English Version
English

وقتی که ظرفیت داشته باشم خیلی بهتر و با مهربانی با همه برخورد می‌کنم

وقتی که ظرفیت داشته باشم خیلی بهتر و با مهربانی با همه برخورد می‌کنم

جلسه هشتم از دوره بیست و هفتم کارگاه‌های آموزشی، خصوصی مسافران  کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان به استادی مسافر مهرداد، نگهبانی مسافر یوسف و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه (( ظرفیت و مسئولیت( قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه )) روز سه‌شنبه بیست‌و‌هشتم فروردین‌ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱7 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان مهرداد هستم یک مسافر
خداوند را بسیار شاکر و سپاسگذار هستم که امروز این لیاقت را پیدا کردم که در جمع شما دوستان باشم و آموزش بگیرم اول از همه از آقای امینی استاد عزیزم تشکر می‌کنم و بعد از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم نمودند تا ما در آن آموزش بگیریم و به آرامش برسیم و همین‌طور از همه کسانی که در این شعبه در حال خدمت کردن هستند تشکر می‌کنم. همه در حال خدمت کردن هستند که یک مصرف کننده به این مکان بیاید و بعد از گذشت ۱۰ الی ۱۱ ماه به رهائی برسد‌.

دستور جلسه امروز هم که (ظرفیت و مسئولیت، قبله گم‌کردن، نق‌زدن و حاشیه) هست، خب همانطور که می‌دانید ظرفیت یک کلمه‌ای است که از ضعف گرفته می‌شود و یا همان گنجایش است. ما اگر یک لیوان آب را تصور کنیم، اگر این لیوان ظرفیتش ۲۰۰ سی‌سی باشد و ما بیاییم ۲۵۰ سی‌سی آب داخل این لیوان بریزیم آب از لیوان سرریز می‌شود چون ظرفیت آن پر شده است. در جهان هستی هم هر چیزی یک ظرفیتی دارد من در مورد خودم اگر بخواهم مثال بزنم، زمانی که مصرف کننده مواد مخدر بودم ظرفیت این که در حال رانندگی یک ماشین پشت سر من بوق بزند را نداشتم و همیشه فکر می‌کردم اگر کسی این عمل را انجام بدهد خیلی بد است و می‌خواستم سریع از ماشین پایین بیایم و درگیری ایجاد کنم.

اگر بخواهم یک نمونه دیگر مثال بزنم باید بگویم امروز مرزبان‌های قبلی شعبه خدمتشان به پایان رسیده است و مرزبان‌های جدید می‌خواهند در کنکره شروع به خدمت کنند بالاخره هر شخصی که به اینجا می‌آيد از راهنما و دیده‌بان بگیر تا شخصی که مرزبان می‌شود و یا در جاهای دیگر خدمت می‌کند، همه مصرف کننده بوده‌اند. هیچ یک از این عزیزان قبلاً مرزبان، راهنما و یا دیده‌بان نبوده‌اند، همهٔ این عزیزان مصرف کننده‌هایی بوده‌اند که با تلاش و پشتکار به این جایگاه رسیده‌اند. همۀ ما در زمان مصرف مثل همدیگر بودیم حالا ذره‌ای پائین یا بالا، هیچ کدام از ما ظرفیت هیچ موضوعی را نداشتیم ولی شخصی که به کنگره می‌آید و حدود ده الی یازده ماه سفر می‌کند، چطور می‌شود که این شخص که یک روزی مصرف کننده بوده است الان به جایی رسیده است که هدایت و مسئولیت قسمتی از یک شعبه را به دست او می‌دهند. این واقعاً یک حرکت بزرگ است و یک معجزه تلقی می‌شود.

خودم من کنترل خودم را نداشتم و ظرفیت هیچ موضوعی را نداشتم ولی الآن خیلی حرف‌ها را می‌شنوم یا به قول معروف صدتا فحاشی را می‌شنوم ولی در بیشتر اوقات به سادگی از آن موضوع عبور می‌کنم یا دیگر اهمیت به آن موضوع نمی‌دهم. در مورد مسؤلیت، ما فکر می‌کنیم کسی که مسؤلیت دارد یا در جایگاهی قرار گرفته است، آقا و سرور ما می‌باشد؛ خیر این طور نیست، هرکسی مسؤلیت بیشتری داشته باشد باید بیشتر هم پاسخگو باشد. واقعاً مسؤلیت داشتن یک کار سخت و هم سهل است چطور سخت است، وقتی در مکانی به من یک مسؤلیت داده می‌شود و در آن مسؤلیت نمی‌توانم درست عمل کنم یا وقتی ظرفیت آن کار را پیدا نکنم نمی‌توانم مسؤلیت آن کار را قبول کنم، اول باید ظرفیت آن کار به من داده بشود!

یک دعا خیلی زیبائی از شخصی شنیدم که  می‌گفت: خدایا تا ظرفیت یک موضوعی را پیدا نکرده‌ام مسؤلیت آن را به من نده؛ حالا من روی خودم مثال می‌زنم خود من ظرفیت یکسری موضوعات را ندارم. چند روز پیش داشتیم با یکی از بچه‌ها صحبت می‌کردیم و می‌گفت چرا خدا فلان چیز را به او داده است، چرا به من نداده است؟ من گفتم اگر اینقدر پول به حساب من واریز شود من هزار کار منفی انجام می‌دهم و می‌خواهم یک تفنگ به دست بگیرم و هر کسی که رد می‌‌شود را بکشم و دیه آن را بدهم، پس تا زمانی که خداوند ظرفیت چیزی را به ما نداده است نباید انتظار داشته باشیم که به ما چیزی بدهد و اصلاً نباید چیزی از خدا بخواهیم چون اگر ظرفیت آن چیز را نداشته باشیم و خداوند آن را به ما بدهد، برای ما مایه عذاب هست و قطعاً خودمان را نابود می‌کنیم.

در مورد خودم می‌گویم وقتی مصرف کننده بودم و یک ذره دست‌وبال من باز بود یا حسابی کشیده‌ بودم و نئشه بودم، اصلاً حال خودم را نمی‌فهمیدم. یک ذره باران که می‌آمد یا کاری نداشتم می‌گفتم حالا این یک ساعت را بکشم و می‌خواستم خودم را خفه کنم. با این طرز تفکر فقط داشتم به‌خودم آسیب می‌زدم چون ظرفیت کشیدن را هم نداشتم و واقعاً با این کار به خودم آسیب می‌زدم. مطلب دیگر قبله‌ گم کردن هست، که هر کدام از این‌ها دنبال هم چیده شده‌ است، قبله گم کردن یعنی ما هدف خودمان را گم کنیم و به آن هدفی که می‌خواهیم نرسیم، وقتی که بدون داشتن ظرفیت مسئولیتی را به‌ ما می‌دهند ما قبله خودمان را گم می‌کنیم.

مثلاً در کنگره یک مسئولیت به‌ما می‌دهند و به‌ من می‌گویند: باید نگهبان نظم بایستی و اِتیکت نگهبان نظم را هم به من می‌دهند، من مسئول و نگهبان نظم می‌شوم، ولی اگر ظرفیت این کار را نداشته باشم، به عنوان مثال؛ یک نفر خودروی خودش را بد پارک می‌کند و من با خشم و عصبانیت با آن برخورد می‌کنم، چه اتفاقی می افتد؟ شاید جلسه اول و دوم حضورش در کنگره باشد و تازه سفر خودش را شروع کرده باشد، خب من به آن یک حرفی که با عصبانیت می‌زنم ممکن است که از کنگره پرت شود‌. این طرز برخورد من یعنی اینکه من هنوز ظرفیت پیدا نکرده‌ام ولی وقتی که ظرفیت داشته باشم خیلی بهتر و با مهربانی با همه برخورد می‌کنم و طوری به او می‌گویم که ناراحت نشود.

در مورد نق زدن و حاشیه وقتی کسی نق می‌زند و به حاشیه می‌رود یعنی مسئولیتی که به او واگذار شده است را انجام نداده یا نمی‌خواهد انجام بدهد و اگر انجام می‌دهد درست انجام نمی‌دهد. من اگر در کنگره یا در زندگی کاری را درست انجام بدهم نق نمی‌زنم و به حاشیه نمی‌روم، وقتی مسئولیتی به من واگذار شده است باید درست انجام بدهم و در حاشیه نروم‌ و اگر نمی‌توانم آن کار را انجام‌ دهم نباید مسئولیت قبول کنم. وقتی بتوانم‌ کار خودم را درست انجام بدهم دیگر نق‌زدن در کار نیست. وقتی که شروع به نق‌زدن می‌کنم و دیگران را مسئول می‌دانم، به حاشیه خواهم رفت و مطمئناً کارم را به درستی انجام نخواهم داد. ممنونم‌ که با سکوت زیبا‌ی خود به حرف‌های من‌گوش کردید. خودتان و آقای مهندس را تشویق کنید.

مرزبان کشیک مسافر علیرضا

جمع آوری فطریه ماه مبارک رمضان

با تشکر از تمامی خدمتگزاران سایت در قسمتهای: تایپ، ویراستاری، ضبط صدا، مسئول صوتی و دیتاشو

تنظیم و ارسال: مسافر رسول ل‌4

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .