English Version
English

عشق است که لژیون سردار را به پیش می‌راند.

عشق است که لژیون سردار را به پیش می‌راند.

جلسه پنجم از دوره سوم جلسات خصوصی لژیون سردار نمایندگی دلیجان با استادی راهنما مسافر محمدبهروز، نگهبانی مسافر محمد، دبیری مسافر محمدجعفر روز دوشنبه ۱۴۰۳/۱/۲۷ با‌ دستورجلسه: «دنور» ساعت۱۵:۳۰ آغاز به‌کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان محمدبهروز هستم یک مسافر؛ خداوند را شاکر هستم که لطف و عنایت مجدد شامل حال من شد که بتوانم یک جلسه دیگر در لژیون سردار شرکت کنم و متشکرم از لطف نگهبان و شما عزیزان که اجازه دادید من یک بار دیگر در جایگاه استادی قرار بگیرم. دستور جلسه امروز در رابطه با دنور است. در ابتدا یک مقدمه‌ای در مورد لژیون سردار می‌گویم. همه ما می‌دانیم که لژیون سردار منتسب به یکی از اساتید بزرگ آقای مهندس است.استاد سردار یک شخصیت فوق العاده معنوی  ، یک پدر، بزرگ‌تر، یک راهنمای بزرگ، یک شخصیتی که با روح الهی رهنمای آقای مهندس شدند و همین‌طور تذکرات و راهنمایی‌های ایشان به کنگره۶۰ راهبرد می‌دهد و ما در آن راستا قدم برمی‌داریم. بنابراین اگر این لژیون منتسب شده است به استاد سردار این یعنی اهمیت معنوی کار بیشتر از اهمیت مالی آن است.

در غیر این صورت اساتید بزرگی بودند در سراسر دنیا که در زمینه مالی بسیار موفق بودند و ثروت‌های کلانی را داشتند اما این لژیون منتسب به استاد سردار است و این نشان دهنده اهمیت معنوی آن است. همه راهنمایی‌هایی استاد سردار برای پیشرفت خود من است، خودی که به ناخودی تبدیل شده است و در عموم گم شده است. تمام راهکارها و راهبردهایی که داده می‌شود اول از همه برای خود من است. نکته‌ی اول در لژیون سردار، اهمیت معنوی آن است و  نکته‌ای دیگر این است که لژیون سردار هدفی را برای آینده خودش رقم می‌زند. اولین چیزی که ما در لژیون سردار داریم یک فالو آپ مالی برای خودمان است. چقدر زیبا است که سفر اولی‌ها می‌توانند در آن شرکت کنند و آقای مهندس با راهنمایی راهنماها و مشورت با ایجنت این اجازه را می‌دهد که سفر اولی‌ها در لژیون سردار شرکت کنند. سفر اولی‌هایی که تمکن مالی دارند ممکن است جهان‌بینی خوبی برای بخشش نداشته باشند و سفر اولی‌هایی که تمکن مالی ندارند ممکن است برای بخشش سختی بیشتری به آنها وارد شود. با شرکت در لژیون سردار این دو متعادل می‌شود. کسی که جهان‌بینی ندارد به جهان بینی بخشش دست پیدا می‌کند و می‌فهمد که آرام آرام حال خودش خوب می‌شود و چه اتفاقات خوبی کنگره ۶۰ برای هستی رقم می‌زند.

برای پاکی هوا ،برای محیط زیست، برای امنیت جامعه و آرام آرام متوجه می‌شود که روز به روز حال خودش خوب می‌شود و روز به روز چشم و گوشش باز می‌شود.متوجه می‌شود که در این خوب شدن حال می‌تواند هم به خودش کمک کند و هم به دیگران و همچنین در پیشبرد اهداف کنگره ۶۰ همانطور که اسم آن جمعیت احیای انسانی می‌باشد به معنای احیای انسانیت و رقم زدن تکامل برای انسان ها. اما برای کسانی که تمکن مالی ندارند مانند خود من که در ابتدا تمکن مالی نداشتم؛ یادم می‌آید که در ابتدا برای عضویت در لژیون سردار باید ۳ میلیون تومان پرداخت می‌کردیم، پس از آن شد ۴ میلیون تومان و سپس ۶ میلیون تومان.در ابتدا تمکن مالی نداشتم به این دلیل که مصرف کننده‌ای بودم بی‌مصرف و تمام تلاشم بر این بود که بتوانم مواد مصرفی خودم را تهیه کنم و در تهیه مواد مصرفی خودم هم مشکل داشتم. اصلاً چیزی به اسم پس انداز در زندگی ما نبود، اما وقتی که به کنگره ۶۰ آمدم دیدم یک سری از افراد می‌بخشند و من توانایی بخشش را ندارم. به خودم نگاه کردم و متوجه شدم ۳ میلیون، ۶ میلیون و یا ۵۰ میلیون تومان اصلاً پولی نیست که من بخواهم ببخشم، مشکل و مسئله اصلی این است که من آموزش مالی ندیده‌ام. وقتی کسی تحت آموزش قرار می‌گیرد باعث می‌شود یک پیوند میمون و مبارک به آن خورده شود و این پیوند میمون و مبارک باعث می‌شود از امسال تا سال دیگر برنامه‌ریزی مالی داشته باشد تا بتواند در لژیون سردار شرکت کند. این یعنی فالو آپ، این یعنی کمک کردن به یک شخص برای بالا رفتن. همین که می‌آییم در لژیون سردار و راجع به تجربیاتمان صحبت می‌کنیم و حس خوب را به هم انتقال می‌دهیم و متوجه می‌شویم که وعده خداوند دروغ نیست. خیلی کم پیدا می‌شود افرادی که در لژیون سردار به امید بازگشت مالی شرکت کنند. همین که خداوند به من اجازه می‌دهد در راه خیری قدمی بردارم، یک ریالی کمک کنم و دو خط بنویسم این لطف خداوند است؛ یعنی خداوند به من لطف کرده است و اجازه داده است که یک ریالی به کنگره کمک کنم و یک قدم در راه کنگره بردارم و این لطف خداوند است. کما اینکه هزاران نفر هستند که از نظر مالی در درجات بسیار بالایی قرار دارند اما نمی‌توانند در راه خیر از آن استفاده کنند و چون انرژی به آنها برنمی‌گردد با سرمایه بسیار بالا و توانایی‌های بسیار بالا اصلاً حال خوبی ندارند. 

دستور جلسه دنور است همه ما می‌دانیم که دنور کسی است که در کنگره ۶۰ با پرداخت ۵۰ میلیون تومان این جایگاه را برای خودش تصاحب می‌کند. یک تجربه کوچکی بگویم از روزی که دنور شد،م امیدوارم که چنین روزی برای پهلوان شدنم اتفاق بیفتد. روزی که من دنور شدم واقعاً پولی نداشتم و کلاً ۴ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان در کارت من بود. و تصمیم گرفتم که دنور بشوم، با راهنمایی‌های آقای احمد فهیمی تصمیم گرفتم که دنور بشوم . ۴ میلیون و ششصد هزار تومانی که در کارتم بود را کشیدم و به من گفتند مابقی پول را چگونه می‌دهی و گفتم که چند چک می‌آورم. وقتی که چک‌ها را آوردم گفتند که برو و فلان روز چک ها را بیاور .گفتم این چک‌ها را از من بگیرید زیرا تصمیمش را گرفته ام و این مال از زندگی من خارج شده است. اگر خدایی نکرده اتفاقی بیفتد و در این دنیا نباشم آنقدری سرمایه دارم که آنها را بفروشند و چک‌های دنوری من را پاس کنند و نمی‌خواهم از این خیر و نعمت بی‌بهره بمانم. زمانی که اذن خداوند صادر بشود و به من اجازه بدهد و این لطف را به من بکند که من در جایگاه پهلوانی قرار بگیرم اصلاً مهم نیست که من پولی داشته باشم یا نداشته باشم،همانطور که من وقتی که تصمیم گرفتم دنور بشوم قبل از اینکه این چک‌ها پاس بشود پول آن برای من چندین برابر فراهم شد. یقیناً برای دیگران و پهلوانان نیز چنین مسئله‌ای رقم خورده است و مهم لطف خداوند است که به من اجازه می‌دهد تا در این جایگاه قرار بگیرم.

یک مطلب کوچکی هم بگویم در مورد اینکه کنگره بر مبنای دو چیز استوار است:مبنای اول محبت است یعنی ما در هر جایگاهی که قرار گرفته باشیم باید محبت را در نظر بگیریم.برای مثال می‌خواهیم به یک کودک کمک کنیم و می‌خواهیم دست او را بگیریم و از خیابان او را رد کنیم اما اگر با لحن محبت آمیز با او صحبت نکنیم او به ما اجازه نمی‌دهد که او را از خیابان رد کنیم. اما اگر در دل ما محبت باشد می‌توانیم به هدفمان دست پیدا کنیم. پس اولین چیزی که من به عنوان یکی از اعضای لژیون سردار در خودم تقویت می‌کنم این است که اگر می‌خواهم لژیون سردار پا بگیرد و قدرتمند شود باید با دیگران پیوند محبت بزنم.اگر شخصی بخواهد در لژیون سردار عضو شود و مبلغی را فقط از روی تکلیف بدون عشق و محبت و فقط به این دلیل که به او گفته‌اند پرداخت کند، این کار باعث می‌شود که لژیون سردار مستدام و استواری نداشته باشیم.کسی می‌تواند قدم‌های دامنه‌دار و پی در پی در راه لژیون سردار بردارد که این محبت جاری باشد. و این محبت باید از درون شخص جریان بگیرد. برای من که می‌خواهم عضوی از اعضای لژیون سردار بشوم بسیار بسیار تاثیرگذار است. زیرا او همین عشق را دریافت می‌کند و عضو لژیون سردار می‌شود. اما اگر اینگونه گمان کنم که من می‌خواهم عضو لژیون سردار بشوم زیرا به دنورها یا پهلوان‌ها فرصت‌های بهتری داده می‌شود این تفکر لژیون سردار را مستدام نمی‌کند، آن چیزی که لژیون سردار را مستدام می‌کند عشق است.

نکته دوم که نه تنها در کنگره بلکه بیرون از کنگره هم اهمیت دارد «ارزش گزاری است». ارزش گزاری در هر مطلب، احترام رهجو به مرزبان، احترام رهجو به راهنما، احترام رهجو به رهجوهای دیگر، احترام رهجو به پیشکسوت، احترام رهجو به درخت، همه اینها باید ارزش گزاری بشود، یعنی چه؟ یعنی ما باید احترام بگزاریم و بها بدهیم و آن را تکرار کنیم. اگر شرط اول برقرار نباشد، یعنی من از روی محبت برخورد نکنم و مسئله دوم، ارزش گزاری نکنم، من فقط می آیم یک کارتی می‌کشم و می‌روم ، باز همان یک کارتی که می‌کشم بها داده نشو،د باز به‌نظر من این عضو در لژیون سردار مستدام نخواهدبود، چرا؟ چون اگر آقای مهندس که خداوند حفظشان کند و سایه شان را نگهدارد برای کنگره ۶۰، برای هستی در این سن بالا آنقدر کار می‌کنند به خاطر ارزشی است که گذاشته می‌شود، همه دوستش دارند، زحماتش به چشمشان هست، می روند ملاقات می‌کنند ،مانند پیشوایی که فقط کافی است حرف از دهنش بیرون بیاید هنوز حرف منعقد نشده حرفش را می‌گیرند به خاطر این است که سیستم کنگره ۶۰ سیستم ارزش‌گزاری شده است.

آقای مهندس خودش را وقف کنگره کرده است. ۲۴ ساعت خودش خانواده‌اش، تفک‍ّرش، علمش، دانشش، سرمایه اش، هر چیزی که تراوش می‌کند از آقای مهندس برای انسانیت است. چرا ؟ چون دارد ارزش گزاری می‌شود. جایگاه دیده‌بانی ، ایجنیتی ، مرزبانی همینطور است. اگر در یک شعبه به جایگاه ایجنتی و راهنمایی و مرزبانی ارزش گزاری نشود آن شعبه پایه هایش مستدام نیست. پس یکی از دلایلی که باعث می‌شود من سردار بشوم ارزش گزاری است. ولو شده در لژیون سردار یک جعبه شیرینی بدهم، یک حس خوب را ایجاد کنیم، و هیچکدام از این حرف های که من می‌زنم به معنای دور زدن قوانین و حرمت‌های کنگره نیست. کنگره ۶۰ آنقدر پویا و لطیف است که می تواند همه قوانین و حرمت ها را همراه با عشق و ارزش گزاری در کنار هم جمع کند. خیلی زیبا است که ما این ارزش‌گزاری ها را انجام بدهیم و صحبت کنیم در مورد اتفاقات خودمان و بازگشت سرمایه ها. در گوشه به گوشه زندگی ام که نگاه میکنم پر است از اتفاقاتی که ممکن بود برایم اتفاق بیافتد و نیفتاد. قرار نیست که خداوند یک گونی پول جلوی پای من بگذارد.‌همین که من مریض نمی شوم یا اتفاق ناگواری برایم نیفتاد خب این ها همه لطف خداوند است . بنابراین همیشه هم نباید به فکر بازگشت بود و در آخر اینکه آیه قرآن است که می‌فرماید فقط اعمالی به سمت بالا می روند که خلوص داشته باشند. یعنی از عالم ماده جدا شوند. عملی به آسمان می رود و مورد لطف خداوند قرار میگیرد که خالصانه برای خداوند باشد و خالص کردن عمل برای خداوند این است که از ته قلبت و بدون صفر به هیچ چیز فکر نکنی. اگر پیشرفتی در زمینه علمی رخ بدهد طبق روایتی که از هزاران سال پیش برجای مانده، اگر دانش در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دانش دست پیدا خواهند کرد ، یقیناً فوندانسیون مردان پارس از جمعیت احیای انسانی کنگره ۶۰ هستند که روز به روز مرزهای علم را می‌شکافند و دانش را از ثریا کسب می کنند.

تهیه و ارسال خبر: همسفر مسعود ( مرزبان خبری)

نمایندگی دلیجان 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .