گلبرگهای لطیف در زیر پای خود احساس خواهی کرد و از هیچ غُل و زنجیری پروایی در سر نخواهی داشت، زیرا تو در اثر قدرت عشق، سوزندگی آتش را به گونهای دیگر احساس خواهی کرد.
به راستی اصلا معرفت یعنی چه؟ معرفت یعنی هنر زندگی، علم زندگی، هنر خدمت، هنر دوست داشتن تمام هستی و مخلوقات خداوند؛ بنابراین زمانی ظرفیت لازم در افراد به وجود بیاید، میتوانند بدون چشم داشت خدمت کنند و نهایت لذت را از جایگاههای متفاوت خدمتی خود ببرند.
"تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی"
- تعداد بازدید از این مطلب :
270