English Version
English

قبول مسئولیت، پله‌ای برای رشد دانایی

قبول مسئولیت، پله‌ای برای رشد دانایی

سلام دوستان فرخنده هستم همسفر
درحیات ما هیچ لعنتی وجود ندارد، عمق آن، چیز دیگری است. هیچ موجودی در هیچ‌یک از مراحل تکاملی خود به خواب نمی‌رود و اگر هم در ظاهر به خواب برود، در حال گرفتن قدرت و قوت از مبدأ خویش است تا راه را بهتر بیابد و فرمان را بهتر اجرا کند. این مطالب آب پاکی را روی دست ما می‌ریزد، جلساتی که در کنگره گرفته می‌شود یا مشارکت‌هایی که انجام می‌شود برای این است که هیچ وقت انگشت اشاره به سمت دیگران نگیریم و بدانیم که همه این اتفاق‌ها در جهت تکامل انسان و تغییر و تبدیل انسان‌هاست؛ اگر کسی ظرفیت لازم را نداشته باشد که ظرفیت برابر است با دانایی و نقطه تحمل و مسئولیتی را بپذیرد و به او محول شود، قبله را گم می‌کند. این یک چیز طبیعی است، ما فکر نکنیم برای دیگران است و برای دیگران پیش آمده، برای ما پیش نمی‌آید. این‌ها همه در مسیر تکامل انسان‌ها است، این اتفاقات باید بیفتد تا ما به تکامل برسیم؛ پس این را بدانیم که این دستور جلسه شامل حال تک‌تک ما می‌شود و ممکن است که به ما مسئولیتی داده بشود اما ما ظرفیت لازم و دانایی را نداشته باشیم، اشکال ندارد، اگر با چنین مواردی در نمایندگی روبرو می‌شوید سعی و تلاش نکنید که آن فرد را سرزنش و تحقیر کنید. تلاش نکنید که بگومگو بکنید و بگویید که ایشان لیاقت این جایگاه را نداشت و این جایگاه را تصاحب کرد ولی من که لیاقت این جایگاه را داشتم هنوز در این جایگاه قرار نگرفتم. یک حکمتی در آن بوده و این برای رسیدن به تکاملِ آن شخص بوده است. اگر می‌بینید در کنگره یکی به ارتقاء می‌رسد و از ارتقای او لذّت بُردید، از جایگاهی که او خدمت می‌کند لذت بُردید و کیف کردید، از درون عشق ورزیدید، وقتی نگاه به او کردید عاشق آن خدمت و شخص شُدید و دعایش کردید مطمئن باشید در آن جایگاه قرار خواهید گرفت ولی اگر از درون شروع کردید به سرزنش کردن، مطمئن باشید که یک جای کار شما مشکل و عیب دارد، هنوز ظرف وجودیتان خالی است. در این دستور جلسات سعی می‌کنیم دوربین را روی افراد مقابلمان نیندازیم و سعی نکنیم خودمان را مُبرا بدانیم. به قول استاد امین همین که به کنگره می‌آیید و وصل هستید این خودش خیلی ارزشمند است حتی اینکه اشتباه و خطا کنید، مدام زمین بخورید و دوباره بلند شوید. خاصیت سفر همین زمین خوردن‌ها و اشتباه کردن‌ها، در مسیر بودن‌ها و به تکامل رسیدن‌ها است.

 

سلام دوستان مهدیه هستم همسفر
استاد امین در یکی از سی‌دی‌ها در مورد ظرفیت و مسئولیت فرمودند: ما وقتی به اشخاص، جایگاهی می‌دهیم و همان دادن جایگاه باعث می‌شود که اشخاص ظرفیت جایگاه را نداشته باشند، هم به خودشان و هم به اطرافیان صدمه می‌زنند و رنج می‌برند. مثال یک استاد دانشگاه را می‌زدند که ظرفیت دانایی‌اش نسبت به آن دانشگاه کمتر است و باعث می‌شود که دانشجوها ضربه ببینند و نتواند علم و دانش را انتقال بدهد.
در مورد مسئولیت و ظرفیت دیروز شخصی را دیدم که مسئولیتی درشرکتی داشت و آن شخص حاضر نبود حتی خریدهای خودش را از جایی به جای دیگر بگذارد و به فردی که زیر دست او بود دستور داد که خرید او را جابجا کند، از آن‌جا فهمیدم که باید مسئولیت و کارهایی که بر عهده ماست را خودمان انجام بدهیم و نباید خود را برتر بدانیم، حتی در زندگی ما با مسافر و فرزندمان این قضیه خیلی اثر دارد.
درسی که این دستور جلسه برای من داشت این بود: اوایل که وارد کنگره شدم خیلی برایم سی‌دی نوشتن سخت بود، همیشه دنبال توجیه و بهانه بودم که نمی‌خواهم سی‌دی بنویسم و هرطور بود از سی‌دی نوشتن فرار می‌کردم و چوبش را هم خودم خوردم و همین باعث شد که آویزه گوش من باشد که هر خدمتی در کنگره یا هر کاری که به من محول شده در نهایتِ توان، انجام بدهم و برایش وقت بگذارم، توجیه و بهانه‌ الکی نیاورم و بدانم همه این کارها در سفر من، رهایی و حال خوش من اثر دارد.

 

سلام دوستان الهام هستم همسفر
در مورد ظرفیت ما باید بدانیم که ظرفیت ما در چه حدی است، مسئولیت ما چه هست و باید در چه حدی کاری را انجام بدهیم و کاری را انجام ندهیم. گاهی مسئولیت‌هایی را اضافه انجام می‌دهیم یا گاهی باید کاری را انجام بدهیم و انجام نمی‌دهیم. من به فکر فرو رفتم و کارهای خودم را بررسی کردم، متوجه شدم جاهایی که در صراط مستقیم حرکت کردم و واقعاً وظیفه خودم را انجام دادم و سلب مسئولیت از خود نکردم، خداوند بسیار قشنگ جوابم را می‌دهد، مواقعی انگار کنار من است، جواب را به من می‌گوید و جواب را می‌گیرم ولی جاهایی که من با سر خودم راه می‌روم، مسئولیتی که به من مربوط نمی‌شود مدام به خودم فشار می‌آورم که آن مسئولیت را انجام بدهم با سر به زمین می‌خورم، اوضاعم خیلی خراب‌تر از اول می‌شود، نتیجه می‌گیرم که بررسی کنم ظرفیتم چقدر است؟ مسئولیتم چیست؟ مسئولیت من، وظیفه مادر بودن و همسر بودنم است و می‌دانم خیلی جاها لنگ می‌زنم؛ باید روی خودم کار کنم. إن‌شاءالله که بتوانم از پس مسئولیت‌هایم برآیم.

در مورد نق زدن هم مواقعی به عینه دیدم بچه‌های من نق زدن را از من یاد گرفته‌اند و حرف‌های خودم را از دهان آنها می‌شنوم، خیلی حالم خراب می‌شود و می‌بینم این خودِ من هستم و بعد می‌بینم که من حوصله نق زدن فرزند خودم را ندارم و نق زدن من باعث خراب‌تر و بدتر شدن اوضاع می‌شود و اطرافیانم حوصله نق زدن من را ندارند؛ پس باید به‌جای نق زدن به دنبال هدف باشم. باید در هر حال به فکر راه‌حلی باشم که حال خوب برای خودم، فرزندانم و زندگی‌ام به ارمغان بیاورم.

 

سلام دوستان زهرا هستم همسفر
گفتید از مسئولیت‌ها و تجربه‌هایتان بگویید؛ دو سال پیش سِمتی در شُغلم به من پیشنهاد شد که قبول نکردم؛ ما گاهی به توانایی‌های خود باور نداریم و در مقابل، یک‌سری آدم‌ها هستند که اعتمادبه‌نفس کاذب دارند و بعد مسئولیتی را که قبول کردند دچار خرابکاری می‌شوند‌؛ ولی یک‌سری هم هستند مثل من که طرف مقابل یک توانایی را در من می‌بیند ولی خودم را باور ندارم. ما باید خود را باور کنیم و در مسیر قرار بگیریم. خواهرم حرف قشنگی به من زد: بعضی فرصت‌ها در زندگی آدم یک بار اتفاق می‌افتند، باید روی هوا بقاپیم، چرا آن پیشنهاد را قبول نکردی؟ البته باز هم خوش‌بختانه در مورد آن سِمَت با من صحبت شد و این دفعه، بر ترس‌هایم غلبه کردم و پذیرفتم. در آن مسیر خیلی اذیت شدم؛ چون خیلی چیزها را باید یاد می‌گرفتم و خیلی آموزش‌ها برای من داشت ولی خیلی خوب بود. خیلی از این مسئولیت‌ها باعث تجربه‌های ناب و رشد می‌شود. امروز من خیلی خوشحالم که توی این مسیر قرار گرفتم و توانستم روی ترس‌هایم غلبه کنم و خواستم امروز بگویم که باید خودمان را باور کنیم و به ظرفیت‌های خود اعتماد داشته باشیم .
در کنگره روزی که به من گفتند باید رابط سایت بشوی، چون همه‌چیز یک دفعه‌ای شد، من خیلی نق زدم؛ می‌خواستم قبول  نکنم ولی در کنگره یاد گرفته بودم که وقتی یک مسئولیتی به فرد داده می‌شود باید آن را قبول کند تا رشد کند ولی من اصلاً شرایط این کار را نداشتم. چیزهایی را باید ویرایش می‌کردم، به خانمی که مسئول آن قسمت بود گفتم‌‌: من فکر می‌کنم مناسب این کار نیستم و شما یکی دیگر را انتخاب کنید ولی آن خانم گفتند وقتی شما عهده‌دار مسئولیتی می‌شوید خیلی چیزها را یاد می‌گیرید، شما باید در این جایگاه قرار می‌گرفتید تا یک‌سری نقاط ضعف خود را رشد بدهید. امروز خیلی ممنونم از ایشان که من را مجبور کردند تا ادامه بدهم؛ چون گاهی وقت‌ها حالم خیلی بد بود و در مشارکتی که رهجوها می‌فرستادند جوابم را می‌گرفتم و این به خاطر مسئولیتی بود که خدا را شکر به من داده شده بود. همیشه هر مسئولیت و خدمتی که داشتم باعث حال خوب خودم می‌شود.

گردآوری و تایپ: همسفر اعظم لژیون راهنما همسفر فاطمه (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا لژیون راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی وکیلی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .