English Version
English

لزوم یافتن مسیر درست برای رسیدن به سلامت جسم

 لزوم یافتن مسیر درست برای رسیدن به سلامت جسم

گفت‌وگویی با همسفر فاطیما ترتیب داده‌ایم که توجه شما عزیزان را به خواندن این مصاحبه جلب می‌نماییم.

لطفاً به‌رسم کنگره خودتان را معرفی نمایید.
سلام دوستان فاطیما هستم همسفر؛ آنتی ایکس مصرفی هروئین 11 ماه سفر کردیم به روش DST، داروی درمان شربت OT، با راهنمایی مسافر ارسلان و راهنمای خودم همسفر راحیل و در حال حاضر ۳ سال و ۳ ماه است که آزاد و رها هستیم.

زمانی که از اعتیاد مسافرتان مطلع شدید چه عکس‌العملی نشان دادید؟
۵ سال بود که مسافرم درگیر اعتیاد شده بودند و من متوجه نشده بودم، ولی ترکش‌های اعتیاد و دعواها هر روز در زندگی ما بیشتر و بیشتر می‌شد؛ تا این‌که یک شب سرد زمستانی این موضوع را از زبان خود مسافرم شنیدم و از من درخواست کمک کردند. بعد از شنیدن این جمله گویی از ساختمان ۱۰ طبقه به زمین پرت شدم و به قول مسافرم زمین و زمان را به هم دوختم و قبول نکردم که به ایشان کمک کنم و ۶ ماه جدا از هم زندگی کردیم. بعد از یک سال اتفاقاتی که برایمان افتاد که خداوند مثل همیشه لطفش شامل حال ما شد و مسیر کنگره برایمان نمایان شد.

چطور به کنگره ۶۰ وارد شدید و به آن باور پیدا کردید؟
در یکی از شب‌هایی که حال روحی من به شدت به ریخته بود و با خداوند حرف می‌زدم و راه نجات می‌خواستم، به طور کاملاً اتفاقی از طریق گوشی موبایل، با کنگره ۶۰ آشنا شدم و در دل همان نیمه‌های شب گویی نور کمی در قلبم روشن شد. بعد از ورود به کنگره وقتی در مورد اعتیاد و نوع درمان آن با من صحبت شد انگار جانی دوباره گرفتم و تصمیم گرفتم این مسیر را نصفِ رها نکنم. سی دی سخنرانی مهندس در بین جامعه پزشکان را دیدم و سندهایی که در کنگره عیناً، می‌دیدم مهر اطمینان را به قلبم زد.

در مدت زمانی که در کنگره مشغول خدمت بودید آیا تجربه‌ای از لژیون جونز و در نتیجه به تعادل رسیدن جسم با متد DST داشته‌اید؟
اولین بار سال ۱۳۹۹، اسم لژیون جونز را از خانم زهرا، راهنمای کنونی نمایندگی گیلان که در آن زمان با هم خواهر لژیونی بودیم شنیدم؛ ایشان از نمایندگی آکادمی به نمایندگی گیلان آمده بودند و خودشان در لژیون جونز شرکت داشتند و تجربیات ایشان را که شنیدم برایم بسیار شیرین بود و بعدها با سی‌دی‌هایی که آقای مهندس دژاکام در مورد جسم و به تعادل رساندن با روش DST دادند، اطلاعات و آگاهی ارزشمندی به همه ما اعطا کردند؛ ولی خودم به شخصِ تجربه حضور در لژیون جونز را نداشتم.

با توجه به این موضوع که ما همسفران مشکلات و چالش‌های بسیار زیادی در طول دوران مصرف با مسافرانمان داشته‌ایم از نظر شما چطور‌ می‌شود مسافر را بخشید و رها کرد؟
این سؤال رابطه مستقیمی با آموزش‌های کنگره دارد. وقتی همسفر به کنگره وارد می‌شود، در ابتدا صرفاً برای حل مشکل اعتیاد مسافرش است، ولی بعد از مدتی که در مسیر آموزش قرار گرفت و از نظر روحی کمی به تعادل رسید می‌پذیرد که خودش هم اشتباهاتی داشته و با این پذیرش می‌تواند درصدد حل مشکلات برآید. بخشش مسافر یا دیگران این است که اگر من آگاه شده باشم می‌دانم که مسافرم یا دیگران از روی جهل و ناآگاهی خودشان حرفی زده‌اند یا اشتباهی را مرتکب شده‌اند و وقتی دیدگاه من ارتقاء پیدا کرد نه‌تنها بخشش کار سختی نیست؛ بلکه حلاوت و شیرینی را تجربه می‌کنم که بسیار لذت‌بخش است.

به نظر شما یک همسفر در سفر دوم چه وظیفه‌ای بر عهده دارد؟
هنگامی‌که این سؤال را مطرح کردید بلافاصله پیام سفر دوم را در ذهنم متصور شدم: همسفر از بندی که آزاد شدی تو را سرمست نگرداند و برای این‌که بدانی این سفر... در این پیام وظایف رهجو سفر دومی به عنوان هشدار اعلام شده است. من به عنوان همسفر، با مسافرم وارد کنگره شدم و تا حدودی با گرفتن آموزش‌ها از بندِ ضد ارزش‌هایی چون منت، کینه... رها شدم سفر اول با موفقیت تمام شد؛ ولی این پیام هشدار می‌دهد که نباید مغرور و سرمست شد بلکه سفر دوم در ادامه همواره در جهت صراط مستقیم و آموزش‌های ناب کنگره حرکت نمود و تا رسیدن به فرمان عقل، از آموختن و تلاش باز نایستاد امیدوارم در این سفر به شناخت و آگاهی برسیم و آن کنیم که فرمان است.

در کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر پیامی از استاد سردار وجود دارد که می‌فرمایند: همه انسان‌ها تصور می‌کنند که بهترین راه کوتاه‌ترین راه است در نتیجه به درستی یا نادرستی آن تفکر ندارند به نظر شما آیا ارتباطی بین این مفهوم با دستور جلسه وجود دارد؟
این پیام سردار دقیقاً اشاره به همان روش پله‌ای یا DST کنگره دارد. ما در کنگره‌اموزش گرفتیم برای انجام هر کاری و برگشت از ضد ارزش‌ها و برای فرمان دهی جسم و روان خودمان باید به پارامتر زمان توجه کنیم و به صورت ذره‌ذره و پله‌ای مسیر را طی نماییم. این امر به‌یک‌باره امکان‌پذیر نیست و این موضوع درباره حل مشکل اضافه وزن هم صدق می‌کند؛ افرادی که در لژیون جونز جسم خود را به تعادل رسانده یا می‌رسانند از روش DST تبعیت می‌کنند.

چه هدفی باعث شد تلاش کنید تا در آزمون راهنمایی قبول شوید؟
در ابتدای ورودم به کنگره، هدفم فقط درمان اعتیاد مسافرم بود ولی بعد از مدتی متوجه شدم که من در زندگی قبل از کنگره‌ام از خویش خویشتنم خیلی غافل بودم. هرچقدر از حضورم در کنگره می‌گذشت بیشتر از پیش شیفته این آموزش‌های نایاب کنگره و مسیر قشنگ و معلم عزیز (مهندس دژاکام) شدم و متوجه شدم که فقط خود من است که از قبل با من بوده و هست و در ادامه خواهد بود. دیگر کاری به حضور مسافرم نداشتم و برای ارتقاء خودم و یادگیری و صد البته بودن در کنار عزیزان کنگره‌ای تمام تلاشم را کردم تا اذن ماندنم در کنگره صادر شود. در اینجا جا دارد که از راهنمای عزیزم خانم راحیل تشکر کنم که در این مسیر بسیار برایم زحمت کشیدند.

از دیدگاه شما راه و روش درست تغذیه سالم به چه عواملی وابسته است؟
به نظر من پایه راه و روش تغذیه سالم تفکر و دانایی و جهان‌بینی است، زیرا قبل از انتخاب راه باید تفکر نمود و پیدا کردن مسیر درست هم خیلی مهم است، زیرا انتخاب درست ما را به هدف می‌رساند. در آموزش‌ها تغذیه سالم سه پارامتر دارد که شامل: مقدار مناسب، غذا مناسب و زمان مناسب است. اگر هر فردی این سه پارامتر را رعایت کند نه‌تنها به وزن ایده‌ال خود می‌رسد بلکه به سلامتی نیز دست می‌یابد.

آیا جایگاه راهنمایی تأثیری در باز شدن گره‌ها و مشکلات شخصی در زندگی‌تان داشته است؟
خدمت در جایگاه راهنمایی درس‌ها و کمک‌های زیادی برای من داشت. عملکرد ما در زندگی نقش بسزایی دارد. این خود ما هستیم که به خواست خود زندگی را به بهبودی، رشد و ارتقا یا به سقوط و نیستی می‌رسانیم؛ در لژیون، علاوه بر انتقال مطالب آموزشی، انرژی زیادی از رهجویانم می‌گیرم و تعالی من بیشتر می‌شود. قطعاً این انتقال انرژی و حس خوب موجب باز شدن گره‌های درونی‌ام در طول زمان خواهد شد؛ و‌ هم‌چنین‌ باعث تغییر دیدگاه من در مواجه با مسائل و مشکلات و انجام‌ عمل مناسب در هنگام برطرف کردن آن‌ها خواهد شد. هزاران بار خداوند را شاکرم که سعادت خدمت در این جایگاه را به من عطا نمود.

کلام آخر؛
من جزء آن دسته از همسفرانی بودم که مسافرم برای بار اول‌ ۷ ماه به کنگره آمد و دیگر حضور پیدا نکرد، چرا؟ زیرا در طول زمان سفر اول تمام حواسم روی مسافرم بود و هرچقدر راهنمایم هشدار می‌داد که دوربین را روی خودت زوم کن ولی من می‌خواستم تمام آموزش‌ها را روی مسافرم اجرا کنم و نتیجه هم شد سفر‌ ناتمام مسافرم و حال خرابی خودم. بعد از چند‌ ماه مسافرم خودشان به کنگره برگشتند ولی این بار یک تلنگر و‌ درس برایم داشت و تمام سعی و تلاشم این بود روی خودم کار کنم و درسی که گرفتم این بود که او؛ راهنما دارد و مسیر خودش را می‌رود و من هم راهنما دارم و مسیر خودم را می‌روم خدا را شکر ۱۱ ماه سفری بسیار دل‌چسب داشتیم و از دام اعتیاد رها شدیم، می‌خواهم به همسفران عزیزی که وارد کنگره می‌شوند بگویم فقط به کنگره باور قلبی داشته باشید و به راهنمایان و خدمتگزاران اعتماد کنید و فقط هر چه این عزیزان می‌گویند بگویید چشم و مطمئن باشید پایان و نتیجه کار موفقیت و شادکامی است.

مصاحبه‌کننده: همسفر آنوشا (خدمتگزار سایت)
ویرایش و ارسال: همسفر هانیه، راهنما همسفر سپیده (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .