جلسه یازدهم از دوره دوم کارگاههای خصوصی و آموزشی همسفران کنگره ۶۰، ویژه نمايندگی پرند به استادی راهنمای تازهواردین همسفر سحر و نگهبانی همسفر انسیه و دبیری همسفر خدیجه با دستورجلسه «ظرفیت، مسولیت (قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه)» روز سهشنبه به تاریخ ۲۸ فروردین ماه ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا خدای خودم را شاکرم که توفیق نصیبم شد تا در بین شما عزیزان در شعبه پرند باشم و از تکتک شما عزیزان آموزش بگیرم و روی ماه آنهایی که در شعبه ابنسینا بودند را ببینم. تشکر میکنم از ایجنت نمایندگی، گروه مرزبانی و نگهبان که به من اجازه خدمت کردن دادند. سال نو را به شما عزیزان تبریک میگویم و امیدوارم سالی سرشار از آرامش و برکت داشته باشید.
درباره دستورجلسه ظرفیت، مسولیت و قبله گم کردن آقای مهندس همیشه برای ما مفاهیم را ساده بیان میکنند تا ما آنها را بهتر درک کنیم و همیشه مثلثی را برای ما ترسیم میکنند. حالا اگر بیائیم این دستورجلسه را یک مثلث فرض کنیم، یک ضلع آن ظرفیت و یک ضلع دیگر آن مسولیت و ضلع دیگرش قبله یا همان هدف است. ما باید هر کدام از این کلمات را اول بشناسیم و برای خود بشکافیم، بعد بیاییم به هم مرتبط بدهیم.
ظرفیت به معنای اندازه، گنجايش، ظرف و توانایی را ظرفیت میگویند ما اگر توجه داشته باشیم و یک مثال ساده اگر بخواهم بزنم یک وزنهبردار وقتی که بخواهد یک وزنه را بردارد، میآید بر اساس توانایی که دارد وزنه را انتخاب میکند مثلا صد کیلو میتواند بردارد آن ظرفیتش صد کیلو است هیچوقت نمیآید بیشتر از آن صد کیلو بردارد؛ چون اولین تخریبش روی خودش است؛ پس ما باید ظرفیت خود را بشناسیم.
یک راهنمای تازهوارد وقتی یک تازهوارد، وارد شعبه میشود، اولین چیزی که به او میگوید این است که هر چه دارد بگذار پشت در کنگره و وارد کنگره بشود؛ یعنی ظرف وجودی خود را خالی کند. کسی که بیاید و ظرف وجودی خود را خالی کند و دارای منیت، کینه، حسادت، هزار و یک ضدارزشی است، آن وقت میتواند بیاید کنگره و آموزش بگیرد و آموزشپذیر باشد؛ کسی که بیاید و با منیت بگوید من این را بلد هستم، راهنما، مرزبان چیزی بگویند، بگوید من بلد هستم مطمئن باشید که آن شخص هیچوقت به درمان واقعی نمیرسد.
کلمه بعدی مسولیت است. مسولیت از سوال کردن میآید و به کسی داده میشود که یک مسولیتی را بپذیرد. حالا ما در کنگره درباره این دستورجلسه صحبت میکنیم. نگهبان، مرزبان، ایجنت، راهنما و یک همسفر وقتی به کنگره میآید، باید مسولیت خود را بپذیرد؛ اگر مسولیت خود را بدرستی پذیرفت، مطمئن باشد که آن هدف را گم نمیکند. همسفری که میآید در شعبه با هزار و یک منت بر سر مسافرش که من دارم برای شما به کنگره میروم، مطمئن باشید نه خودش درمان میشود نه مسافر آن.
من وقتی به کنگره آمدم و خانم الهه که راهنمای تازهواردین من بودند به من گفت سحر همسفر هستی و باید پابهپای مسافرت سعی و تلاش کنی، ممکن است یک جاهایی مسافر کم بياورد وظیفه تو همسفر است که مسافر را ساپورت کنی و پشت آن باشی که در جا نزند؛ اگر من همسفر پشت مسافرم باشم حتی اگر درمانش را خراب کند مطمئن باشید که یک روز در کنگره ۶۰ به درمان خواهد رسید که خیلی هم تجربه نشان داده است که مسافرهایی بودهاند که همسفر نداشتهاند و آمدهاند کنگره و سفرشان را خراب کردهاند و رفتهاند و دیگر نیامدهاند و مسافرهایی بودهاند که آمدهاند و سفرشان را خراب کردهاند؛ ولی چون همسفر پشت آنها بوده است مجددا برگشتند و خیلی عالیتر از قبل سفر کردهاند؛ پس من همسفر وقتی میآیم، باید مسولیت خودم را بپذیرم؛ اگر توانستم مسولیت خودم را بپذیرم میتوانم در شعبه بمانم وگرنه باید بروم و صندلی اشغال نکنم و بگذارم برای یک شخص دیگری که خواسته دارد.
متاسفانه بعضی از اعضای شعبه وقتی که اسم مسولیت میآید انگشت اشاره آنها به سمت افرادی میرود که شال دارند؛ ولی اینگونه نیست؛ وقتی کسی شال گرفته از فیلترهای آقای مهندس عبور کرده و به یک دانایی رسیده است که جناب مهندس به آن شال داده است؛ پس این دستورجلسه برای همسفرهای عزیزی است که خواسته این را دارند که بال پرواز مسافرشان باشند.
ظرفیت و مسولیت هم صور آشکار و هم صور پنهان دارد. صور آشکارش این است که من توانایی انجام آن کار را در خودم ببینم؛ یعنی من سحر به عنوان یک راهنمای تازهوارد توانایی این را داشته باشم که یک شخصی را موجاب کنم که در کنگره ۶۰ بماند و آموزش بگیرد تا به آرامش برسد و صور پنهانش هم این است که به دانایی برسد، این نیست که بر فرض مثال یک شخصی بگوید من شال راهنمای را میگیر،م آزمون بدهد و شاید هم در حد همان حفظ کردن جزوات باشد، شاید بگوید من آزمون میدهم قبول میشوم خدا بزرگ است یاد میگیرم.
درست است ما در کنگره آموزش میبینیم و خدمت میکنیم، خدمت میکنیم که یاد بگیریم؛ ولی باید یک چیزی هم در کولهپشتی خودم داشته باشم، یا اینکه یک مرزبان وقتی میآید در شعبه و بگوید من الان میآیم و بچهها کمک من میکنند.
اول باید ببینم ظرف وجودی را دارم که جایگاه راهنمایی را بپذیرم یا نه! آن موقع است که هیچوقت قبله خود را گم نمیکنیم. آقای مهندس چهارشنبه صحبت کردند، مسافری که در حاشیه و در حال نق زدن باشد مطمئنن باشید که روی برنامه نیست این را شاید خیلیها تجربه کرده باشند. مسافرهایی که بد سفر میکردند مرتب میگفتند با فلانی حسم بد است در صورتی که خودش ایراد دارد؛ اگر مسیرش درست باشد و آن قوانین و حرمتها و اصول کنگره ۶۰ را رعایت کنیم مطمئن باشید نه نق میزنید و نه دنبال حاشیه میگردید.
امیدوارم این دستورجلساتی که در کنگره ۶۰ برای ما همسفرها میگذارند یک کم بیشتر به آنها توجه کنیم و اینگونه نباشد که سرسری از آنها عبور کنیم. من خودم هفته قبل که دستورجلسه اضافه وزن بود و خانم مرضیه استاد بودند، صحبتهای ایشان را در سایت پرند خواندم از آن روز اقدام کردم به لژیون جونز بروم و سفر کنم؛ پس این هم یک مسئولیت است که وقتی یک صحبتی از استادی میشنوم آنها را کاربردی کنم آن بنده خدا دارد برای من سحر انرژی میگذارد و این نباشد که از این گوش بشنوم و از آن گوش بیرون کنم. ظرفیت و مسولیت در تمام سطوح زندگی است. مادر، پدر و فرزندان هر کدام در قبال یکدیگر یک مسئولیتی دارند.
امیدوارم که با کار کردن روی دانایی خودمان روز به روز ظرف وجودی خودمان را بزرگ و بزرگتر کنیم و به خواسته قلبیمان که آرامش است برسیم. در آخر هم از راهنماهای خودم خانم سولماز و خانم اشرف تشکر میکنم؛ زیرا در کنگره ۶۰ من هر جایگاهی را تجربه کنم مدیون زحمات ایشان هستم.
ممنونم که به صحبتهای من توحه کردید.
در ادامه جلسه ماهیانه راهنمایان با هماهنگی ایجنت و گروه مرزبانی با دستورجلسه صورت مسئله اعتیاد و مروری بر پروتکلDST با حضور همه راهنمایان برگزار شد.
همچنین آزمون ماهیانه با حضور پرشور همسفران راس ساعت ۱۳ برگزار گردید.
مرزبان کشیک: مسافر امید
لژیون خدمتگزار: آزاد
تایپ: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس خبری: مرزبان خبری همسفر زلیخا
ارسال: همسفر جمیله رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
347