English Version
English

گروه خانواده - دنور یعنی بخشنده

گروه خانواده - دنور یعنی بخشنده

جلسه پنجم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار با استادی دنور همسفر الهه، نگهبانی همسفر زینب و دبیری همسفر محبوبه با دستور جلسه « دنور » در  روز دوشنبه 20 فروردین ماه ۱۴۰3 ساعت  ۱۵:۰۰  آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان الهه هستم یک همسفر
بسیار خوشحالم که در جمع با محبت شما قرار گرفتم از ایجنت و مرزبانان کمال تشکر را دارم سال نو و ماه مبارک رمضان را تبریک می‌گویم.
آقای مهندس لطف کردند که در اول جلسه لژیون سردار دستور جلسه دنور را اعلام کردند و همیشه سپاسگزار خالق یکتا هستیم که در زیر سایه آقای مهندس با آرامش رسیدیم. دنور یعنی بخشنده، یعنی رها کردن. از تجربه خود که بگویم اول من زمانی که دنور شدم خدا بیامرزد تمام پدران آسمانی را، من یک سهم ارثی کوچکی داشتم که مبلغ آن ناچیز بود و قسمت شد تا دنور شوم. همیشه به خانم محبوبه می‌گفتم که من این انگشتر دنوری را خیلی دوست دارم و ایشان می‌گفتند که چرا در دنوری شرکت کنید من هم گفتم باشه حالا فکرهایم را بکنم و قسمت شد و تا در دو قسط بتوانم پرداخت کنم و من این کار را به خاطر بچه‌ها انجام دادم. من خودم ۴ بچه دارم ولی علاقه شدیدی به بچه‌ها دارم من خودم زمانی که کودکی بودم و پدرم چون مصرف‌کننده بود برای پدرم یک نامه نوشتم که از شما چیزی نمی‌خواهم فقط دوست دارم که شما ترک کنی چون ما پیش دوستان واقعاً خجالت می‌کشیم بعد این نامه را به دست پدر رساندیم. در اطراف خود همین بچه‌ها را که می‌بینم از اعتیاد پدرانشان رنج می‌برند و جایی نیست که آرامش بگیرند من خیلی ناراحت می‌شوم. ما تهران که بودیم توی خیابان که راه می‌رفتیم یک دختر خانم کوچکی که یک بسته مداد رنگی و یک دفتر نقاشی هم داشت و تعدادی نقاشی کشیده‌بود و سنگریزه‌هایی را روی آن گذاشته تا باد نبرد و برای فروش بود از او پرسیدیم پدر و مادرتان کجاست گفت مامانم هنوز خوابه، بعد ما هر کدام یک نقاشی خریدیم وقتی من نقاشی را خواستم بخرم گفتم نقاشی را به من بده که به من بخورد و نقاشی که انتخاب کرد که تصویری از ابر و باران و رنگین‌کمان بود.

پرونده اعتیاد که در کنگره بسته شده است باید امثال من و خیلی‌ها باشیم تا قطره‌ای در این اقیانوس باشیم. من خودم الان یک قطره‌ در یک اقیانوس هستم.
خیلی‌ها در اطراف و کنار گوشه‌ها می‌بینیم که اعتیاد دارند و خانواده من زمانی که اگر کسی می‌فهمید که من این پول را برای کنگره داده‌ام می‌گفتند چرا این کار را کرده‌ای، خودت بیشتر از آن نیاز داری ولی آنها درک ندارند چون بیرون از کنگره هستند ولی آن چیزی که من اینجا دیدم و آن درکی که من از کنگره دارم آنها ندارند ولی من آن چیزی را که دارم از شیره وجودم کمک می‌کنم و انشاالله بتوانیم شعبات بیشتری را بزنیم.

تایپ: مرزبان همسفر محبوبه

ویراستاری و ارسال: همسفر عصمت رهجوی راهنما همسفر فاطمه لژیون (یکم)
همسفران نمایندگی شیروان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .