ششمین جلسه از دور چهارم جلسات آموزشی خصوصی لژیون سردار، گروه همسفران نمایندگی ستارخان به استادی دنور همسفر نگار، نگهبانی همسفر سمیه و دبیری راهنمای تازه واردین همسفر مرجان ا با دستور جلسه (دنور) روز سهشنبه مورخ ۲۱ فروردین ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۵ آغاز به کار کرد.
ممنونم از خانم سمیه و مرجان عزیز که به من این فرصت را دادند که در این جایگاه خدمت کنم. همچنین لازم میدانم سال نو و ماه مبارک رمضان را خدمت شما عزیزان تبریک بگویم و امیدوارم که برداشتهای خیلی خوبی از این ماه داشته باشید.
در مورد دستور جلسه که (دنور) هست باید بگویم نور از دل تاریکیها متولد میشود و ما نور را در تاریکی درک میکنیم که بزرگترین تاریکی؛ یعنی اعتیاد را خود آقای مهندس تجربه کردهاند و راه درمان آن را نیز پیدا کردند و در اختیار سایرین قرار دادند. ما همسفران و مسافران آمدیم درمان شدیم و به رهایی رسیدیم و توانستیم از این موهبت بهره ببریم که قطعا آقای مهندس در این مسیر خیلی سختی کشیدند و ما هر روز و هر هفته شاهد رهاییهای بسیاری از خانوادهها هستیم؛ ولی آقای مهندس میگویند که پرونده اعتیاد بسته شده است و هم اکنون مشغول تحقیقات در مورد انواع بیماریها از جمله بیماری سرطان که صعب العلاج است، هستند.چند وقت پیش رهایی یکی از دوستانم بود که همراه ایشان رفتیم خدمت آقای مهندس و من هنوز هم با یادآوری آن لحظه منقلب میشوم؛ چون خرابی زندگیشان را دیده بودم و در آن لحظه نیز شاهد رهایی و حال خوبشان بودم و با خود فکر میکردم چقدر خوب است که همسفران میآیند و به آن چیزی که باید میرسند و ای کاش که بتوانیم راه درمان بیماریهایی مانند سرطان را پیدا کنیم و این حال خوش را به بیمار و خانوادهاش برگردانیم. شاید باورکردنی نباشد که بگوییم از دل یک NGO که اعتیاد را درمان میکند، مقالاتی چاپ میشود که از جوامع بین المللی تائید شده و صحتی است بر اقداماتی که در کنگره در مبحث علم پزشکی انجام میشود. همچنین برای درمان عفونتهایی ناشی از ویروسها با دیسپ که یک آنتی اکسیدان خیلی قوی است که خیلی از ما در دوره کرونا این را تجربه کردیم و حالا الگوی بیان ژن با اوپیوم تینکچرِ خوراکی و پروژه دانشگاه و... که قطعا همه اینها هزینه خیلی بالایی دارد.
آقای مهندس میگویند: حساب همه با کنگره صفر است؛ یعنی هیچکس نباید هزینهای پرداخت کند اما وقتی با خودم فکر میکنم که چرا یک راهنما، مرزبان و... بدون چشمداشت خدمت میکنند، متوجه میشوم قطعا دِینی را بر گردن خودشان میبینند که خیری را که به ایشان رسیده را جبران کنند.
اگر بخواهم در مورد تجربه خودم در مورد خدمت مالی بگویم؛ روز اولی که وارد لژیون شدم، جشن گلریزان بود و راهنمایم به من گفت که چون شما سفر اولی هستی، اجازه نداری در گلریزان شرکت کنی. سال بعد در جشن گلریزان من سفر دوم بودم و اجازه از طرف راهنما صادر شد و چند روز قبل سه تومن قسط اول سردار را کشیدم و روز جشن میخواستم برای مابقیِ مبلغ سرداری کارت بکشم که یک اساماس برایم آمد و مبلغی به حسابم واریز شد و یاد روز رهاییمان افتادم که راهنمایم به من گفت توان تو سرداری نیست، دنوری است. گفتم من اصلا نمیتوانم، من یک کارمند هستم و به خودم میگفتم من اگر پول داشتم یک ماشین میخریدم و مسیر به این دوری را از تهران تا اندیشه در گرما با تاکسی نمیآمدم و نسبت به آن گارد داشتم و میگفتم تماما با پول و درآمد خودم پرداخت میکنم پس صددرصد سرداری، دنوری اصلا!
سفر اول بودم و تنها دنور شعبه وحید استاد جلسه بودند و تمام مدت با خود میگفتم عجب دل بزرگی دارد، چطوری ۵۰ تومن پول را داده است، یا برای این پول زحمت کشیده یا از جایی رسیده است، اصلا از هر جا که رسیده بالاخره پول برای خودش است و میتوانست با آن پول کارهای زیادی انجام دهد. روز جشن خیلی درگیر بودم که حالا این کار را بکنم یا نه! با راهنمایم که صحبت کردم، گفت خودت شرایط خودت را بهتر میدانی، وقتی نگاهت عوض میشود، تغییر نگرش نیز برایت اتفاق میافتد. آن موقع من نمیدانستم که این اقدامات علمی دارد انجام میشود و باید خیلی بیشتر از این ها خدمت کنم و اولین و تنها کاری که فعلا میتوانم بکنم خدمت مالی است و پرداخت تعهدی شرایط را خیلی راحتتر میکند. پس آن روز برای دنوری کارت کشیدم.
چند وقت پیش هم آقای مهندس در لایو اعلام کردند بعد از جایگاه پهلوانی، جایگاه نشانی در بی نشانی هست که گفتند نه به آنها چیزی میگویم، نه عکسی با ایشان میگیرم و خودشان اولین نفری بودند که با این عنوان، مبلغ یک میلیارد تومان را به کنگره ۶۰ هدیه کردند.
امیدوارم تک تکمان بتوانیم آن چیزی که به دست آوردهایم را به خوبی جبران کنیم.
عکاس: همسفر فاطمه، لژیون یکم
تایپ: همسفر سارا، لژیون نهم
ویرایش: همسفر مرجان، دبیر لژیون سردار
ارسال: همسفر نگار، لژیون یکم
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
117