هشتمین جلسه از دوره هشتاد و پنجم از کارگاههای آموزش عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی شادآباد به استادی راهنمای محترم مسافرمحمد و نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "ظرفیت و مسئولیت(قبله گم کردن،نق زدن،حاشیه)" در روز شنبه مورخه 25 فروردین 1403 ساعت 15:45 شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر.
سال جدید را خدمت تک تک شما عزیزان تبریک عرض میکنم و برای همه شما عزیزان سالی پر از سلامتی تندرستی و آرامش از خداوند خواستارم و امیدوارم که همیشه مثل امروز بر لب همه خنده باشد و همگی شاد باشیم. دستور جلسه امروز از دو بخش تشکیل میشود اول در مورد مسئولیت ظرفیت و قبله گم کردن افراد میباشد و قسمت دوم آن مربوط به تولد مهدی عزیز میباشد.
در ابتدا که ما وارد کنگره ۶۰ میشویم و پیشرفت میکنیم متوجه میشویم که دانایی ما بالا رفته است و به تبع آن در مییابیم که خیلی چیزها را هم نمیدانیم کمی که جلوتر میآییم متوجه میشویم خیلی جاها خیلی از کارها را نبایستی انجام دهیم.با گرفتن آموزشها متوجه میشویم که در خیلی از جهات ما زیادهروی میکردیم و در مییابیم که کارهای ما ناتراز بوده است. کنگره ۶۰ به ما یاد میدهد که یک انسان متعادل باشیم و به سمت کمال پیش برویم.
در کنگره ۶۰ ما میگوییم درمان فوق ترک است و تعادل فوق درمان میباشد. ما در همه کارها باید تعادل را حفظ کنیم حتی در بخشندگی که خیلی خوب است نیز باید متعادل باشیم و زیادهروی نکنیم. ما یاد گرفتیم که هر چیزی در دنیا دارای یک ظرفیت و ظرف وجودی میباشد. اگر ما ظرف وجودی خودمان را گسترش ندهیم ساختار کلی وجود ما به هم میریزد و این ظرف یک روزه و دو روزه یا چند روزه بزرگ نمیشود بلکه نیازمند زمان است و مستلزم این است که ما تزکیه و پالایش کنیم و توأماً دانایی خودمان را هم بالا ببریم تا ظرف وجودی ما از مسائل لبریز نشود. جایگاهها نیز از این قاعده مستثنا نیستند. هر جایگاه یک ظرفیت خاصی میخواهد که انسانها وقتی در آن جایگاه قرار میگیرندحتماً باید ظرفیت آن جایگاه را از قبل در خود ایجاد کرده باشند.
افراد وقتی که مسئولیتی را میپذیرند باید توجه داشته باشند که ظرفیت آنها به اندازه آن مسئولیت بزرگ باشد وگرنه ممکن است دچار آشوب و تخریب بشوند. ریشه مسئولیت از سوال کردن منشعب شده است و باید حواسمان باشد که اگر یک روزی مسئولیتی به ما محول شد باید حتماً آن را به نحو احسنت انجام دهیم و تبعات آن مسئولیت را نیز پذیرا باشیم. بدین گونه نباشد که من مسئولیتی را قبول کنم ولی در قبال آن پاسخگو نباشم. به عنوان مثال هر رفتاری که از یک رهجو سر بزند مسئولیت مستقیم آن با راهنمای او میباشد و راهنما باید پاسخگو باشد. پس باید حواسمان باشد حتی اگر ظرفیت مسئلهای را نداریم طوری رفتار کنیم که خدشهای به خودمان و کنگره ۶۰ وارد نشود.
بخش دوم مربوط به تولد آقا مهدی عزیز میباشد: بنده در ابتدا به آقای رحیمی راهنمای سفر دوم و همچنین آقای آبیار راهنمای تغذیه سالم مهدی تبریک میگویم. مهدی عزیز در اواخر سال ۱۴۰۰ وارد لژیون بنده شد و به دستور مرزبانی از ابتدای سال ۱۴۰1 سفر خود را رسماً شروع کرد و ایشان اولین ورودی سال ۱۴۰۱ در کنگره ۶۰ شعبه شادآباد بودند و همچنین اولین تولد سال ۱۴۰۳ نیز در این شعبه تولد مهدی عزیز میباشد که امیدوارم این تلاقی برای ایشان خوش یمن باشد.
یادم است اولین روزی که ایشان وارد لژیون بنده شدند مشروب مصرف کرده بود و در حالت طبیعی خودش نبود و این به دلیل اطلاعات غلطی بود که خارج از کنگره دریافت کرده بود که به او گفته بودند اگر میخواهی مواد مخدر را ترک کنی باید مشروب مصرف کنی و ایشان متاسفانه از چاله به چاه افتاده بود و حدوداً روزی نیم لیتر الکل مصرف میکرد و وضع بسیار آشفته ای داشت، چون همانطور که میدانید آقای مهندس اشاره کرده بودند و خود ایشان هم تجربه این موضوع را داشتند که کسانی که این مقدار دوز بالا الکل مصرف میکنند دچار آشفتگی و نا تعادلی بسیار زیادی میشوند.
مهدی هم از این قاعده مستثنا نبود و ضمناً بسیار ناامید بود و خوشبختانه مصرف OT ایشان را شروع کردیم و بعد از گذشت زمان خوشبختانه حالشان رو به بهبودی رفت. مهدی عزیز از همان ابتدای امر رهجوی بسیار گوش به فرمان و کم حاشیهای بود و یک خصوصیت خوبی که ایشان داشت این بود که هر چیزی را به سادگی قبول نمیکرد و باید حتماً برای او دلیل و برهان میآوردیم و این خیلی خوب بود چون باعث میشد من هم در یک سری مسائل به چالش کشیده میشدم و این موضوع برای بنده هم بسیار جالب بود، همانطور که خود آقای مهندس هم در صحبتهایشان فرموده بودند که هر چیزی را به سادگی قبول نکنید.
مهدی در دو سه ماه اول سفر خیلی منظم نبود ولی بعداً به زودی در مسیر قرار گرفت و بسیار خوب سفر کرد و اولین خدمت ایشان دبیری لژیون بود و بلافاصله سفر درمان سیگار خودش را شروع کرد و همچنین دبیر لژیون سیگار هم بودند، مدت کوتاهی هم در همان سفر اول مسئولیت صبحانه لژیون را در پارک بر عهده داشت. ایشان همچنین یک دوره دبیری شعبه را هم به خوبی پشت سر گذاشت و همچنین در سایت شعبه نیز با توجه به پتانسیلهایی که داشت در همان سفر اول مشغول به خدمت شد و همه اینها باعث شد که مهدی عزیز سفر دوم خود را هم به خوبی پشت سر بگذارد و جزو خدمتگزاران خوب شعبه باشد.
باید این نکته یادمان باشد که خدمت هرچه سختتر باشد اجر آن و دریافتی که بعداً بابت آن در زندگی داریم نیز بزرگتر و شیرینتر است و خدمت سایت نیز از آن جمله خدمتهاست که بسیار سخت و همچنین چراغ خاموش میباشد.
در خاتمه امیدوارم شال خوشرنگ راهنمایی را هرچه زودتر بر گردن مهدی عزیز ببینم.
از اینکه به صحبتهای بنده گوش کردید سپاسگزارم.
خلاصه صحبت های مسافر مهدی:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر.
امیدوارم حالتان خوب خوب باشد، حال من هم به حمدالله خوب است. از تمامی مسافران و همسفران تشکر میکنم که در جشن تولد بنده شرکت کردند. در ابتدا خداوند را شکر میکنم که این جایگاه را هم تجربه میکنم و از همه عزیزانی که در جشن تولد بنده مشارکت کردند و همه کسانی که باعث شدند در این مسیر حرکت کنم سپاسگزاری میکنم.
من متوجه شدم کسی که ظرفیت نداشته باشد اگر کمترین مسئولیتی هم به او داده شود باز حالش خراب است.عبارت مسئولیت از ریشه سوال میآید و باید در مورد سوالاتی که از ما میشود پاسخگو باشیم. ظرفیت یک مسئله اکتسابی میباشد و تنها راه کسب آن آموزش دیدن است. اگر مسئولیتی که به من داده میشود را وظیفه خود بدانم و منتی هم بر سر کسی نداشته باشم، هیچ وقت قبله ام را گم نمیکنم. روزی در کنگره به من خدمت شده است و امروز هم وظیفه من است که به دیگران خدمت کنم.با این طرز فکر هیچگاه قبلهام را گم نمیکنم به قول معروف دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما هم میکاریم تا دیگران بخورند.
من از دوران سربازی با مواد مخدر آشنا شدم تقریباً ۱۷ سال مصرف کننده تریاک، متادون، قرص ب۲ و مشروبات الکلی بودم. سال ۱۳۹۹ بعد از چندین بار قطع مصرف ناموفق دوباره قطع مصرف کردم و دوباره درگیرمشکلات اعصاب و روان شدم و مجبور شدم که به تجویز پزشک دارو آرامبخش و اعصاب مصرف کننم و یک سالی بود که قرص میخوردم و هیچگاه حالم خوب نبود و مجبور شدم دوباره مصرف الکل را شروع کنم چون نمیخواستم تریاک استفاده کنم. ۶ ماه بود که روزانه نیم لیتر الکل مصرف میکردم چون نمیخواستم تریاکی شوم و اینگونه خودم را سالم میدانستم.
یک روز به طور اتفاقی با داروی اوتی آشنا شدم و پس از خوردن آن متوجه شدم که چقدر حالم بهترشدو دیگر نیازی به قرص و مصرف الکل ندارم. برایم سوال شد ، کنجکاو شدم که این دارو توسط چه سازمانی تجویز شده که با کنگره ۶۰ آشنا شدم و فهمیدم یک نوع داروی درمانی می باشد و بعد در اینترنت شعبه شاداباد را پیدا کردم.
آخر سال ۱۴۰۰ بود که به شعبه شادآباد مراجعه کردم و با راهنمایی که شدم متوجه شدم بعد از تعطیلات باید مراجعه کنم، چون عید تعطیل است و بعد از گذراندن سه جلسه تازه واردین توسط راهنمای محترم آقای حسن اسدی، راهنمای عزیز آقای دادگر را انتخاب کردم.
در آخر عرایضم باز هم از راهنمای بسیار خوب سفر اول آقای دادگر و همچنین راهنمای سفر دوم جناب آقای رحیمی و نیز راهنمای سفر تغذیه سالم خودم جناب آقای آبیار، برادران لژیونی ام در لژیون8 و لژیون 22 ، همچنین از همه شما دوستان عزیز که به بنده کمک کردید و در جشن من شرکت نمودید سپاسگزاری میکنم. از اینکه به صحبتهای بنده گوش کردید سپاسگزارم.
تایپ، ارسال عکس: واحد سایت نمایندگی شادآباد
لژیون خدمتگزار: لژیون بیست و دوم
مرزبان کشیک: مسافر خدامراد
- تعداد بازدید از این مطلب :
246