پنجمین جلسه از دور چهارم کارگاه های آموزشی ویلیام وایت کنگره۶۰ نمایندگی گرگان، با استادی راهنمامحترم مسافر یاسر، نگهبانی مرزبان محترم مسافر مهدی و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه " تجربه من از اضافه وزن و کاهش وزن به روش کنگره60 " جمعه 26 فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۷:۳۰ صبح در پارک همکلاسی برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان یاسر هستم مسافر ویلیام. از نگهبان جلسه آقا مهدی و دبیر تشکر می کنم که استادی جلسه را به من واگذار کردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم.
این روزها می‌بینیم که طبیعت و جنگل چه عطر و رنگی به خود گرفته و بسیار زیباست. من قبل کنگره در این ساعات اولیه صبح همیشه خواب بودم و از دیدن این زیباییها محروم بودم و زمانی از خواب بیدار میشدم که روز به پایان رسیده و همه جا تاریک شده بود و بابت این حال خوش و سلامتی که خداوند به من داد شاکر و سپاسگزارم و هرگز نمی توانم این حال را با چیزی مقایسه کنم.
در رابطه با دستور جلسه در روزهای گذشته بسیار صحبت شد و آقا مهدی نکاتی اشاره کردند مثل فشاری که اضافه وزن، روی پاها و مفاصل می آورد و باعث درد در این نواحی می گردد، بنده هم تجربه درد پا به دلیل اضافه وزن را دارم و بعد از کار کشاورزی که به خانه بر می گردم خستگی و بی حالی ناشی از اضافه وزن خودم را کاملا حس می کنم.
منِ یاسر از آموزش‌های کنگره برداشتی دارم و شخص دیگر برداشتی دیگر دارد.هرکس نسبت به آموزشی که می گیرد توانایی آن بالا می رود. بعضی اوقات شور و هیجانی بر ما غالب می شود که شاید خطرناک باشد. مثلا فردی بعد از رهایی از مواد و انرژی که از آن به دست می آورد شاید درگیر پرخوری یا سیگار کشیدن شود یا درگیر دروغ گفتن و غیبت کردن شود این اعمال احساس خماری به انسان می دهد و بعد از آن به دنبال جایگزینی می گرددوبعضی‌ها استرس های خود را با پرخوری و یا سیگار کشیدن می خواهند کاهش بدهند که باید مراقب آن بود. هرکسی که در کنگره حضور دارد فقط برای رسیدن به هدف خودش تلاش می کند و به دیگران و اعمال آنها نباید کاری داشته باشد. مثالی به ذهنم رسید که عرض می کنم؛ بعضی رفتار مانند آفت و یا موش در انبار غله ما است که ذره ذره در حال خالی کردن انبار ما هستند و ما متوجه آن نیستیم. یا مثال دیگر، شخصی کوزه آب را هر روز از چاه پر می کرد و مسافت طولانی را تا مقصد طی می کرد غافل از اینکه کوزه ترک خوردگی داشت و تا مقصد مقداری از آن خالی میشد و شخص ناراحت می شد، کوزه شب به خواب او می آید و می گوید فردا رد پای خود را نگاه کند وقتی به مسیر خود نگاه می کند گل و گیاه زیبایی را می بیند که از قطرات آبی که از کوزه چکیده روییده اند. یعنی بعضی اعمال ما شاید اینگونه باشد که ما از آن بی خبریم اما در آینده باعث می شود که از آن انرژی بگیریم تا به خودمان و یا به کنگره و جامعه بتوانیم خدمت کنیم. از اینکه با سکوت خود به حرفهای من گوش کردید سپاسگزارم.
تایپ مسافر محمد
تندرست و شادکام باشید
- تعداد بازدید از این مطلب :
224