English Version
English

دنورها در حلقۀ پر عشق لژیون سردار

دنورها در حلقۀ پر عشق لژیون سردار

چهارمین جلسه از دوره سوم لژیون سردار ویژه همسفران نمایندگی دکتر مسعود با استادی همسفر نسرین، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر افسانه با دستور جلسه «دنور» در روز سه‌شنبه 21 فروردین ماه 1403 رأس ساعت 14:45 آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
عشق قامت‌ها را راست، اندیشه‌ها را پاک و حیات را برای گزینش بهتر در انسان تقویت و انسان را به جهت تمامی علوم آماده می‌گرداند، پس تو ای همسفر راه عشق با ما همراه شو تا ندانستنی‌ها را بدانی و ناشنیدنی‌ها را بشنوی. قبل از هر چیز خداوند بزرگ را شاکرم که امروز به من فرصت داد خدمتگزار کوچکی در لژیون بزرگ سردار باشم. از خانم فاطمه نگهبان لژیون سردار و از خانم افسانه که به من فرصت خدمتگزاری دادند تشکر می‌کنم. دستور جلسه امروز دنور است؛ دنور در معنی کلامی آن بخشنده است. بنده خودم را در این جایگاه نمی‌دانم توفیقی بوده که در این جایگاه بنشینم.
در مورد بخشنده خیلی روایات، احادیث و داستان‌های متعددی داریم و به‌کرات هم در بیرون هم لژیون سردار شنیدیم. من بر حسب توفیق دوباره تکرار می‌کنم امیدوارم برای همهٔ ما یک زنگ بیداری باشد که همیشه توفیق داشته باشیم و بیدار باشیم در همهٔ فصول و همواره در حلقهٔ پر عشق و محبت استاد سردار باقی بمانیم. از چیزهایی که می‌شود در مورد بخشش و بخشنده بودن گفت که بخشش مثل یک‌دانه یا بذر است که شما در دل خاک می‌کارید در سالیان دراز از آن استفاده می‌کنید و بهره‌مند می‌شوید. من آن بذر را تشبیه می‌کنم، می‌گویم آن سالیان طولانی می‌شود بانک آینده که ما سرمایه خودمان را گذاشتیم در بانکی به نام بانک آینده و قرار است که در آینده حال ممکن است آینده در همین دوره یا بعد باشد که از آن بهره ببریم یا در حلقه‌ها یا بعدهای بعد ممکن است باشد. اول اینکه نباید منتظر باشیم آن چیزی که می‌کاریم حتماً میوه و ثمره آن به خود ما برگردد. ما باید آن بذر را به این نیت بکاریم که یک روزی یک رهگذری از آن دانه یا نهالی که کاشتیم از سایه و میوه آن استفاده کند و لذت ببرد.

آن لذت برای ما لذت است؛ اما زمانی ما آن لذت را می‌بریم که در مسیر درست بخشیده باشیم و هیچ چشم داشتی نداشته باشیم آن بخشش و دنور می‌شود؛ ولی اگر من نسرین امروز یک مبلغی را دادم و نشستم حساب‌کتاب کردم خدایا کی پول برمی‌گردد و خیراتش می‌رسد این اسمش بخشش نیست، این یک معامله دوطرفه است؛ اما همهٔ ما می‌دانیم خداوند سیستم را طوری طراحی کرده که قطعاً ما چه بخواهیم یا نخواهیم، چشم داشت داشته باشیم یا نداشته باشیم، حساب و کتاب کنیم یا نکنیم، قطعاً سود آن دانه‌ای که کاشتیم به زندگی‌مان برمی‌گردد، قطعاً یک جایی سایه آن درخت ما را خنک خواهد کرد و قطعاً یک روزی که تشنه و گرسنه هستیم میوه آن درخت برای ما خواهد رسید؛ اما دیریازود آن و اینکه بهترین زمانش کی برای ما اتفاق بیفتد فقط خداوند می‌داند. روایتی دیگر از بخشش است که مثل؛ هرس‌کردن درختان است همهٔ ما دیدیم و اشراف داریم که یک شاخه که می‌زنیم قطعاً چند شاخه و جوانه از کنار آن بیرون می‌زند و جوانه می‌زند و رشد می‌کند و چندین برابر می‌شود. مالی که ما می‌بخشیم، البته به‌درستی، در جهت خیر و درست آن مال مثل شاخه می‌شود، یعنی انسان خودش را هرس می‌کند آن بخشش این نیست که من هرس کنم و چیزی از من کم شود نه به‌هیچ‌عنوان کم نمی‌شود ممکن است در صور ظاهر این‌گونه باشد؛ اما در صور باطن قطعاً شاخه‌های زیادی از ما دوباره جوانه می‌زند و آن مال قطعاً اضافه می‌شود. اگر در زندگی ثروتمندان مطالعه داشته باشیم، می‌بینیم انسان‌های بخشنده چه‌قدر ثروتمند شدند.
من می‌خواهم مثال آقای بیل گیتس را بزنم ایشان در بالاترین رده مردان ثروتمند دنیا قرار دارد ایشان چند سال پیش یک‌سوم ثروتشان را به‌راحتی بخشیدند و الان دوباره جزء ثروتمندان است، یعنی این نیست که از ثروتشان کم شده باشد. همچنین همسرشان به اسم خانم ملیندا ایشان هم مؤسسه خیلی بزرگی در آمریکا دارند. ایشان هم با وجود این‌همه بخشش همچنان در صف بالاترین خانم‌های ثروتمندان دنیا هستند. بدانیم و آگاه باشیم آن چیزی که داریم با عشق پرداخت می‌کنیم قطعاً پرداختی‌اش برای خود ما هزاران برابر است. در اسلام هم یک نمونهٔ بارز و زیبا داریم که امام حسن مجتبی هستند همهٔ ما با ایشان آشنا هستیم ایشان ملقب به کریم اهل‌بیت هستند. ایشان دو بار در طول عمرشان به طور کامل اموالشان را بخشیدند دوباره ثروتمند شدند به‌خاطر آن بخشش زیادی که داشتند ایشان به کریم اهل‌بیت ملقب شدند. امام حسن مجتبی یک جود زیادی داشتند. می‌خواهم بگویم فرق بین جود و سخا است که جود آن کسی است که تمام اموالش را می‌بخشد و بخش کوچکی از اموالش را برای امرارمعاش نگه می‌دارد؛ اما سخا و سخاوتمند که می‌گویند بخش کوچکی از مالش را می‌بخشد سخاوتمند می‌شود. صحبت‌هایم را با شعری به پایان می‌رسانم شعری از هوشنگ شفا؛ آب اگر راکد بماند چهره‌اش افسرده خواهد ماند این شعر را می‌خواهم مرتبط کنم آن آب را با اموال خودمان واقعاً مال مثل آب می‌ماند. آب می‌تواند جاری و رونده است یا می‌رود می‌رسد به برکه‌ای جایی راکد می‌شود به‌مرور گنداب می‌شود یا آب می‌رود می‌رسد به دریا درنهایت ملحق به اقیانوس می‌شود. پول هم همین است اگر ببخشیم آن پول می‌رود می‌رسد به دریا و وصل به اقیانوس می‌شود و کائنات هستی وصل می‌شود و قطعاً برای ما سرمایه می‌شود؛ اما پولی که نبخشیم و نگه داریم؛ حتی از غذا به یک حیوان، آب دادن به یک گل، کمک به یک فقیر و... آقای مهندس هم می‌گویند هرجا که فکر می‌کنید بخشش صلاح و درست است بازخورد آن را دیدم می‌خواهم بگویم کوچک‌ترین بخششی که در جهت درست می‌شود، قطعاً به اقیانوس هستی می‌رسد، بنابراین خودمان را دست‌کم نگیریم که در این وانفسای زندگی و گرانی همهٔ ما به‌نوعی پهلوان هستیم که خودمان را دست‌کم نگیریم که ما فقط عضو سردار هستیم من کجا تا دنوری و پهلوانی هر شخصی در حد توان اگر صد خودمان را گذاشتیم بدانیم که پهلوان هستیم. یک جملهٔ قشنگ است که می‌گویند؛ یک بخشنده قبل از اینکه بخواهد توانایی مالی داشته باشد اول باید قلب بزرگ داشته باشد خیلی‌ها توانایی مالی دارند؛ ولی قلب و دست بخشنده‌ای ندارند. ممنون از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید.

مشارکت اعضا؛
همسفر سمانه:

خداوند را شکر کنگره خیلی چیزها به ما یاد داد. اول‌ازهمه پس‌اندازکردن و بخشیدن را به ما یاد داد. چند وقت پیش یک دورهٔ آموزشی نگاه می‌کردم که نوشته بود برای آزادسازی انرژی آن محصول شما باید بهایش را پرداخت کنید. پیش خودم گفتم ما هر هفته دو جلسه به کنگره می‌آییم خیلی چیزها یاد می‌گیریم، هر روز چیزهای مثبت یاد می‌گیریم واقعاً در صراط مستقیم قدم برمی‌داریم، آیا بهایش را پرداخت می‌کنیم؟ یک دورهٔ ۳۰روزه گذاشته بودند که شما مراقبه کنید، انرژی بگیرید، حالتان عالی می‌شود و بابت آن باید بها پرداخت کنید. بعد ما آمدیم اینجا زندگی قبل و بعد از کنگره داشتیم خدا را شکر چه‌قدر زندگی الان ما قشنگ است. من امروز خیلی پر انرژی هستم دستور جلسه دنور بود و همش می‌گفتم تعهدم را می‌توانم پرداخت کنم و دقیقاً در این دستور جلسه پولم جور شد و آماده پرداخت آن هستم خدا را شکر می‌کنم در راه می‌آمدم خوشحال بودم فکر می‌کردم چه‌قدر جالب است می‌خواهم پولی بدهم چه‌قدر خوشحال هستم و با شتاب می‌دوم پرداخت کنم من واقعاً برکتش را چندین برابر در زندگی‌ام دیده‌ام، چه آن زمان که اولین سردار شدنم را با ۱۰ هزار تومان شرکت کردم، چه الان اول‌ازهمه سلامتی خودم و مسافرم و خانواده‌ام و آگاهی که در خانواده‌ها است. کنگره جدایی از درمان اعتیاد مسافر به آگاهی ما اضافه می‌کند، تبدیل به یک پدر و مادر آگاه می‌شویم که با فرزندان، همسر، اقوام و اطرافیان چگونه رفتار کنیم یک پکیج کامل مشاوره می‌شویم خدا را شکر می‌کنم. ممنون از اینکه به صحبت‌های بنده توجه کردید.

همسفر زهره:
من در جایگاهی نیستم که در مورد دنوری صحبت کنم؛ ولی امیدوارم که دنوری قسمت من هم شود؛ چون واقعاً دوست دارم که این جایگاه را تجربه کنم. در مورد بخشنده بودن که استاد هم صحبت می‌کردند به این فکر افتادم که ما در مورد همهٔ کارهایمان می‌گوییم؛ به نام خداوند بخشنده مهربان؛ بسم‌الله الرحمن الرحیم این صفت بخشنده بودن از خداوند است؛ چون من ذره‌ای از وجود خداوند هستم، احساس می‌کنم این صفت در درون همهٔ ما نهادینه شده است من باید اول خودم را بشناسم و این صفت را ازآنجایی‌که جسم من نیازهایی دارد همان‌طور روح هم احتیاج به یک سری نیازها دارد که این صفت بخشنده بودن یکی از نیازمندی‌های روح من است من باید درون خودم را کندوکاو کنم و آن صفت را بیرون بکشم و روی خودم کار کنم از قوه به فعل در بیاورم از آن بتوانم در زندگی‌ام استفاده کنم اگر اشتباه نکنم در سیدی غار استاد امین می‌گویند؛ پیچک وقتی رشد می‌کند خودش را به یک درخت تنومند یا یک گیاهی که سرسبز است خودش را آویزان می‌کند که بتواند رشد کند و به سرسبزی برسد و خودش را بالا بکشد. فکر می‌کردم من هم باید خودم را بالا بکشم و خودم را به سردار وصل کنم؛ چون درست حالا من می‌آیم در کنگره آموزش‌هایی که می‌گیرم احساس می‌کنم آموزشی که در لژیون سردار هست یک سری چیزها را وارد زندگی‌ام کرد که تابه‌حال تجربه نکرده بودم، ماجرای همان پیچک است که من خودم را وصل کنم به لژیون سردار از عزیزانی که اینجا هستند آموزش بگیرم و به آن بخشایش و بخشنده بودن برسم. آقای مهندس در CD ایمان می‌گویند؛ اگر مالی یا هر چیزی دارید استفاده نکنید یواش‌یواش آن مال یا چیز را از دست خواهید داد پس چه‌بهتر که من بخشنده بودنم را دارم مال هم که هست، چه کم چه زیاد اندازهٔ خودم هم دارم پس از آن صفت در راه خیر از مالم استفاده کنم و از آن انرژی و حال خوبش به من می‌رسد حال جدا از چیزهای دیگر، حال خوبش را دریافت کنم و در زندگی‌ام از آن استفاده کنم. ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

تایپ: همسفر افسانه، راهنما همسفر الهه (لژیون پنجم)
عکاس: همسفر زهرا (مرزبان خبری)
ویرایش و ارسال: همسفر رها (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی مسعود

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .