این دستور جلسه از دو قسمت تشکیل شدهاست؛ قسمت اول: " ظرفیت، مسوولیت و قبلهگمکردن " و قسمت دوم: " نق زدن و حاشیه " است که مثل دو کفه ترازوست، اگر یک طرف بالا برود طرف دیگر پایین میآید، پس باید روی هر دو کفه کار شود تا به تعادل برسند.
همه ما برای رسیدن به اهدافمان، مسیری را انتخاب میکنیم، وارد یک سیستم میشویم، سر کاری میرویم، دانشگاه میرویم و...؛ حالا در میان این گروه، افرادی هستند که دائما به دنبال حاشیه و نقزدن هستند و در هر سیستمی بیشتر، تماشاچی هستند تا بازیگر؛ برای مثال کسی که برای درمان وارد کنگره۶۰ میشود، هدف و قبلهاش درمان است. برای این منظور، باید کاملا تابع سیستم باشد، هر چه راهنما میگوید بپذیرد، سی دی بنویسد، خدمت کند و...، حال اگر دائم سرش به کار دیگران باشد، به موقع دارو مصرف نکند، فرمان پذیر نباشد، آرامآرام از هدفش که رسیدن به رهایی است دور می شود و وقتی به نتیجه نمیرسد شروع به نقزدن میکند و کل سیستم را زیر سوال میبرد. چنین افرادی گاها راهنما عوض میکنند و یا حتی نمایندگی خود را عوض میکنند، بدون اینکه فکر کنند که شاید راه را درست نرفته باشند.
استاد سردار می فرمایند : " ما برای آموزش گرفتن و خدمت کردن پا به حیات گذاشته ایم."
منظور این است که وقتی وارد یک مسیر میشویم برای رسیدن به هدف، باید به تمام دستورات و قوانین آن سیستم عمل کنیم تا در مسیر آموزش قرار بگیریم. زمانی که شروع به آموزش میکنیم یعنی داریم داناییمان را بالا میبریم و همچنان که دانایی بالا میرود میتوانیم ظرفیت خود را نیز بالا ببریم و توانایی پذیرفتن مسوولیت را در خود به وجود آوریم. برای همین است که افراد وقتی وارد کنگره میشوند به آنها خدمتی داده نمیشود تا اینکه مدتی از سفرشان بگذرد، آموزش ها را دریافت کنند و بعد آرامآرام به آنها خدمت داده میشود؛ حتی بعضی از خدمتها هستند که بعد از گذشت مدتی از رهایی به افراد داده میشود؛ زیرا بايد در طول زمان داناییشان بالا رفته و به دنبال آن ظرفیت پذیرش مسئولیت را هم پیدا کنند.
اگر مسوولیتی که به شخص داده میشود، بیشتر از ظرفیت او باشد، در شخص عدم تعادل ایجاد میشود و فراموش میکند که گروهی کمک کردند تا او به این جایگاه رسیده و حالا نوبت اوست که به دیگران خدمت کند. اگر من امروز مرزبان میشوم باید خودم را در تازه وارد ببینم و ببینم خودم در آن زمان چه میخواستم، حالا برای او هم به همانگونه عمل کنم؛ لذا خدمتهای دیگر هم از این قاعده، مستثنی نیست و مهم است بدانم که چرا این جایگاه به من داده شده و هدف از جایگاهها چیست!
هدف از قرار گرفتن در جایگاههای مختلف، خدمتکردن، آموزشگرفتن، ارتقای شعبه و نهایتا سیستم کنگره است؛ پس این هدف مقدس است.
اگر من خودم را گم کنم و هدفم به جای ارتقاء شعبه، نمایش قدرت خودم باشد، قطعا قبلهام را گم میکنم و ابتداددر خودم تخریب ایجاد میشود و بعد هم به دیگران آسیب میرسانم.
نویسنده: راهنما مسافر علیرضا توکلیان (لژیون سوم)
ارسال: سایت نمایندگی ملاصدرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
236