چهارمین جلسه از دوره ششم لژیون سردار نمایندگی پرستار به استادی راهنما همسفر فاطمه، نگهبانی راهنما همسفر زهرا و دبیری همسفر نیلوفر با دستور جلسه «دنور» در روز سهشنبه ۲۱ فروردین ماه، سال ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۵ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
اکثر ما در این روزها سیدیهای وادی عشق را مینویسیم و تلاقی حال و هوای ماه رمضان با سیدیهای وادی عشق گویی آن لطافت منحصر به فرد روح انسان را آشکارتر میکند، یکی از ویژگیهای انسان را که جناب مهندس در وادی عشق میفرمایند؛ این است که انسان عاشق واقعی پس از بخشیدن به دنبال جبران و بازپسگرفتن نیست، هرچند که هستی بدهکار هیچکس نمیماند، خودش گفته به اندازه ذرهای بدهکار شما نمیمانم.
یکی دیگر از نشانههای بارز انسان عاشق واقعی را کسی معرفی میکند که تجارب تلخش باعث تخلیه انرژی او نمیشود؛ بلکه از آن یک سوختی میسازد که انرژیاش مضاعف میشود و تغییرات سازنده و پایدار ایجاد میکند.
شاید در نگاه و قضاوت ناآگاهانه و جاهلانه این باشد که ما خانواده مصرفکنندگانی هستیم که تجارب تلخی را پشت سر گذاشتیم یا هنوز هم در حال دست وپنجه نرمکردن هستیم؛ اما واقعیت چیز دیگری است در واقع واقعیت این است که من نه تنها غمگین و پژمرده نیستم؛ بلکه از درد به درک رسیدم به این رسیدم که میتوانم تجارب تلخ خودم را به نیروهای سازنده در جهت سازندگی به کار ببرم.
حالا که زوایای اهمیت بخشندگی و بخشنده بودن مشخص است و دستور جلسه دنور است؛ میخواهم راجع به راههای دنور شدن صحبت کنم.
یکی از قوانین مهم و خیلی زیبا هستی این است که ابتدا خواستهات را به روشنایی تصور کنی، بعد از صمیم قلب آنرا بخواهی و با تمام وجود باورش داشته باشی و مشتاقانه و با حال خوب برای رسیدن به آن تلاش کنید.
من خودم برای ایجاد تصویر روشن، مینویسم. یک سال قبل از آزمون راهنمایی هر روز مینوشتم که من و همسر عزیزم به لطف و مدد خداوند یکتا در کنگره راهنما شدیم و در حال انجام بهترین نوع خدمت هستیم و بهتر است برای دنور شدن هم این را استفاده کنیم، مثلا اگر بخواهم بنویسم من به لطف و مدد الله دنور شدهام و با آسانی و عزت، نه پول و هزینهای و نه اجازه خانواده را میخواهد؛ ولی باعث ساخته شدن تصویر روشنی میشود؛ یعنی قانون هستی که روشن شدن تصویر است اتفاق میافتد و جالب اینجاست که بعضی از افراد حتی اجازه نوشتن این موضوع را پیدا نمیکنند؛ زیرا اعمال آنها این اجازه را نمیدهد.
گاهی گفته میشود آخر چهگونه و از چه راهی امکان پذیر میشود؟ سوال من از این افراد این است که اگر قرار باشد چگونه و راه رسیدن را بدانم و بهخاطر ندانستن حتی از درخواست کتبی آن مضایقه کنم؛ پس ایمان من کجاست؟ ایمان قلبی من به خداوند و آن هزاران راهی که او بلد است و من نمیدانم کجاست؟
تو پای به ره در نه و از هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
به نظر من نوشتن یک حرکت با وسیله مقدسی به نام قلم است که طبق وادی هشتم به این نوع حرکت قول رسیدن داده شده است و وعده خداوند حق است. اگر ذهنم را با آموزشها طوری تربیت کنم که به دنبال تصمیماتی که عقلم میگیرد؛ قطعا خواستهها نمایش داده و اجرا میشوند و این خیلی مسئله طبیعی و منطقی است و اصلا رازآلود نیست، همانطور که بدنم مسیر چشمهایم را دنبال میکند، سرنوشت و زندگی من هم مسیر افکارم را دنبال میکند؛ پس من هستم که انتخاب میکنم در چه راهی قدم بگذارم.
سومین عاملی که باعث دنور شدن ما میشود این است که افق دید خود را بلند کنیم، این است که جهانبینی ما چقدر رشد کرده است؟ چه طول موجی را برای هدفهایم در نظر گرفتهام؟ این موارد خیلی تأثیر گذار است. به عقیده من افراد کنگره خصوصا اعضای لژیون سردار مصداق افرادی هستند که افق دید بازتری دارند و فقط تا نوک بینی خود را نمیبینند.
چهارمین فاکتور مهم برای دنور شدن، شرکت در جلسات حضوری لژیون سردار است. تجربه واقعی من این است که اگر شرکت در لژیون سردار را بیاهمیت تلقی میکردم؛ قطعا این جایگاه را تجربه نمیکردم، مثل نمک غذا برای گرفتن نتیجه عالی است، نمک در عین ارزانی، سادگی و دمدستی بودن نسبت به بقیه مواد غذایی که در غذا استفاده میشود؛ ولی خیلی پر اهمیت است، شرکت در جلسات لژیون سردار هم تأثیر گذار است که من زودتر دنور شوم.
پنجمين مورد این است که وارد پروژههای منحرف نشوم، هر فکر، رفتار و گفتاری که من را از مسیر خواستههایم دور کند، پروژه منحرف است. یک جمله کلیدی از راهنمای عزیزم یاد گرفتم که برای تشخیص پروژههای منحرف بسیار کمک میکند جمله " که چی" است؛ مثلا میخواهم از روی کنجکاوی وسایل مسافرم را چک کنم، پیش خودم میگویم که چی؟ چه میشود؟ زیرا این یک پروژه منحرف است یا یک ساعت مقابل تلوزیون بنشینم و برنامهای را ببینم که به داشتههایم چیزی اضافه نمیکند و یا آنقدر که اضافه میکند قابل ملاحظه نیست؛ بنابراین به خودم که چی میگویم و آنرا کنسل میکنم و سر پروژهای میروم که من را به خواستهام نزديکتر کند و انرژی خودم را برای خواستههای قلبیام ذخیره کنم.
تایپ، ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا لژیون راهنما همسفر فاطمه لژیون سوم
عکاس خبری: همسفر الهه لژیون راهنما همسفر فاطمه لژیون چهارم
همسفران نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
488