English Version
English

دنور یعنی بخشنده

دنور یعنی بخشنده

جلسه نهم از دوره دوم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی ایران، با استادی راهنما همسفر سهیلا، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر صغرا  با دستور جلسهٔ «دنور» در روز دوشنبه مورخ 20 فروردین 1403 رأس ساعت 14 آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:

ما در لژیون سردار دورهم جمع می‌شویم و اگر دقت کرده باشید آقای مهندس از استاد سردار به‌عنوان مراد (پیشوا، رهبر) خود یاد می‌کنند و باعث افتخار ما است که در لژیون سردار عضو شدیم و من خودم به‌شخصه به خودم خیلی افتخار می‌کنم که این توفیق نصیب من شد تا در لژیون سردار عضو باشم.

دستور جلسهٔ این ماه لژیون سردار، دنور هست. دنور به معنی بخشنده و رها کردن است؛ این رها کردن‌ها ممکن است یک حس منفی باشد که روزها و سال‌ها ممکن است در دل ما مانند یک کینه جمع شده باشد و نتوانیم این حس منفی را رها کنیم، ممکن است یک کدورتی باشد در دل ما یا یک حرف رنجشی تبدیل‌شده باشد به یک کینه، پس این رها کردن خیلی مهم است. بخشیدن می‌تواند وقت انسان باشد؛ همان‌طور که بچه‌ها امروز مانند خانم زهره و عزیزانی که در کنارشان بودند از وقت خودشان گذشتند و از ساعت ۱۰ صبح برای پخت افطاری در شعبه حاضر شدند و زحمت کشیدند. وقت هر شخصی برای خودش خیلی مهم است و این‌که بخواهید از وقت خود بزنید برای دیگران. گاهی ممکن است یک‌کلام محبت‌آمیزی به دیگران ببخشید؛ با آن کلام بتوانید دل کسی را به دست بیاورید.

پس بخشید می‌تواند در تمام سطوح باشد؛ اما بخش مهم لژیون سردار بخش مالی است که بتوانید از مال خود ببخشید، آقای مهندس می‌گویند که بعضی از انسان‌ها راضی هستند از جانشان بگذرند ولی از مال نه. یادم هست جایی خواندم که نوشته بود مقام انسانی، برازنده انسان‌هایی است که می‌بخشند؛ بدون آن‌که توقعی داشته باشند که کسی بخواهد و جبران کند، واقعاً خیلی مهم است که بتوانی ببخشی بدون هیچ توقعی. من سی دی ورود به بُعد چهارم آقای مهندس را گوش می‌کردم که می‌گفتند که انسان در طول حیاتش سه حلقه را طی می‌کند: حلقهٔ اول دوران طفولیت است که در ناآگاهی به سر می‌بریم، حلقهٔ دوم دوران جوانی که غرور جوانی است و حلقه سوم که مهم‌ترین حلقه است از سن ۴۵ سالگی شروع می‌شود و باید به فکر کوله‌بار کوله‌پشتی خود باشیم برای بُعد بعدی؛ ولی من داشتم فکر می‌کردم که بچه‌های کنگره در سن جوانی به فکر بُعد چهارمشان هستند که یک اعمالی داشته باشند که چه چیزی با خود به بُعد بعدی می‌بریم؟ آن چیزی که ما با خود می‌بریم به بُعد بعدی افکار و اندیشه و رفتار ما هست که در این بُعد زمین چکار کردیم.

 قبل از عید که برای خرید با دخترم بیرون رفته بودیم ماشین را جلوی یک سطل زباله‌ای پارک کرده بودیم، وقتی برگشتم دیدم که یک مصرف‌کننده مواد مخدر که سن زیادی هم نداشت تا کمر داخل سطل زباله خم‌شده بود! مبلغ ناچیزی به او دادم و او آن پول را بوسید و روی چشمان خود گذاشت و گفت مادر امیدوارم از خدا هر چه که می‌خواهی به تو بدهد. در دل گفتم که از خدا می‌خواهم تو را به راه راست هدایت کند، از خدا می‌خواهم هیچ مادری فرزند خود را در این وضعیت نبیند، واقعاً بسیار سخت است برای یک مادر. هدف آقای مهندس هم همین است که می‌خواهند تمام انسان‌ها به راه راست هدایت بشوند و مصرف‌کننده‌ها و خانواده‌ها نجات پیدا کنند، هدف آقای مهندس این است که درد و رنج انسان‌ها را کم کند.

ما با عضویت در لژیون سردار و حمایت‌های مالی خود به یک دانشمند کمک می‌کنیم که هدف او کم کردن درد و رنج بشریت است و این باعث افتخار است و این حمایت‌ها باید ادامه‌دار باشد. کسانی که در حد توان خود 6 میلیون یا ۵۰ میلیون یا ۵۰۰ میلیون کمک می‌کنند در یک حد و اندازه ثواب می‌برند؛ چون آن‌کسی هم که ۶ میلیون پرداخت می‌کند از تمام توان خود استفاده می‌کند. مهم این است که شما اگر ۱۰۰ هزار تومان پول‌دارید بتوانید ۳۰ هزار تومان از آن را ببخشید، یا اگر ۱۰۰ هزار تومان دارید ۵۰ هزار تومان ببخشید و کمی تحت‌فشار مالی باشید، آن‌وقت می‌شوید بخشنده. بخشندگی به این نیست که دلتان بلرزد، اگر بخواهید کمک کنید باید یک مقداری تحت‌فشار باشید تا آن حس خوب را تجربه کنید. وقتی انسان خوشحالی دیگران را می‌بیند آن حسی که به انسان دست می‌دهد خیلی خوب است.

من اولین سالی که عضو لژیون سردار شدم با شرایط سختی توانستم آن مبلغ را پرداخت کنم. سال ۱۴۰۰ در کاسپین اولین دنور خانم مهناز بودند، من فقط آن روز خواسته قلبی‌ام این بود که بتوانم دنورشوم و ۵۰ میلیون پرداخت کنم و واقعاً طوری این مبلغ جمع شد که خودم هم متوجه نشدم، راحت توانستم تعهدی پرداخت کنم، باوجود مشکلات فراوانی که در زندگی‌ام بود و آن مشکلات هم حل شدند. با همین کمک به دیگران و حمایت‌های مالی ما، خیلی از مشکلات حل خواهد شد و قرار نیست که من ۵۰ میلیون پرداخت کردم و بلافاصله ۱۰۰ میلیون به‌حساب من بازگردد، نه، مشکلات دیگری هست مانند مشکلات جسمی، معنوی و ...، هرکسی خودش می‌داند که چه مشکلاتی دارد؛ بعد از حل شدن مشکلات متوجه خواهی شد که دست خدا در کار بوده.

همیشه من می‌گویم انسانی که دست نیازمندی را می‌گیرد دستش در دست خداست و آن دست هیچ‌وقت تنگ‌دستی را تجربه نمی‌کند.

امیدوارم حمایت‌هایمان ادامه‌دار باشد و بتوانیم کمک کنیک. هنوز شعبه ما به آن حد که باید نرسیده و نیازهای زیای دارد؛ کف سالن باید سرامیک بشود، حیاط باید کاشی بشود، یک سالن به سالن‌های ما اضافه بشود. امیدوارم که افراد زیادی به لژیون سردار اضافه بشوند، قدر آقای مهندس و استاد سردار را بدانیم، قدر لژیون سردار را بدانیم و بتوانیم با حمایت‌هایمان کمک کنیم تا آقای مهندس به اهدافشان برسند.

مشارکت اعضا

همسفر زهرا:

کسانی که بخشش می‌کنند واقعاً دل‌بزرگی دارند. من روزهای اول که به کنگره می‌آمدم خیلی دوست داشتم در این جمع باشم و یکی از آرزوهای من این بود که من هم یک روزی میان شما عزیزان و عضوی از لژیون سردار باشم و خدا را شاکرم که این افتخار نصیب من شد. یک ضرب‌المثلی هست که می‌گوید از هر چیزی برداری کم می‌شود ولی از حرف که برداری کم نمی‌شود؛ ولی به نظر من این را باید به آن اضافه کرد که از بخشش هرچقدر برداری کم نمی‌شود، هرچقدر بتوانی ببخشی از تو هیچ‌چیز کم نمی‌شود، حتی به یک نفر لبخند ببخشی، محبت ببخشی، دست او را بگیری و کمک کنی، حتماً نیاز نیست که به شخصی ازنظر مالی کمک کنی و پولی به او بدهی، ممکن است یک سری از انسان‌ها با همان لبخند شما کلی اتفاقات خوب در زندگی‌شان بیافتد و کلی پیشرفت داشته باشند و زندگی‌شان بهتر بشود.

همسفر اعظم:

هرکسی که ۵۰ میلیون در کنگره ببخشد عنوان دنور را دریافت می‌کند و بودن در لژیون سردار به این نیست که دنور باشی یا پهلوان؛ همین‌که ۶ میلیون می‌بخشید بدون هیچ چشم‌داشتی و وارد لژیون سردار می‌شوید واقعاً برکتش چند برابر به زندگی شما برمی‌گردد و این بخشیدن دلِ بزرگی می‌خواهد و این بخشش را شما در دل ثبت کردید که توانستید عضو لژیون سردار بشوید و دنور بشوید، انشاءالله که یک روزی جایگاه پهلوانی را تجربه کنید. برای آن‌هایی که امروز مهمان هستند آرزو می‌کنم که تلنگری زده بشود و با ورود به لژیون سردار از برکات آن استفاده بکنند، چه معنوی و چه مادی. من خودم بار اولی که وارد لژیون سردار شدم خیلی سخت توانستم آن ۶ میلیون را پرداخت کنم ولی واقعاً خداوند خودش کمک می‌کند و راحت می‌توانید اقساط را پرداخت کنید. انشاءالله برای تک‌تک شما آرزو می‌کنم که یک روزی بتوانید عضو لژیون سردار شوید و دنوری و پهلوانی را تجربه کنید. خیلی خوشحالم که عضوی از لژیون سردار هستم.

همسفر سمیه:

نیت وقتی پاک باشد و از ته دل بگویی و جایی مقدس و پاک مانند این مکان مقدس، حتماً آرزوهایتان برآورده می‌شود.

من به خاطر دارم اولین جلسه‌ای که آمدم و وارد کنگره ۶۰ شدم راهنما مسافر علی استاد جلسه بودند و تولدشان بود و در مورد این‌که چگونه دنور شدند صحبت می‌کردند. باوجوداینکه هیچ پولی نداشتند وام گرفتند و دنور شدند. من تا آن زمان کلمهٔ دنور را نشنیده بودم و خیلی برایم سؤال بود که چگونه کسی می‌تواند وام بگیرد و به‌جایی بدهد و خودش را به‌زحمت بیندازد؟! کم‌کم آمدم و با لژیون سردار آشنا شدم و از همان روزهای اول خیلی علاقه‌مند شدم. فهمیدم که آقای مهندس حال خوش به ما دادند و مخصوصاً اینکه تلاش می‌کنند تا بیماری‌ها را درمان کنند، فهمیدم هزار تومان پولی که اینجا داده می‌شود همه هدفمند استفاده می‌شوند. اگر خانواده‌تان خدایی نکرده مریض شوند حاضرید کل زندگی‌تان را بدهید تا آن شخص دوباره به زندگی برگردد، ولی آقای مهندس خالصانه تلاش می‌کند که این بیماری‌ها را درمان کنند و همهٔ این‌ها با کمک‌های ذره‌ذرهٔ ماست که ایشان را دررسیدن به اهدافشان یاری می‌بخشد؛ امیدوارم که روزبه‌روز به اعضای لژیون سردار افزوده بشود.

ایجنت همسفر زینت:

دستور جلسه دنور هست و دنور یعنی بخشنده. هرکسی هر چیزی را ببخشد لقب دنور دریافت می‌کند که ما این را در فقط در کنگره شنیدیم. دنور یعنی اینکه کسی بتواند ببخشد از چیزی که دارد، حالا قرار نیست حتماً مالی باشد. من همیشه می‌گویم درست است کمک‌های مالی هم خیلی خوب است، در کتاب ۶۰ درجه می‌خوانیم که می‌گوید دست‌هایی که کمک می‌کند مقدس‌تر از لب‌هایی هستند که دعا می‌خوانند؛ یعنی کمک کردن مالی همین‌قدر خوب است. همین سالنی که هستیم اگر این کمک‌ها و بخشش‌ها نبود، اگر انسان‌هایی مانند خانم ایران و کسانی که دنور هستند نبود الآن ما اینجا نبودیم؛ و این لطف خیلی از بزرگانی است که ما الآن اینجا هستیم و آموزش می‌گیریم و جلساتمان را برگزار می‌کنیم. واقعاً اعتیاد چیزی بود که آرامش ما را از بین برده بود؛ خصوصاً کسانی که مسافرشان مصرف شیشه داشت مانند مسافر من، خیلی‌ها شاید تخریب آن‌چنانی نداشتند و شاید متوجه نشوند که اعتیاد چیست ولی کسانی مثل من الآن متوجه می‌شوند که کنگره چیست و چرا حاضر نیستند کنگره را به‌راحتی از دست بدهند. این صندلی برای من خیلی ارزشمند است و خداراشکر می‌کنم که خدا من و فرزندانم را خیلی دوست داشت که کنگره را سر راه ما قرارداد.

ما سال ۱۳۹۰ که آمدیم کنگره آن موقع اصلاً لژیون سردار نبود نه دنور و نه پهلوانی وجود نداشت فقط حامی زمین بود که کسانی می‌آمدند و کمک می‌کردند به‌مرورزمان که جلوتر آمدیم بعد ما متوجه لژیون سردار شدیم و خانم ناهید ۶ میلیون و اولین کسی بود که در شعبه کاسپین سردار شد البته آن موقت مبلغ لژیون سردار ۵ میلیون بود و همه می‌گفتند خوش به حال خانم ناهید و ما بارها حسرت می‌خوردیم که چطور می‌تواند ۵ میلیون بدهد به کنگره همه تعجب کردند و به‌مرورزمان که به ما تلنگری زده شد و عضو لژیون سردار شدیم و فهمیدیم که خانم ناهید چه چیزی برداشت کردند که این مبلغ را پرداخت کردند. همیشه آقا محمدرضا می‌گفتند که کنگره مانند یک کفه ترازو است نگاه کنید ببینید این ترازو که کنگره به شما داده است چقدر پایین و بالا است؟ چقدر سنگین‌تر است؟ آن‌وقت است که برای کنگره هر کاری انجام می‌دهید، حاضرید ببخشید، از مال، از جان؛ چون واقعاً کنگره خیلی چیزها به ما داد. امیدوارم بتوانم در کنگره بمانم و خدمت کنم، خدمت مالی و یا از هر طریقی خدمت کنم، مهم این است که باشید و از دل‌وجان خدمت کنید، مهم نیست چه مبلغی پرداخت کنید، مهم این است که با تمام توان بتوانید خدمت کنید. انشاءالله برکت این خدمت‌ها در زندگی‌تان همیشه جاری باشد.

 

عکس: عکاس خبری همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم)

تایپ: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون سوم)

تنظیم و ارسال: راهنما همسفر زهره

همسفران نمایندگی ایران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .