English Version
English

تکامل در جمع صورت می‌گیرد

تکامل در جمع صورت می‌گیرد

استاد امین در سی‌دی «شناور» گفتند:  هدف اصلی زندگی و کنگره احیای انسان است. جشن‌های کنگره به مرور زمان معانی خود را پیدا کردند. برای جشن گرفتن باید خوشحالی باشد اگر نه جشن‌ها تنها یک سری تاریخ‌ها در تقویم هستند. جوامع خوشبخت به دنبال بهانه برای شادی کردن هستند و بالعکس، عزاداری و سوگواری هم جای خود را دارند. شادی‌ها و خوشحالی‌ها در جمع می‌تواند اتفاق بیفتد؛ یعنی یک انسان هر قدر هم خوشحال باشد ممکن است با خود قراری بگذارد و کاری انجام دهد؛ اما در نهایت در جمع است که می‌توان لباس بر تن شادی پوشاند.
در ایام قدیم انسان‌ها شادتر بودند و تحت هر شرایطی دور هم جمع می‌شدند، چقدر تک‌تک بودن انسان‌ها مهم است؛ برای مثال چاه نفت و  معدن که در وجود ما قرار دارد؛ اما چگونه می‌تواند بیرون بیاید؟ باید یک مسیری پیدا، یک چاهی حفر یا لوله‌ای کشیده شود تا به دست دیگران برسد. انسان‌های دیگری هستند که نقش آن چاه یا نقش آن لوله را بازی می‌کنند که می‌توانند چیزی را از درون انسان بیرون بیاورند و منتقل کنند.
بودن ما در جمع می‌تواند هم در جهت منفی و هم در جهت مثبت و ساختن باشد. به عنوان مثال آیا یک نفر به تنهایی با خواندن کتاب ۶۰ درجه می‌تواند به درمان برسد؟ ممکن است؛ اما کار بسیار سختی است. زمانی که ما در لژیون هستیم و یا وقتی در فعالیت‌های گروهی دیگری هستیم چه نقشی در حس و حال ما دارد؟
تکامل در جمع صورت می‌گیرد، به عنوان مثال، یک گله را تصور کنید. ضعیف‌ترین عضو گله یک گوساله که تازه به دنیا آمده وقتی داخل این گله قرار دارد از نیروی آن برخوردار است و از انواع خطرات در امان است، گله گوسفندان او را به میان خود می‌برند و از او محافظت می‌کنند او در آن‌جا رشد می‌کند و شاید روزی رهبر همان گله شود؛ اما اگر قوی‌ترین عضو همان گله می‌خواست از یک سر آفریقا به سر دیگر آن برود چند درصد احتمال موفقیت او وجود داشت؟ خیلی کم.
در این میان بین همسفر و مسافر تفاوتی وجود ندارد، حال هر دو آنان بد است و فقط تفاوت در مصرف مواد است؛ بنابراین همسفران فکر نکنند که ما عضو قوی گله هستیم، ما از این‌ها حفاظت می‌کنیم، شما هم مانند همان نوزاد هستید و باید مسیر را طی کنید تا موفق شوید.
اینکه انسان در کجا قرار دارد خیلی مهم است. زمان‌هایی من حالم خوب نبود و علتش این بود که در مرحله‌ اول نمی‌دانستم باید کجا باشم و جای درست را نمی‌دانستم. باید در مکان مناسب حضور داشته باشید، به عنوان مثال: فردی که مهره‌های کمرش مشکل دارد اگر ورزش بدنسازی انجام دهد آسیبش بیشتر می‌شود، باید به داخل آب برود و حرکتی نکند؛ زیرا داخل آب وزن صفر می‌شود، نیرویی به کمر وارد نمی‌شود و بدن شروع به بازسازی می‌کند. مرحله دوم این است که چگونه باید باشیم؟ من باید در کنار افرادی باشم که مثل خود من و هم حس من هستند.
زمانی که وارد لژیون می‌شوید نگاه از بالا نداشته باشید. چگونه بودن خیلی مهم است که تعیین می‌کند یا شما مثل سنگ به ته آب بروید و از کسی حرف شنوی نداشته باشید یا اینکه شناور باشید، اگر شناور شدید می‌توانید پیش بروید اگر نه هر چقدر هم تلاش کنید و نابغه باشید به ته آب می‌روید.
این یک مثلث است که می‌توان مسائل را متوجه شد، به عنوان مثال من وقتی یک مصرف کننده هستم باید بدانم که برای درمان باید به کنگره  بروم یا به شغلی که به من پیشنهاد شده جواب مثبت دهم. این مسئله را باید خود درک کنم و انتخاب درستی انجام دهم تا بتوانم جواب بگیرم. اصول ساده است این ما هستیم که پیچیده شده‌ایم. امیدوارم تک‌تک عزیزان در مسیرشان به نتایج لازم برسند و خانواده بتواند احیا شود و پیوند محبت دوباره شکل بگیرد. کار همسفران در این امر بسیار مهم است که با گذشت و بخشش بتوانند محبت را دوباره احیا نمایند.
به قلم: همسفر فرشته رهجوی همسفر زهرا راهنمای لژیون پانزدهم
ویراستار و ارسال: همسفر اکرم رهجوی همسفر زهرا راهنمای لژیون هفتم
رابط‌خبری: همسفر زهرا راهنمای تازه‌واردین
همسفران نمایندگی صالحی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .