English Version
English

موفقیت، مجموعه‌ای از تلاش‌های کوچک

موفقیت، مجموعه‌ای از تلاش‌های کوچک

کتاب زندگی پر از فراز و نشیب‌ها، شادی‌ها و غم‌هایی است که در کنار هم این کتاب را کامل می‌نمایند. انسان تا وقتی که سختی‌ها را تحمل نکند، طعم شیرین آسانی را نمی‌چشد و با گذر از مشکلات است که می‌توان فردی کارآزموده و رها شد.
با همسفر فاطمه از «نمایندگی همسفران کاسپین قزوین» مصاحبه‌ای را ترتیب داده‌ایم تا از حس و حال ایشان جویا ‌شویم نظر شما عزیزان را به خواندن این گفتگو جلب می‌نماییم.

لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی نمایید.
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر، آخرین آنتی‌ایکس مصرفی قرص B2، مدت تخریب ۱۷ سال، روش درمان DST، داروی درمان شربت OT به راهنمایی راهنمایان گران‌قدر آقا جواد و خانم خدیجه عزیزم. مدت سفر اول یازده ماه و دو روز، ورزش در کنگره دارت، شنا و تنیس‌روی‌میز، مدت رهایی، یک سال و یک ماه.

حس و حال خود را قبل و بعد از کنگره چگونه می‌بینید؟
سایه شومی که سال‌ها اعتیاد بر زندگی ما انداخته بود باعث شده بود که هیچ‌گونه آرامشی را احساس نکنیم. همیشه در اضطراب و نگرانی از اینکه سرنوشت‌ ما چه می‌شود به سر می‌بردیم. زندگی‌مان سروسامان مطلوبی نداشت، خوشحال نبودم هرچه تلاش می‌کردم بی‌ثمر بود و باعث شده بود افسردگی تمام وجودم را فراگیرد.
ایمان به خدا و عشقی که در سینه داشتم باعث می‌شد ناامید نشوم تا راهی را برای رهایی شریک زندگی‌ام پیدا کنم. من متعهد به پیمان عشقی بودم که هم‌پیمانش بدعهدی کرده بود. شکر خدا راه نمایان شد، وارد کنگره شدیم و به رهایی دست پیدا کردیم. کم‌کم زنگارهای غم و غصه که تمام وجودمان را فراگرفته بود رخت بر بستند و رفتند تا آرامش نسبی حاصل شد و توانستیم خودمان را که سال‌ها گم‌کرده بودیم پیدا کنیم. دیگر در تاریکی جهل و ناامیدی به سر نمی‌بردیم؛ بلکه قدم در راه روشنی نهاده بودیم که پایانش وصال معبود بود.

باتوجه‌به اینکه برای آمدن به کنگره مسافت طولانی را طی می‌کنید، چگونه توانستید سختی مسیر را بر خودتان هموار کنید؟
عشق و ایمان نابی که معبودم در وجودم نهاده بود، دو بال پروازم شده بودند تا همچون پرنده‌ای به‌سوی کنگره پرواز کنم. راه هموار نبود؛ اما برای رسیدن به تکامل باید سختی‌های زیادی را پشت سر بگذاریم که همه امتحان الهی هستند و در صورت قبولی، پاداشی عظیم نصیبمان می‌شود. از آن مهم‌تر سال‌ها سختی را تحمل کرده بودم تا راهی را برای درمان پیدا کنم. حال که وارد مکان امنی شده بودم که دستان زیادی برای یاری رساندن به‌سوی ما دراز شده بود، دیگر تنها نبودم و می‌توانستم با همراهی مسافرم هم قوت قلبی برای او باشم و برای بهبودی خود نیز حرکتی نمایم.

به نظر شما جشن تولد در بیرون از کنگره و جشن تولد در کنگره، چه تفاوتی با هم دارند؟
تفاوتی که با هم دارند این است که در روز میلادمان یادبودی به مناسبت روزی که پا به هستی گذاشته‌ایم در کنار عزیزان خود می‌گیریم که البته در جای خود بسیار ارزشمند است؛ چون این فرصت را داشته‌ایم که یک‌ سال دیگر از نعمت حیات در این جهان با تمام زیبایی‌هایش برخوردار باشیم؛ اما جشن تولد یک ‌سال رهایی که من و مسافرم در شرف برگزاری آن هستیم برای لمس این لحظه ناب بسیار تلاش نموده‌ایم تا از جهان تاریکی‌ها ترخیص شویم و به جهان روشنایی‌ها قدم بگذاریم. هر سال از رهایی‌مان، پیمودن راه تکاملی است که باعث تعالی ما می‌شود و ما را به مقام انسانی که اشرف مخلوقات خوانده شده نزدیک می‌کند؛ پس شیرینی و شادی این تولد، وصف‌نشدنی است. این پاداش پروردگار و دعای خیر مادر و پدر آسمانی‌ام است. مطلب جالب این است که نخ تسبیحی این دو تولد را به هم اتصال داده است و آن ماه مبارک رمضان است؛ چون من در ماه رمضان به دنیا آمده‌ام، ورود ما به کنگره در ماه رمضان بود و اینک نیز این مصاحبه در ماه رمضان به نگارش در می‌آید. یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان غم مخور، کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور.

حس و حال خودتان را در مورد تولد یک سال رهایی‌تان چگونه است؟
شکر، شکر، شکر. داشتن حس خوب با بالاترین فرکانس باعث می‌شود بتوانم بهتر و درست‌تر از قبل تصمیم بگیرم و از زندگی خود لذت ببرم. این‌ها همه در سایه آموزش‌های ناب کنگره میسر شد تا از خواب غفلت بیدار شویم و چشم دل‌باز کنیم. درست است بخش زیادی از مشکلات، هنوز در زندگی ما پابرجا هستند؛ اما سفر هزار فرسنگی با قدم اول آغاز می‌شود و ما قدم اول را برداشته‌ایم. دیگر حجاب خمر بر فرمانروای عقلمان سایه‌ای ندارد و می‌توانیم با تفکر درست در سایه عقل، ایمان و عشق قدم‌های محکم‌تری را برداریم. داشتن حس خوب باعث می‌شود طبق قانون جذب، اتفاقات خوب را بتوانیم تجربه کنیم. هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر، آرام‌تر از آهو، بی‌باک‌تر از شیرم، هر لحظه که می‌کوشم در کار کنم تدبیر، رنج از پی رنج آید زنجیر، پی زنجیر.

آیا خاطره شیرینی از کنگره که در ذهن شما مانده باشد دارید؟
چه خاطره‌ای شیرین‌تر و زیباتر از روزی که از دستان پر مهر آقای مهندس گل رهایی را دریافت نمودیم. گویی من و مسافرم روی فرشی از جنس ابرها قدم می‌گذاشتیم. اواخر اسفندماه بود که نم‌نم باران آن روز بوی بهار را نوید می‌داد و بهار زندگی ما آغاز شد.

به نظر شما چرا می‌گویند که سفر دوم هم سخت است و هم سهل؟
در سفر اول ما در حال گرفتن آموزش‌های ناب کنگره هستیم تا به هدف دست پیدا کنیم. در این راه، راهنمایان گران‌قدر راهنمایی‌هایی را به ما می‌دهند که اگر خواسته قوی داشته باشیم و فرمان‌بردار باشم این آموزش‌ها در سفر دوم به ما کمک می‌کنند. در سفر دوم نیروهای منفی دست در دست هم می‌دهند تا نگذارند ما در صراط مستقیم طی طریق کنیم و تمام تلاش خود را می‌کنند تا باعث سرخوردگی، ناامیدی و خستگی ما شوند؛ اما ما با سلاح‌های پر قدرتی که از آموزش‌های کنگره دریافت نموده‌ایم، توانسته‌ایم نیروهای منفی را بهتر بشناسیم و راه‌های مقابله با آن‌ها را یاد بگیریم. حال اگر از آموزش‌ها درست بهره برده باشیم، این سفر سهل‌تر می‌شود و اگر درست سفر نکرده باشیم، آموزش لازم را نگرفته باشیم و فرمان‌برداری نکرده باشیم سفر سختی در پیش داریم.

هدف شما از شرکت در آزمون‌ها چیست؟
انگیزه‌ای جز خدمت‌کردن در این مکان مقدس، آموزش گرفتن و آموزش‌دادن ندارم؛ چون ما برای آموزش و خدمت پا به حیات گذاشته‌ایم. همین‌طور که روزی عزیزانی به من کمک کردند تابه‌حال خوش‌دست پیدا کنم، من هم بتوانم دردی را از همسفری دلسوز که خسته و درمانده از مشکلات شده است را کم کنم و گرمابخش دل مهربانش شوم.

باتوجه‌به نزدیک‌شدن امتحانات راهنمایی به نظر شما همسفرها چگونه می‌توانند برنامه‌ریزی کنند تا در آزمون موفق شوند؟
تمرکز بر روی خواسته‌ای که داریم و تلاش و کوشش در این راه، طی زمان مناسب ما را به مقصود می‌رساند. ما باید مداومت به خرج دهیم و فرمان‌بردار راهنمای گران‌قدر خود باشیم؛ چون این عزیزان به این هدف دست یافته‌اند، مسیر را کاملاً می‌شناسند و کلید در دستان آن‌ها است. موفقیت، مجموعه‌ای از تلاش‌های کوچک است که باید هر روز تکرار شود.

درسی که در کنگره از راهنمای خود گرفته‌اید چیست؟
بزرگ‌ترین درس من بی‌شمار صفات خوب و شایسته راهنمای گران‌قدرم منظم بودن، صبوری و پشتکار ایشان است. اینکه در هر شرایطی، گرما و سرما، مسافت و سختی راه، داشتن فرزند کوچک و مسئولیت‌های بی‌شمار مادرانه خودشان همیشه قبل از رهجویان‌ خود در کنگره حاضر هستند. ایشان تمامی جایگاه‌های خدمتی را در کنگره تجربه کرده‌اند، طی طریقی که ایشان را در وادی چهارده قرارداده است. من سپاسگزار زحمات ایشان هستم.

توصیه شما به‌عنوان کسی که در سفر دوم است و قطعاً مشکلات بسیاری را پست سر گذاشته است، برای همسفرانی که در ابتدای راه و مسیر هستند، چیست؟
صبر است کلید گنج مقصود، از صبر به کام دل رسی زود؛ با صبر، تلاش و گوش سپردن به گفته‌های ناب راهنمایان محترم به مقصود خواهند رسید؛ فقط عجله نداشته باشند. ما در روزهایی که کورسویی از نور امید بر زندگی‌مان نمی‌تابید طاقت آوردیم و ‌مسافران خود را تنها نگذاشتیم و برای رهایی‌شان جنگیدیم، حال که راه نمایان شده و یاری‌رسانانی هستند تا دست خسته ما را بگیرند و در این راه همراهمان باشند تا ما به‌سلامت به درمان برسیم از این فرصت بهترین استفاده را بکنیم و قدردان این عزیزان باشیم.

کلام آخر؛
منت خدای را عزوجل که طاعتش، موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت؛ از خداوند مهربانم برای حمایت همیشگی‌اش و از زحمات آقای مهندس عزیز و خانواده محترم ایشان به سبب این‌همه سال تلاش و کوششی که در راستای احیای انسانی نموده‌اند و همچنین از زحمات راهنمایان عزیزمان آقا جواد و خانم خدیجه بسیار سپاسگزارم. خداوند را شاکرم که به‌واسطه محبت این زوج مهربان و دلسوز، ما این لحظه ناب را تجربه می‌کنیم و برای رسیدن به زندگی مملو از عشق و ایمان آماده‌تر می‌شویم.

مصاحبه‌کننده: همسفر زینب (خدمتگزار سایت)
تنظیم و ارسال: همسفر مرضیه (خدمتگزار سایت)
عکس: همسفر آرزو (مرزبان خبری)
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .