ششمین جلسه از دوره چهارم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی پاکدشت (لژیون سردار) با استادی همسفر معصومه، نگهبانی همسفر زهرا، دبیری همسفر آرزو با دستور جلسه "دنور" در روز سهشنبه مورخ ۲۱ فروردینماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۵ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا خداوند را شکر میکنم که در این جایگاه خدمتی قرار گرفتم خدا قوت عرض میکنم خدمت نگهبان، دبیر و خزانهدار دوره قبل لژیون سردار همچنین تبریک عرض میکنم به سه بزرگوار این دوره انشاالله برای تکتک عزیزان پر از خیر و برکت باشد. در مورد دستور جلسه دنور؛ همانطور که از نامش مشخص است و همه ما میدانیم که از بخشش و رها کردن میآید و بهنظر من یکی از صفات مهم خداوند است که اگر دقت بکنیم هرجا هر کاری را که میخواهیم انجام دهیم میگوییم: بهنام خداوند بخشنده مهربان؛ بنابراین بخشندگی یکی از بزرگترین و مهمترین صفات خداوند است که به ما داده شده، اما چه کسانی دنور میشوند و به جایگاه دنور شدن میرسند؟ من فکر میکنم همه چیز در کنگره به درستی پیش میرود و همینطور آگاهی و آموزشی که در کنگره وجود دارد. در وجود همه ما نیز یکسری خواسته بوده اما نمیدانستیم که چطوری از آن استفاده کنیم قطعاً یک روزی همه ما خواستیم که امروز اینجا هستیم و خواسته تکتک همه ما بوده به هر حال به اذن خداوند ما وارد کنگره شدیم و با آموزشهایی که گرفتیم و آگاهی و علمی که داریم به جایگاه سرداری و دنوری و الی آخر رسیدیم. بهنظر من در کنگره همه چیز خیلی خوب پیش میرود و اینکه مرحله به مرحله این اتفاق میافتد که همان نقطه تحمل میشود. آقا مهندس در وادی نهم هم عرض میکنند؛ وقتی که ما وارد کنگره میشویم باید حتماً سفر دومی باشیم تا بتوانیم در لژیون سردار شرکت کنیم و سفر اولیها نمیتوانند این کار را انجام دهند در واقع رهجوها آموزشها را دریافت میکنند و طبق آموزشها مبلغی را برای گلریزان واریز میکنند رهجوها کمکم که پیش میروند اول برای لژیون سردار، بعد برای دنوری و در آخر هم برای پهلوانی شرکت میکنند؛ بنابراین باید سطح آگاهی ما بالا برود تا بتوانیم این کار را انجام دهیم جایگاه دنوری همان بخشیدن و رها کردن است و از نظر من بر مبنای عشق، ایمان و محبت است. ایمان هم آن چیزی است که ما از ته دلمان و با تمام وجودمان میبخشیم پس بخشیدن فقط از طریق پول نیست چیزی که من همیشه از بخشش ملکه ذهنم قرار دادم این است که؛ بخشیدن میتواند رفتاری و گفتاری هم باشد حتی یک لبخند و یا حتی امید دادن به شخصی باشد.
زمانیکه ما چیزی را میبخشیم در واقع خودمان رها میشویم و هر چقدر انسان بتواند بیشتر ببخشد بیشتر رها میشود این موضوع همان دل کندن از مادیات است ما باید بدانیم پولی که در اختیارمان است و از مادیات محسوب میشود درست است که در اختیار ما است؛ ولی به شخصه برای من نیست پس باید از آن درست استفاده بکنیم من همیشه با خودم میگویم مثل: شکر کردن میماند زمانیکه ما همه چیز داریم، غرق خوشی هستیم و همه چیز خوب پیش میرود آن لحظات خداوند را همیشه شکر میکنیم آیا موقعی که چیزی نداریم و در سختی قرار گرفتهایم باز هم خداوند را شکر میکنیم؟ در دنوری یا سردار بودن هم به همین شکل است وقتی که در شرایط خوب یکی میآید و میبخشد هنر نکرده گرچه آن هم باید دل دادن را داشته باشد؛ ولی چیزی که خیلی مهم است این است که؛ انسان بتواند موقع نداشتنش و در شرایط سختش که بارها برای من اتفاق افتاده چه در کنگره و چه بیرون از کنگره بتواند از اولویتهایتهایش بگذرد. من همیشه از تجربیاتم گفتم زمانیکه میبخشم به ثانیه نمیکشد که جایش پر میشود و این واقعاً از روی عشق و محبت بلاعوض و آن خواستهای که داریم است که این کار را انجام میدهیم همینطور تجربه دیگری که داشتم وامی بود که برای دوستم نوشتم در صورتیکه خودم در شرایط سختی بودم یعنی جوری بود که برای فردای آن روز چک داشتم من از اولویت خودم گذشتم و دوستم را در اولویت قرار دادم احساس کردم که نیاز او به این پول بیشتر است وقتیکه آن پول را دادم تا شب طول نکشید که کار من نیز راه افتاد. در حقیقت این همان ایمان و باور داشتن ما نسبت به خداوند است است و انسان باید به این درک برسد که در هیچ شرایطی تنها نیست و باید بداند هرچه بیشتر میبخشد قرار است بیشتر به دست آورد؛ بنابراین من به این نتیجه رسیدم که هرچه بیشتر ببخشم پول در جریان و چرخش قرار میگیرد. خوب است این جرأت را به خودمان بدهیم و طبق آن آموزشها و آگاهیها این کار را انجام دهیم و همانطور که گفتیم واقعاً خداوند ما را دوست داشته که صفت خودش را به ما هدیه داده است تا ما بتوانیم ببخشیم.
صحبتی هم که آقا مهندس همیشه به آن اشاره میکنند این است که؛ گاهی یکسری روزی یا خواسته دیگران در مال و زندگی من تأسیس شده تا من آن را به آنها ببخشم و تقسیم کنم.
میگویند: کوزهگر از کوزه شکسته آب میخورد. خودم برای مغازه پوشاکی برای فروش آورده بودم حتی یک دانه برای خودم هم نگه نداشتم بعد رفتم دو برابر آن چیزی که خودم میدادم هزینه کردم و خریدم اصلاً هم ناراحت نبودم با خودم گفتم شاید این اتفاق باید میافتاد. من باید بدانم برای رسیدن به خواستهام یک جایی باید بدهم و بیشتر از آن هم باید بدهم این است که قدر جایی که هستیم را بدانیم واقعاً این آرامشی که داریم از آموزشهای کنگره است. گاهی آدم یک چیزی از کسی میگیرد حالش خوب میشود؛ ولی ما به معنای واقعی این را حس کردیم که وقتی چیزی را میبخشیم حالمان خوب میشود من نیز از آن دسته آدمهایی هستم که وقتی بخشش میکنم حالم خوب میشود حتی شده یک چیز کوچک و ناچیز که از نظر من شاید ناچیز باشد. انشاالله که این آموزشها را بتوانیم کاربردی کنیم نه به حرف بلکه به عمل و سعی کنیم در هر شرایطی که هستیم از خواستههایمان بگذریم به اولویت دیگران هم برسیم تا ما نیز در آخر به خواستهمان برسیم. ممنونم که به صحبتهایم گوش کردید.
تایپ: همسفر شهلا لژیون هفتم
ویراستاری: همسفر فاطمه لژیون دهم
ارسال و عکس: همسفر فاطمه مسئول سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
280