دوازدهمین جلسه از دور دهم کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60، ویژه مسافران نمایندگی گرگان با استادی راهنمای محترم مسافر مجید و نگهبانی مرزبان محترم مسافر میثم و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه" ظرفیت و مسئولیت(قبله گم کردن، نق زدن، حاشیه) یکشنبه 26 فروردین ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مجید هستم مسافر .از نگهبان جلسه تشکر می کنم که استادی و مسئولیت جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم و انرژی بگیرم و همچنین از راهنمای محترم لژیون یکم آقا ناصر تشکر میکنم .خداوند را شاکرم که امروز این قدرت و توان را به من داد تا خدمت کنم و انرژی بگیرم .
دستور جلسه ی امروز ،ظرفیت ،مسئولیت و قبله گم کردن است. موضوع بسیار خوبی است. به یاد دارم از وقتی که وارد کنگره شدم، این دستور جلسه در کنگره کار میشد و من با خودم میگفتم که این دستور جلسات برای چیست؟ ما برای ترک مواد مخدر به اینجا آمدهایم و چرا راجع به این موضوعات صحبت میشود؟!
وقتی کم کم جلوتر آمدم و با آموزش های کنگره آشنا شدم، متوجه شدم که ظرفیت در ما، الکی به وجود نمیآید، قبل از این که وارد کنگره شویم، ظرفیت نداشتیم یعنی حد و حدود خودمان را نمی دانستیم ولی وقتی که برای درمان اعتیاد وارد کنگره شدم، کمکم با آموزشهای کنگره که آشنا شدم، فهمیدم ظرفیت در من به راحتی به وجود نمیآید و این امر زمانی اتفاق می افتد که من انسان آموزش پذیری بوده و گوش به فرمان راهنمای خودم باشم. تا اینکه ذره ذره ظرفیت خودم را بالا برده و ظرف خود را پر کنم و این ظرف یک دفعه پر نمیشود .
مطمئناً در این راه سختی و پستی و بلندی وجود دارد. تجربه شخصی بنده هم این است که همه چیز در کنگره60 ذره ذره اتفاق میافتد؛ شاید در بدو ورودم به کنگره به دنبال درمان سریع اعتیادم بودم ولی هرچه که جلوتر آمدم، فهمیدم درکنگره هر روز راه های تازه و درهای جدیدی به روی من بعنوان مسافر باز می شود و آموزش های تازهای دریافت میکنم . بهترین شرط درک لذت آموزش درکنگره، شرکت و حضور در جلسات است .
تجربه من این بود که وقتی در من ظرفیت به وجود بیاید، راهنما به من سفر اولی، هم مسئولیت می دهد و مثلاً من را بعنوان دبیر لژیون انتخاب میکند. درحالی که در دوران مصرف کسی به من مسئولیتی واگذار نمیکرد و اصطلاحاً "تره دست من نمی دادند" وقتی راهنمای محترم بنده را به دبیری لژیون برگزید، با کمال افتخار و شادی پذیرفتم. این ظرفیت ناگهانی و یکباره به وجود نیامد و ذره ذره انجام شد. من در دوران مصرف و در سفر اولم میخواستم راه صدساله را یک شبه طی کنم ولی در کنگره یاد گرفتم که هر تغییری در من چه اخلاقی و رفتاری یا تغییر مالی باید پله پله ایجاد شود.
وقتی رهجویی وارد کنگره می شود، من بعنوان راهنمای تازه واردین از او انتظار ندارم که دروغ نگوید و یا حرمت کنگره را برای او توضیح بدهم و به او میگویم هرکاری که قبلاً انجام می دادی همان را انجام بده. چرا که تغییر ابتدا در اثر حضور گرم بچهها در جلسات است.
وقتی وارد سفر دوم می شویم هم کار به همین صورت ادامه پیدا میکند و وقتی که ظرفت پر می شود و مسئولیت پذیر میشوم باید بسیار مواظب باشم که در این مسئولیت پذیری راه خود را گم نکنم. در کنگره هدف ما فقط خدمت به هم نوع خودمان است و باید از یاد نبریم که همگی مصرفکننده بودهایم و امروز که در جایگاه اجتماعی و کاری خود به جایی رسیدیم و شالی به گردن انداختهایم باید آن شال یارم باشد نه بار من. و نباید از شالم سو استفاده کنم و باید آن شال را در راستای پیشرفت اهداف کنگره به کار ببرم. از این که با سکوتتان به حرف های بنده گوش دادید سپاسگزارم.
پیروز و سربلند باشید
تایپ و عکس : مسافر عبداله
ارسال: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
125