چهارمین جلسه از دوره دوازدهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ ویژه همسفران نمایندگی اسبیکو (خرم آباد) به نگهبانی همسفر مهشید، دبیری همسفر پروانه و استادی همسفر روح انگیز با دستور جلسه «تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد کنگره» در روز یکشنبه ۱۹ فروردین ماه ۱۴۰۲ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز تجربه من از اضافهوزن و تعادل آن با متد DST است، ما میدانیم که همه انسانها تصور میکنند که بهترین راه کوتاهترین راه است و در نتیجه بهدرستی یا نادرستی آن فکر نمیکنند و راهی را میروند که زودتر به خواستههای خود برسند. ما قبل از این که به کنگره بیاییم فکر میکردیم که راه صدساله را میتوانیم یکروزه طی کنیم، مثلاً یکی میگفت که من میخواهم یکروزه میلیاردر بشوم یا یکروزه میتوانم مصرفم را کنار بگذارم یا میتوانم دهروزه تا یک ماه وزن خود را کم کنم همه اینها اشتباه بود؛ چون کسی که این فکرها را میکرد مثل همان کسی که میگفت من میخواهم راه صدساله را یکروزه بروم و این کار را که میکرد با شکست مواجه میشد، حتی بعضیها هم به مرگ منجر میشدند؛ مثلاً یکی که مصرف مواد داشت میآمد یک روز موادش را کنار میگذاشت و نمیدانست که چه تخریبی طی ۳۰ الی ۴۰ سال به جسم و بدن خودش وارد کرده است حال با یک روز نمیتواند این را درمان کند.
من خودم قبل از این که به کنگره بیایم یک رژیمی گرفتم بدون این که توجه کنم؛ چون هیچ شناختی نداشتم که چهکار کنم و چهکار نکنم. رژیم را که گرفتم طی سه ماه ۱۶ کیلو وزن کم کردم من ۷۶ کیلو بودم و ۶۰ کیلو شدم؛ یعنی بدترین ضربه را به خودم زدم و به حدی رسیدم که تمام دکترها به من گفتند سرطان گرفتهای، اما زمانی که به تهران رفتم به من گفتند که به دلیل اینکه وزن خود را یکدفعه کم کردهاید دچار این مشکلات شدهاید و باید وزن کم کرده را دوباره باز گردانید؛ چون رژیم شما اصولی نبوده است. الان شاید نزدیک ۲۰ سال گذشته است و من معده درد و بدندرد را دارم؛ یعنی امکان ندارد که من یک روز قرص معده نخورم؛ چون تخریب به من وارد شده است، ولی خدا را شکر میکنم که وارد کنگره شدم و با متد DST آشنا شدم و فهمیدم که یک مصرفکننده هیچوقت نمیتواند که مواد خود را یک روز کنار بگذارد یا کسی که بخواهد کاری را به انجام برساند نمیتواند یکروزه آن را انجام دهد و باید زمان لازم بگذرد که این مراحل را طی بکند. من شاید ۷ تا ۸ ماه اول کنگره را قبول نداشتم؛ چون مشکل از خود من بود. درباره لژیون جونز با خانم هدی صحبت کردم که لژیون جونز چگونه است؟ ایشان گفتند؛ اینجا لژیون جونز یا اضافهوزن داریم و برای من توضیح دادند، بعد از پنج ماه بود که من به کنگره آمدم و به خانم زهرا راهنمای لژیون جونز گفتم که میخواهم وارد لژیون جونز شوم و ایشان گفتند؛ شما اضافهوزن زیادی ندارید نیازی به لژیون ندارید با خود گفتم اگر من این کار را بکنم دوباره مثل دفعه قبل با مشکل مواجه میشوم و بیخیال شدم. هشت ماه که گذشت من آقای مهندس را بیشتر شناختم، چون فهمیدم هر کاری را که با آموزشهای آقای مهندس انجام بدهم امکان ندارد که نتیجهاش را نگیرم. من مجدد به خانم زهرا گفتم و ایشان من را عضو لژیون جونز کردند، زمانی که وارد شدم گفتم من باید چهکار کنم؟ گفتند اولین کاری که شما باید انجام بدهید فهمیدن صورتمسئله است، باید روش مناسب غذاخوردن را بدانی و زمان مناسب داشته باشی همانطوری که یک مصرفکننده صبح، ظهر و شب دارو مصرف میکند لژیون جونز هم همینطور است، شما نباید میانوعده غذایی داشته باشید و باید بهاندازه شیرینی بخوری و... همه چیز را کمکم به من آموزش دادند. یک ماه اول که وارد لژیون جونز شدم خیلی برایم سخت بود شاید بعضی وقتها هم گریز میزدم بعد گفتم باید کنار بگذارم چرا که زمانی که به مسافرم فکر کردم با خودم گفتم چرا مسافری که تمام جسمش در طول چندین سال تخریب شده مسافر من سیسال مواد مصرف میکرد، چگونه توانست که با متد DST خودش را درمان کند؟ حال من با یک لژیون جونز نمیتوانم خودم را درمان بکنم؟ فقط تنها کاری که کردم این بود که از مسافرم امید میگرفتم که به راهم ادامه بدهم. من نزدیک ده ماه و یازده روز سفر کردم و هیچگونه مشکلی برای من پیش نیامد، حالا هم نزدیک به شش ماه است که رهایی گرفتم، حتی کوچکترین ضربهای که هیچ به من وارد نشده، بلکه کمردردی که داشتم نیز درمان شد. شاید حدود هشتاد درصد مشکل معدهام درمان شده و زانودردی که حتی نمیتوانستم چهار پله بالا بروم درمان شدهاند. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان بسیار سپاسگزارم که این بستر را برای ما فراهم کردند که هم خودمان و هم مسافرهایمان به بهترین حال خوش برسیم.
عکس: همسفر حانیه (مرزبان خبری)
تایپ: همسفر راضیه (خدمتگزار سایت)
ویرایش: همسفر افسانه (خدمتگزار سایت)
ارسال: همسفر نازنین (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی اسبیکو (خرمآباد)
- تعداد بازدید از این مطلب :
403