هفتمین جلسه از دور هشتاد و پنجم از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی شادآباد به استادی دیدهبان محترم مسافر علیرضا و نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه ((تجربه من از اضافهوزن و تعادل آن با متد کنگره60)) شنبه 18 فروردینماه سال ۱۴۰3 ساعت ۱۷ شروع به کار نمود .
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر
خیلی خوشحال هستم که امروز در شعبه شادآباد خدمت شما دوستان هستم. بابت شعبه جدید به همه شما عزیزان تبریک میگویم و امیدوارم افرادی که به این شعبه وارد میشوند درنهایت به ثمره و نتیجهای که مدنظر کنگره هست نائل بشوند. در مورد وادی اول باید بگویم کسانی که به دنبال رمز و رموز کشف حقیقت هستند حتماً به آن نائل میشوند که شروع آن با تفکر هست همه انسانها دارای خواسته میباشند. و برای به دست آوردن آن باید مکانیزم تفکر را در درون خود فعال کنیم. تا بتوانیم به آن خواسته برسیم وگرنه خواستههایمان تبدیل به آرزوهایمان میشود و وقتی نتوانیم به آرزوهایمان برسیم و آنها را در دیگری ببینیم تبدیل به نفرت میشود.
بین تفکر و افکار تفاوت است ،افکار را مرتباً در طول روز با آن مواجه هستیم، ولی تفکر سازماندهی و خطمشی است ،که ما به افکارمان میدهیم مثل این میماند که ما یک متر یا یک وسیله اندازهگیری برداریم و خودمان را با آن اندازهگیری نماییم . ما انسانها باید به شایستگی برسیم که خواستههایمان از بیرون به سمت ما بیایند . من باید خودم و درونم را بنگرم نه آن چیزهایی که ندارم تا بتوانم به خواستهای که مدنظرم است برسم و باید هدفم را ببینم. وقتی بتوانم به این صورت مکانیزم تفکر را در ذهن خودم تدوین کنم کمکم آن خواسته من تبدیل به ذهن من میشود. وقتیکه من تفکر میکنم یعنی با انگشت خواسته خودم را نشان میدهم و بدینصورت است که تفکر تبدیل به تعقل میشود و ازاینجا به بعد دیگر نیازی نیست من کاری انجام دهم و خود همین تعقل من را به سمت خواستههایم هدایت میکند .
کسانی که به کنگره میآیند و خواست آنها رهایی میباشد و این مکانیزم را در درون خود به وجود میآورند حتماً به رهایی میرسند .آقای مهندس دراینباره میفرمایند خودت را در کسوت آن چیزی که میخواهی بشوی مثلاً راهنما یا یک خدمتگزار خوب ببین وبِ تبع آنکسی که این مکانیز را در خود ندارد از درون تهی و خالی میباشد. و اگر ما بتوانیم صاحب اهداف و افکارمان شویم میتوانیم از زندگی هم لذت ببریم و از تهی بودن خالی شویم و کنگره این بستر را برای ما فراهم میکند و برای همین است کسانی که در کنگره هستند نمیتوانند از آن دور شوند. چونکه خواستههای خود را در آن میبینند یکی از این موضوعات همین بحث اضافهوزن میباشد که خوشبختانه جناب آقای مهندس هم چند سالی است در این مورد صحبتها و راهنماییهای زیادی کردند. برای خداوند انسانها و نفس آنها خیلی مهم میباشد این مطالب را تائید میکند و این جایگاههای خدمتی که در کنگره میباشد نمایانگر این است که انسانها و جایگاه آنها در کنگره بسیار مهم است .مهم است که یک نفر به کنگره میآید حتماً باید رها شود و صاحب خانواده و کار خوب شود . باید سفر جونز بکند و وزن خود را کاهش بدهد. افتادن برای ما انسانها توانایی نمیخواهد ولی از جای برخاستن و بلند شدن و حرکت کردن نیاز به توانایی زیادی احتیاج دارد تا بتوانیم وارد مراحل جدیدی از زندگی شویم تا رب و مربی هم نگران نباشد و از او راضی باشد. من در کنگره این موضوع را یاد گرفتم که وقتی تفکر کنم و از یک مرحله رد شوم وارد مرحله دیگر خواهم شد این تکامل وجود دارد چراکه ما انسانها هیچکدام کامل نیستیم.
مسئله دیگری که دوست دارم راجع به آن در اینجا صحبت کنم بحث پول است چون بنده دیدهبان لژیون سردار هم میباشد گاهاً کلمات برای ما مبهم هستند و نیاز به شکافته شدن دارند برای اینکه ما به معنی و مفاهیم کلمات پی ببریم نیاز به دوست داشتن تعامل و محبت و عشق است. واجب است که ما تجربیات یکدیگر را به هم انتقال دهیم و آنچه را میدانیم به همدیگر بگوییم و یک نسل میگذرد و تجربه خود را در اختیار نسل بعد قرار میدهد.تا نسل جدید اشتباهات نسل قبل را تکرار نکند و مسیر موفقیت را زودتر بپیماید یکی از این تجربهها بخشش میباشد به نظر من کلمه بخشش بهتنهایی معنی و مفهومی ندارد و بخشش باید حتماً با مهر و محبت همراه باشد همانگونه که میگویند به نام خداوندی که بخشش را بدون منت و با مهر و محبت به دیگران ارزانی داشته است.
در کنگره میگوییم همه انسانها دوست دارند به خالق خود نزدیک شوند ولی آیا تابهحال فکر کردهاید که این خالق کجا میباشد؟ آیا در سجاده است یا در اذان صبح و ظهر و شب است یا در نماز و روزه است کجاست که ما باید او را پیدا کنیم در اصل نمیتوانیم به خدا نزدیک شویم بلکه میتوانیم به صفات نیکوی او وصل شویم و بزرگترین و نیکوترین صفت خداوند همین بخشش و گذشت و محبت اوست و همه ما بهواسطه همین بخشش و گذشت اوست که اجازه داریم در کنگره زنده شویم، نهتنها مسافران بلکه همسفران نیز به همین صورت میباشند و ما در قبال این بخشش و محبت خداوند و احیا شدن خودمان ، مسئولیتی هم بر عهدهداریم برای همین است که جناب آقای مهندس میفرمایند که ما دو سفر داریم یعنی کسی که از مواد رها میشود تازهوارد سفر دوم و شناخت خویش میشود و پسازآن باید صاحب یک سری صفات نیکو شود تا بتواند ابزارهایی را برای خود مهیا کنند این وظیفه من است که هم به خودم و هم به یک سفر اولی و یا دومی بگویم که راه تا یکجایی باز است و از یکجایی به بعد راه بسته است و من حتماً باید ازاینجا به بعد صاحب یک سری ابزار و وسیله شوم تا بتوانم به راهم ادامه دهم و این ابزار یا وسیله همان صفت بخشش و گذشت ما انسانها میباشد .یعنی اگر من انسان بخشندهای هستم حتماً باید این بخشندگی را در عمل خود هم نشان بدهم وگرنه نمیتوانم دست کسی را بگیرم و آن چیزی را که آموختهام به دیگران هم یاد بدهم و راه را به کسانی که عقبتر از ما هستند نشان بدهم. بخشش به این صورت است که نمیتوانم بخشی از یکچیز را به کسی بدهم و باید هر آنچه را که دارم و آموختهام را بخشش نمایم یعنی من نه زمان و نه کلام و نه مکانم را نمیتوانم بخش نماییم این صندلیهایی که در اختیار ما هست و اجازه میدهند کلام ما از طریق آنها منتقل شوند درواقع نوعی از بخشش میباشد کسی که در جیب خود دست میکند و خدمت مالی میکند تا ما چنین جایی را داشته باشیم در حقیقت نوعی از برترین بخشش است ،کسانی که میخواهند خود را بشناسند و صاحب یک شمشیر دو لبه بشوند این میسر نمیشود مگر اینکه بخشندگی را در حد خود و میزان خود بروز دهند یعنی هر کس به میزان و توان قدرت خودش بخشش داشته باشد .
همه دوست دارند بخشش که انجام میدهند در حد اعلا باشد و به این صورت باشد که یکنفسی احیا بشود و بدانید عملی بزرگتر از این وجود ندارد. بخششی که یک نفر در سفر اول و دوم انجام میدهد باعث میشود که یکنفسی احیا شود که بزرگی این عمل را هم من و هم شما حس میکنیم اگر ما بخواهیم صاحب این شمشیر دو لبه بشویم که هم صور آشکار و هم صور پنهان خود را بشناسیم تنها راه آن بخشش میباشد و من اگر بخواهم به نقایص اخلاقی خودم آگاه بشوم و آنها را تعالی ببخشم باید حتماً ابزاری داشته باشد که این ابزارمان بخشش و گذشت میباشد. و وقتی صاحب این ابزار شدی صاحب جایگاه تغییر هم میشوی تمام خدمتگزارانی که در کنگره خدمت میکنند این ابزار بخشش را دارا شدهاند که بهواسطه آن میتوانند تغییرات بنیادینی در خود ایجاد نماید. البته باید بدانیم درختان متفاوت هستند بعضیها فقط ریشه و سایهدارند و بعضیها میوه هم میدهند از جایگاه ، درختان با یکدیگر متفاوت میباشد. در کنگره یاد گرفتیم که ما برای هر عملی باید صاحب یک مثلث شویم و وقتیکه صاحب آن مثلث شدیم میتوانیم آن را هرگونه که خواستیم بچرخانیم امتداد دهیم. جهان گذشت و بخشش و انفاق با جهانی که امروز من از آن صحبت میکنم خیلی متفاوت است. بنده بهواسطه جایگاهی که دارم با اکثر بچههایی که در لژیون مالی خدمت میکنند سروکار دارم و در اکثر آنها متوجه شدم که اصلاً دنیای آنها با دنیای افراد دیگر فرق میکند و جهانبینی متفاوتی را پیداکردهاند وقتیکه از مرحله بخشش رد میشوی متوجه دنیای دیگر و جدیدی میشوی مثل بعضی از فیلمها و کارتونهایی که در تلویزیون میبینیم که افراد بعد از گذشتن از یک سرزمین خشک و کوهستانی وارد یک دشت بزرگ زیبا و سرسبز میشوند و این افراد هم وارد سرزمینی شدهاند که به آن میگویند سرزمین خداوند یا همان بهشتی که وعده دادهشده،در کنگره به من اجازه میدهند که راجع به اینها فکر کنم.
درگذشته حتی تصور نمیکردم که بتوانم مبلغ یکمیلیون تومان به کسی کمک کنم در اینجا ۵۰ میلیون ۵۰۰ میلیون و یا میلیاردها تومان کمک میکنند. و این چیزی نیست بهجز آموزشهایی که ما در کنگره دیدهایم و بخششی که یاد گرفتهایم و در باقی زندگی خود هم جاری و ساری میکنیم.آقای مهندس ازنظر مالی هیچ نیازی به کنگره ندارد و درآمد ایشان از نوشتن کتابها و سیدیها میباشد و یا دی سپ نه اینکه اگر ما نخریم .در حال حاضر از خیلی از کشورهایی که خیلیها آرزوی اقامت در آنجا رادارند دعوتنامههای مختلفی دارد و به آقای مهندس میگویند هر چیزی احتیاج داشته باشی ما به تو میدهیم چراکه به خاطر علم ایشان است. ولی در منزلگه خودشان ایستادهاند چون میداند بهتنهایی قیمتی ندارد برای همین آقای مهندس در مقابل راهنما سر تعظیم فرود میآورد چراکه توانسته یکی مثل خود را تربیت نماید. آقای مهندس در بین انسانها دارای جایگاه بالایی میباشد، وهمه به او احترام میگذارند چون صاحب علم میباشد و صاحب بخشش است چون میبخشد و من این را بهعین دیدام که در پارک طالقانی به کارکنان پارک عیدی از حساب خودشان دادند چون میداند چهکار میکند ازنظر علمی چه جایگاهی دارد علم روز دنیا را در اختیار دارد فقط متد دی اس دی و کاری با متد دی او دی نداریم کاری به سرطان نداریم . او مالک چیزی است که ما نداریم آنهم بخشش و محبت است. در سرزمین محبت ،بخشش میروید و در کنار بخشش عشق به وجود میآید و عشق یکرنگ و بوی دیگری دارد و تمام تلاش آقای مهندس این است که ما هم شبیه او شویم و باید تلاش کنیم به آن چیزی که میخواهیم برسیم برای همین لژیون سردار را تشکیل دادند.
از اینکه به صحبتهای بنده گوش کردید تشکر میکنم.
مراسم پذیرایی افطار در شعبه شادآباد
تایپ، ارسال عکس: واحد سایت نمایندگی شادآباد
لژیون خدمتگزار: لژیون سردار
مرزبان کشیک: مسافر توحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
522