دومین جلسه از دوره چهارم جلسات سردار ویژه همسفران «نمایندگی کاشمر» با نگهبانی همسفر زهرا، دبیری همسفر فاطمه و استادی همسفر مهین با دستور جلسه «دنور» ۲۲فروردین ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه این ماه لژیون سردار در مورد «دنور» هست، صفت دنور به کسی داده میشود که ۵۰ میلیون از ثروت خود را به کنگره میبخشد و همه در جریان این قضیه هستیم، فردی که ۶ میلیون پرداخت میکند میشود سردار و شخصی که ۵۰۰ میلیون تومان از سرمایه خودش را پرداخت کند میشود پهلوان، امیدوارم که تکتک ما بتوانیم پهلوانهای آیندهٔ کنگره باشیم و این جریان همیشه تداوم داشته و ادامهدار باشد. دنور به معنی بخشنده و بخشندگی است هیچچیز به نظر من سختتر از این نیست که تو بخواهی از مال و سرمایهات ببخشی، قبل از اینکه بخواهم در مورد بخشندگی صحبت کنم بارها دیدهایم در جلسات صحبت میشود از اینکه بزرگترین بخشندهای که وجود دارد خداوند است این خصلتی هست که خداوند بارها در قرآن آورده و ما هر سورهای از قرآن را که باز میکنیم با بسمالله الرّحمن الرّحیم شروع میشود.
خداوند یادآوری میکند که من بخشنده و مهربان هستم و من بهعنوان یک بندهای که در هستی زندگی میکنم خوشبخت هستم؛ چون انسان هستم و خداوند این وعده را داده است که هر صفتی در وجود من هست بخشی از آن بهصورت بالقوه در وجود تو نیز نهادينه شده فقط کافی است که بخواهی تا آن صفت را از حالت بالقوه بودن به فعل تبدیل کنی. بخشندگی یکی از صفات خداوند است و ما میدانیم که خداوند از نعمتهایش به ما بسیار بخشیده است؛ اما ما انسانها یا بندههای ناسپاسی هستیم و یا سپاسگزاریم و آن بستگی به شخصت هر فرد دارد. ما در جهان مادیات زندگی میکنیم و حرف اول و آخر را ماده میزند و همیشه به ما گفتهاند که پول معادل انرژی است و هر چهقدر که پول بیشتری داشته باشیم انرژی بیشتری خواهیم داشت. آقای مهندس در بیشتر سیدیها در مورد استحکام پایههای مالی صحبت میکنند و این لازم و ملزوم یکدیگر هستند؛ یعنی اگر میخواهید در این جهان ماده کوچکترین قدمی بردارید باید سرمایه داشته باشید، نیاز به آن پول یا ماده دارید. آقای مهندس همیشه میگویند که؛ از ضدارزشها دوری کنید و بهجای آن بامحبت و بخشندگی وجودتان را پر کنید، ما هرچه قدر آموزشدیده باشیم در کنگره میتوانیم بخشندگی بیشتری داشته باشیم. در اینجا همه چیز بهصورت DST برای ما شکلگرفته است و یاد گرفتهایم با روش DST درمان شویم با روش DST ضدارزشهایمان را کنار بگذاریم همچنین ما میتوانیم با این روش بخشندگی را نیز تمرین کنیم. به نظر من همین سبد را حمایتکردن حال با هر مبلغ کمی که دوست دارید سبد را حمایت میکنید حتی در جریان ماه مبارک رمضان اعضا حامی افطار میشدند و افراد یک مبلغی را چه برای تهیه ظروف چه تهیه افطاری کمک میکردند و بالاخره اینها همه یکشکل از بخشندگی است. هرچه فردی پالایش بیشتری میشود بیشتر به دنبال این است که قدمهای بزرگتری بردارد و عضو لژیون سردار شود. وقتی به گذشته نگاه میکنیم ما هیچوقت فکر نمیکردیم که از دل یک سری آدم حال خراب و مصرفکننده که هیچکس روی آنها حساب باز نمیکرد کلی پهلوان، دنور و سردار داشته باشیم اینها همه از بخشندگی است که یاد گرفتهاند و خودشان را تزکیه و پالایش کردهاند و با دورشدن از ضدارزشها یاد گرفتهاند که میتوانند بخشنده باشند و از مال و سرمایه خودشان ببخشند. وقتی آقای مهندس در روزهای چهارشنبه از اقداماتی که در راستای تحقیقات بیماریها و اکتشافات گزارش میدهند خوشحال میشوم که عضوی کوچک از لژیون سردار هستم و میتوانم کمک مالی هرچند کوچک داشته باشم و گوشهای از کار را بگیرم و یک خدمت مالی کوچک انجام دهم باعث خوشحالی من میشود. یک بخشش دیگر میتواند حال خوشی باشد که به دیگران بدهیم شاید من نتوانم عضو لژیون سردار شوم اما میتوانم خدمتگزار خوبی باشم، مرزبان خوبی باشم یا راهنمای خوبی باشم فرقی نمیکند بالاخره وقتی بتوانم محبت خود را به افرادی که حالشان خوب نیست ببخشم و میتوانم با آن بخشش محبتم، با این عشقی که به آنها میدهم کاری کنم که به اینجا ایمان بیاورند، ادامه بدهند و به درمان و حال خوش برسند، اینها همه میتوانند نمونههایی از بخشش باشند. حتی میتوانیم کسی را که در حق ما بدی کرده است باگذشت و فداکاری ببخشیم و این میتواند یک بخشش باشد. من همیشه فکر میکردم پولی که میبخشم باید بیشتر از آن مبلغی که بخشیدهام به من برگردد؛ ولی هرچه گذشت فهمیدم آرامشی که در زندگیام دارم حال فرزندانم و مسافرم خوب است با تمام کم و کاستیهایی که در زندگی همهٔ ما وجود دارد حال دلمان خوب است و من این را بهترین بازخوردی میدانم در قبال پولی که بخشیدهام. من همیشه به دنبال چیزی بودم که وجود نداشت و چیزی که وجود داشت را نمیدیدم؛ مثلاً همین آرامش قلبی که اکنون دارم، درست است که صفت دنور را به من دادهاند؛ اما هنوز خیلی کار دارم تا به آن بخشندگی واقعی برسم و ازتهدل ببخشم، وقتی میتوانم این صفت را یدک بکشم و امید داشته باشم بخشنده هستم که بتوانم واقعاً از دلوجان ببخشم و هیچ چشم داشتی نداشته باشم به اینکه قرار است به من برگردد این وعدهٔ خداوند است که هر خوبی قرار نیست در این هستی گم شود و یک جایی آن کمک به تو برخواهی گشت و شاید چندین سال طول بکشد که این اتفاق بیفتد.
مشارکت اعضا؛
همسفر شکوفه:
بخشندگی در وجود تمام انسانها هست خوب و بدی وجود ندارد به آن بستگی دارد که ما کدام قسمت را پررنگتر کنیم آن زمان مشخص میشود. وقتی من وارد شعبه میشوم شخصی با لبخندی که دارد آن را به من میبخشد و حال خوبی را برای من رقم میزند، یا اینکه کسی که منیت خود را کنار گذاشته و خم شده تا یک زباله را بردارد یا خیلی چیزهای دیگر که ما در کنگره یاد گرفتهایم. آقای مهندس با لطفی که در حق اعضای کنگره با بهوجودآوردن لژیون مالی کردند که بعد به لژیون سردار تغییر نام یافت، باعث شد که همهٔ ما در حال خوشی که اعضای کنگره به دست میآورند شریک شویم. وقتی من عضویت لژیون سردار را دارم یک حسن خوب برای اعضای بیرون از کنگره دارم؛ زیرا اجازه دارند به تعداد هر یک از اعضا یک صندلی به صندلیهای آن شعبه اضافه کنند؛ یعنی یک نفر اجازهٔ نشستن را میگیرد و در کنار آن باعث میشود یک خانواده و اطرافیان آن شخص از آمدن به کنگره و درمانشدن او خوشحال شوند پس یک نفر درمان و به حال خوش نمیرسد؛ بلکه تمام اطرافیان آن فرد مصرفکننده به حال خوش میرسند و ما در این خوشحالی آنها شریک هستیم. امیدوارم تا زمانی که در قید حیات هستم بتوانم جزء خدمتگزاران کنگره باشم چه مالی چه خدمتی هر چیزی که باشد.
همسفر گلناز:
همینطور که همهٔ دوستان گفتند دنور به معنی بخشنده است که هم میتواند کمک مالی باشد هم خدمت کردن، من زمانی که به کنگره آمدم حتی سبد را نمیتوانستم حمایت کنم ولی برای اینکه حالم خوب شود خدمت میکردم تا اینکه یک روز به عنوان مهمان در لژیون سردار شرکت کردم، آن روز دستور جلسه پسانداز بود من خیلی آموزش گرفتم و دیدگاهم نسبت به پسانداز عوض شد همچنین خواسته من نسبت به عضو شدن در لژیون سردار قویتر شد خدا را شکر به طور باور نکردنی توانستم عضو لژیون سردار شوم. تا به حال من حتی جرات نمیکردم به زبان بیاورم که من هم یک روز دنور میشوم ولی امروز این خواسته در من به وجود آمده است و مطمئن هستم کسی که خواسته قوی داشته باشد به آن میرسد. همچنین تنها جایی که من به فکر بازگشت کمکی که کردهام نبودم در لژیون سردار بود و فقط به فکر آموزش گرفتن بودم ولی خب خدا را شکر بهتر از آن چیزی که بخشیدم به من برگشت.
همسفر فاطمه:
من معنی کلمه بخشنده را به معنای واقعی در کنگره آموختم من قبل از اینکه به کنگره بیایم فکر میکردم آدم بخشندهای هستم، من همیشه کمک میکردم؛ ولی آن چیزی که میبخشیدم حال چه کمک مالی بود چه کمک به دیگران منتظر بازگشت آن کمک بودم حتی بیشتر از آن کمکی که کرده بودم، تا اینکه به کنگره آمدم و اول از آن سبد شروع شد که حتی برایم سخت بود سبد را حمایت کنم با اکراه کمک میکردم. کمکم که آموزش گرفتم حامی زمین میشدم هر هفته و در ادامه عضو شدن در لژیون سردار، هرچه مبلغ بیشتری کمک میکردم حالم بهتر میشد تا اینکه در یک سیدی آقای مهندس گفتند؛ یک زمانی شما چیزی را میگیرید حس و حال خوبی دریافت میکنید؛ ولی به یک جایی میرسید که با بخشیدن حالتان خوب میشود و من اکنون وقتی میبخشم حالم خوب میشود.
همسفر زهرا:
اگر قرار است که ما بخشنده باشیم باید بدون هیچ چشم داشتی ببخشیم حال میخواهد بخشش لبخند باشد، بخشش آغوش و محبت باشد یا بخشش یک اشتباه باشد، بخشش مال باشد یا حتی بخشش وقت و زمان باشد هر بخششی میتواند باشد فقط پیشزمینهٔ آن این است که بدون چشم داشت باشد. این بهترین حال خوبی است که در کنار بخشش میتوانید به دست بیاورید، در ادامه بخشش، ترس را از انسان میگیرد مثال؛ برای عضو شدن در لژیون سردار نباید ترس باشد؛ چون ذهن محاسبهگر و افکار منفی که به سراغ ما میآید مانع از عضو شدن میشود اگر این ترس را کنار بگذاریم و شروع کنیم میبینیم که چهقدر راحت این اتفاق خواهی افتاد و یک اعتمادبهنفس را به دست میآوریم. اگر هزار سال من درجا میايستادم و منتظر بودم که ۶ میلیون تومان یا ۵۰ میلیون تومان داشته باشم که عضو سردار بشوم یا دنور شوم این اتفاق برایم نمیافتاد بهخاطر آن ترس که داشتم، وقتی ترس را کنار گذاشتم انجامش دادم، من این ترس را از شروع داشتم و به لطف لژیون سردار توانستم با آن مقابله کنم.
همسفر سمیه:
بخشندگی از نظر من این نیست که تو مال زیادی داشته باشی و یک مقدار از آن ثروتت را ببخشی، بخشندگی این است که نداشته باشی و ببخشی، امسال برای من پیش آمد و سرمایهای نداشتم؛ اما عضو لژیون سردار شدم و هنوز هم نمیدانم میتوانم تعهدی را که دادهام پرداخت کنم یا خیر، ولی امیدوارم که خداوند از من قبول کند و بتوانم تعهدم را بپردازم. واقعاً جای خوبی برای بخشیدن پیدا کردهام با تمام وجودم به مسیری که پیشرو دارم ایمان دارم و میدانم چه اتفاقاتی در اینجا میافتد، اگر یکذرهای دلم میخواهد مادیات داشته باشم فقط برای این است که به کنگره کمک کنم؛ چون من میدانم چه حس و حال خوبی خودم و خانوادهام پیدا کردهایم. از تمام دنورها، پهلوانها و سردارها که این حال خوب را به من انتقال دادهاند تا من هم بتوانم این حس را تجربه کنم سپاسگزارم.
تایپ: همسفر فاطمه، راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه، راهنما همسفر رقیه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر مریم (مرزبان خبری)
همسفران نمایندگی کاشمر
- تعداد بازدید از این مطلب :
342