جلسه ششم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار؛ ویژه همسفران نمایندگی ساوه، با استادی ایجنت گروه خانواده همسفر رقیه دنور، نگهبانی راهنما همسفر نسرین و دبیری راهنما همسفر راحله با دستور جلسه «دنور» روز دوشنبه ۲۰ فروردینماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
آقای مهندس دستورجلسه این ماه را «دنور» درنظر گرفته است. ابتدا باید معنی دنور را بدانیم تا از آن درکی داشته باشیم دنور؛ یعنی بخشندگی و رها کردن است.
حال سوالی در ذهن ما بهوجود میآید که در چه مسائلی یا چه چیزهایی باید بخشنده بود؟ بخشندگی در برابر پول، حس خودمان، وقت و زمانی که در اختیار داریم، انرژی برای طبیعت و انسانهایی که برای آن نیاز دارند، بخشنده باشیم یا بخشندگی را در موارد دیگر میدانیم.
زمانی که؛ لژیون سردار پایهگذاری شد هرشخص باید پنجمیلیون تومان پرداخت میکرد تا، عضو لژیون سردار میشد. من آن زمان فکر میکردم اشخاصی که وارد لژیون سردار میشوند از نظرمالی وضعیت بسیار خوبی دارند که توان پرداخت آن را دارند؛ ولی همیشه آرزویم این بود که عضو لژیون سردار باشم و همیشه دعا میکردم که از نظرمالی توان زیادی داشته باشم تا بتوانم بهراحتی این مبلغ را پرداخت کنم؛ ولی بعدها متوجه شدم که قضیه چیز دیگری است کسانی که وارد لژیون سردار میشوند و عضو آن شدند این نیاز ملزم به آموزش، علم و آگاهی دارد؛ چون خیلیها هستند که از نظرمالی توان زیادی دارند و پنج میلیون یا پنجاه میلیون تومان، برای آنها پولی نیست؛ ولی قدرت و توان این را ندارند به کسی یا جایی کمک کنند. بهخاطر؛ اینکه علم بخشندگی را یاد نگرفتهاند و نمیدانند در مقابل آن چه چیزی بهدست خواهند آورد.
آگاهی و علم بخشیدن را من در کنگره یاد گرفتهام تا سالیانه مقداری از پول و درآمدی که دارم بتوانم ببخشم؛ اکنون من این مکان را، کنگره را دارم و میدانم که خیلیها همدرد من هستند. شناخت کامل و اطمینان کامل دارم در کنگره این کار و این امر مهم را انجام میدهم و خیلیها هستند که در جاهای دیگر به دیگران کمک میکنند و کارهای خیر را انجام میدهند، حالا بخشندگی فقط پول نیست. یک وقتهایی این حسخوب است که انرژی را ما به افراد میدهیم یک راهنما حسخوب، انرژی مطلوب و امیدواری را به یک رهجو میدهد تا رهجویی که ناامید از دنیا شده است و هیچ راهحلی برای درمان خودش ندارد و از زندگی کردن ناامید شده است بتواند او را به درمان برساند.
روزی که من اعلام کردم میخواهم دنور شوم یک حسی در من بهوجود آمده بود چگونه، میتوانم این مقدار پول را پرداخت کنم. مبلغ آن مقداری زیاد است؛ ولی زمانی که فکر میکنم برای چیزهایی که بهدست آوردهام هرلحظه و هرزمان تمام فکرم این میشود که آن کار را انجام دهم و در کنگره خدمت کنم. ما روزی پهلوان هم بشویم، کاری برای کنگره نکردهایم اگر تمام آنچه را که داریم هم پرداخت کنیم باز دربرابر دریافتیهای که داشتهایم، چیزی نیست.
باید بهخاطر داشته باشم من رقیه، اگر الان در کنگره نبودم اگر مسافرم در مسیر کنگره قرار نمیگرفت اکنون در کجای زندگی بودیم. کنگره چندین بار زندگی ما را نجات داده است زمانی که مسافر ما مصرفکننده بود و ما افکارهای منفی زیادی داشتیم و زمانی که کرونا آمد و خیلیها ترس از کرونا داشتند ما بهراحتی داشتیم زندگی میکردیم؛ پس باید بخشیدن را خوب آموخت و منتظر باز پسگیری نباشیم چون چندین برابر آن را ما دریافت کردهایم و امروز قرار است ذرهای از آن را پرداخت کنیم.
لذت بخشترین، بخشندگی زمانی است که من احتیاج دارم و میبخشم برای کسی که یک روز به رهایی و درمان برسد من یک آجر روی آجرهای این مکان مقدس میگذارم تا دردمندانی مثل من را به درمان برساند. آن وقت دعا یک مادر، پدر، خواهر، همسر، فرزند دیگران نصیب من میشود. آقای مهندس میفرمایند: «دعا زمانی مؤثر است که تو در آن راه قدم برداشته باشی» من قدم برمیدارم تا شاید روزی این دعاها گرهگشای مشکلات من باشند امیدوارم روزی برسد که تکتک ما همسفرها شال پهلوانی را از دستان پرمهر آقای مهندس دریافت کنیم.
عکس: مرزبان خبری، همسفر زهرا
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر راحله (عضو لژیون سردار)
همسفران نمایندگی ساوه
- تعداد بازدید از این مطلب :
185