English Version
English

ما فرصتی برای تکرار اشتباهاتمان نداریم.

ما فرصتی برای تکرار اشتباهاتمان نداریم.

به نام قدرت مطلق الله

هشتمین جلسه از دور سوم سری کارگاه ھای آموزشی کنگره ۶٠ نمایندگی صبا با استادی مسافر مجید ، نگهبانی مسافر اسحاق و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه ظرفیت و مسئولیت ( قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه ) در روز چهارشنبه ۲۹ فروردین ماه ۱۴۰۳راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:


اول از هر چیزی خدا را شاکر هستم که در کنگره حضور دارم. از ایجنت محترم، مرزبانان عزیز و راهنمای خودم تشکر می کنم که این اجازه را به من دادند که بتوانم در باب این دستور جلسه صحبتی را داشته باشم.


دستور جلسه ظرفیت و مسئولیت و قبله گم کردن و نق زدن و حاشیه است. چیزی در این دستور جلسات نیست که به ما ربط پیدا نکند. وقتی به دانشگاه می روی و می خواهی علمی را یاد بگیری که اصلا در خودت نمیبینی، جویای آن می شوی. هیچکدام از دستور جلسات کنگره به گونه ای نیست که با خود بگویی این به من ربطی ندارد، کم و زیاد به همه ی ما مربوط است. دستور جلسه صحبت های زیادی دارد مثلا این که به دانایی مربوط می شود. به آموزش، تجربه و تفکر ربط دارد. وقتی به درون خود نگاه می کنیم می بینیم که پشت سر هم اشتباهات را تکرار می کنیم. بخاطر این است که آموزش درست ندیدیم. و کارت چرا درست از آب در نمی آید؟ نگاه که می کنی متوجه می شوی اصلا تفکری نداشتیم. در وادی اول که پله اول کنگره است، درونش نچرخیدیم تا خودمان را پیدا کنیم. هرچیزی را که سبک بشماریم ضربه اش را خودمان خواهیم خورد. من همین الان که وارد کنگره شدم از راهنمایم برجک خوردم که چرا سر امتحان حاضر نشدم. ناراحتی دارد، ضعف است، می شود هم جبران کرد ولی ما دیگر جایی برای تکرار اشتباهاتمان نداریم. درون خودم می گویم کار داشته ام و بهانه می آورم، نق می زنم و حاشیه می روم.


هر قسمت از دستور جلسه برای خود نکات مهم زیادی دارد، مثلا از باب ظرفیت این که من انقدر ظرفیت دارم که تک تک شما برجک من را بزنید ولی حال من خراب نشود. من گاهی می گویم اگر خداوند بخشنده و مهربان است پس چرا وقتی من از او ماشین و خانه و یا هرچیز دیگری را می خواهم به من نمی دهد؟ آیا من آدم بدی هستم؟ دعایم گرفته نمی شود؟ یا ایراد از جای دیگری است؟ من این را تجربه کردم که اگر چیزهایی را راحت بدست بیاوری، راحت هم از دست خواهی داد و باعث خسارت زیاد هم در زندگی می شود. مثلا من در دهه ۸۰ دوره ی خوبی داشتم یعنی تقریبا هرچیزی که خواسته اش را داشتم به دست آورده بودم. وارد دهه ۹۰ که شدم عذاب و سختی شروع شد. به خود گفتم این دهه کلا به درد نمی خورد. نگفتم به ظرفیتم ربط دارد. ده سال کارم را کنار گذاشتم. سال ۹۰ زندگیم را ول کردم و به خود می گفتم که قرن عوض شود همه چیز درست می شود. این تفکر خراب در من بود و نمی دانستم که ظرفیت چیزهایی که داشتم را نداشتم، چون از آن ها نمی توانستم درست استفاده کنم. ظرف درون انسان مگر به سادگی بزرگ می شود؟ مگر الکی می شود صاحب خانه یا ماشین خوب شد؟ مگر به سادگی می شود رهایی را بدست آورد؟ باید بتوانیم کم کم شناخت و آگاهی مان را نسبت به مسائل بالا ببریم. حاشیه هم نمی روم و دوست دارم که شما مشارکت کنید. از این که به صحبت های من گوش کردید خیلی ممنونم.

تهیه و ارسال: مسافر حسین

خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .