غم بزرگ میتواند باعث صعود یا سقوط انسان شود.
بعضی اتفاقات در زندگی ما پیش میآیند که باعث ساختن و پیشرفت ما میشوند. مثل کابوسهای وحشتناک که خودمان به وجود میآوریم و تا وقتی بههمریخته هستیم این کابوسها وجود دارند و باعث میشوند که از یکفازی عبور کنیم. وقتی به درجه خلوص رسیدیم، کابوسها کنار میروند تا به زندگی متعادلی برسیم. زندگی با یک عنصر خوب و یک عنصر بد سرشته شده است و باید باهم باشند. همه غمها و اندوهها منفی نیستند باید هر چیزی را تجزیه کنیم آن موقع میفهمیم چه اتفاقاتی افتاده است. مثل d.sap در مورد آن شروع به تجزیه کردیم و برای هر قسمت آن مقالهای به کشورهای دیگر ارائه دادیم.
غمها را به سه قسمت تقسیم میکنیم:
۱: یکسری غمها مال گذشته است، یعنی غمی بوده که گذشته و ما هنوز غصه میخوریم، باید کاری کنیم که از گذشتهها درس بگیریم ولی غم و اندوه را نخوریم.
۲: یکسری غمهای حال است، غمی که مال زمان حال است بذرش را درگذشته کاشتهایم و میشود غم حال.
۳: یکسری غمهای آینده است، بذری که امروز میکاریم میشود غم آینده. آینده را باید برنامهریزی کنیم اما نگران آینده نباشیم.
مهم این است که نقطه تحمل ما در مقابل مشکلات چقدر است. وقتی غم و مشکل به وجود میآید سبب مهم نیست، چون بیشتر سببها به دست خداوند و طبیعت انجام میگیرد.
زندگی انسان بر مبنای سه پارامتر است: ۱- خواست انسان ۲-تقدیر ۳-فرمان الهی
۱- خواست انسان: یعنی چیزی که ما میخواهیم و به زندگی شکل میدهد و بیشترین علتها به خواست خدا انجام میپذیرد.
۲- تقدیر: نامه پیشین است، نامهای است که خودمان نوشتیم و حالا باید پاسخگو باشیم. هر کاری که انجام میدهیم اندازهای دارد که به آن تقدیر میگویند.
۳- فرمان الهی: مثل بیماری کرنا که براثر آن عزیزان خود را از دست دادیم اینها فرمانها الهی است و مهم نیست به چه سببی به وجود آمده چون گاهی اوقات سببها در اختیار ما نیست و خواست و فرمانها به رفتار و کردار ما بستگی دارد. کسی که فرمانها را زیر پا میگذارد او راه را گم میکند. این راهگمکردگان هستند که هیچوقت روی آسایش و آرامش را نمیبینند و مانند بز فقط جلو را نگاه میکنیم و به عاقبت کار نمیاندیشند. در مسیر زندگی آنچه حق و حقیقت بوده همیشه جاودان مانده است و آنچه منفی و بدخواه بوده به عملکرد شیطانی پیوسته و آخرت به راهگمکردگان میرسد و راهی که درست و سالم باشد افرادی که در آن قرار میگیرند جاودانهاند، انسانهایی که به یک درجه از خلوص لازم میرسند انسانهای خاص هستند. انسان اگر چیزی را از دست بدهد چیزی از وجود انسان کاسته نمیشود، جسم برای ما مثل تکپوش است ما پیکرههای متعدد داریم یعنی چند جسم، پس اگر دستی را هم از دست بدهد هیچچیز از آگاهی و اطلاعات او کم نمیشود.
نیروهای خفته همیشه فرشتگان آرام و سفید جامه نیستند نیروهای خفته هیولای بسیار وحشتناک هستند که بیدار کردن آنها کاری ندارد آیا میتوانی این کار را انجام دهی؟ رفتن توی اقیانوس کاری ندارد توی اقیانوس زندگی کردن مهم است.
اگر خواستیم نیروهای خفته را دور کنیم باید پالایش کنیم و در جهت پالایش باید فعالیت لازم را به انجام برسانیم.
نیروهای خفته سه قسمت میشوند:
۱-نیروهای خفته الهی
۲-نیروهای خفته شیطانی
۳-نیروهای خفته خنثی
نیروهای الهی که مشخص هستند. نیروهای شیطانی هم فرمانها میدهند، مطالب منفی وحشتناک را القاء میکنند باعث ایجاد دردسر میشوند. نیروهای خنثی، ضرر نمیزنند و انسان را سرکار میگذارند و مسخره میکنند و کارشان تخریب است.
از اینکه با سکوت زیبا تون به صحبتهای من گوش دادید سپاسگزاریم.
تایپ و نگارش: همسفرانسیه
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
104