جلسه هشتم از دور نهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی وکیلی یزد، با استادی دیدهبان محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه " وادی اول و تاثیر آن روی من" در روز پنجشنیه 16 فروردین 1403 ساعت 16 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر. عرض سلام دارم خدمت همه شما و خوشحالم که امروز این سعادت نصیبم شد و امیدوارم بتوانیم به کمک هم جلسه خوبی را برگزار کنیم.
تبریک عرض میکنم خدمت شما هم به خاطر نوروز و هم به خاطر ماه رمضان ان شا الله، هم سال خوب و هم رمضان خوبی داشته باشید.
بر اساس دستور جلسات که با وادی اول آغاز میشود دستور جلسه ما تفکر است. توی قسمت تفکر، ما در این شک قرار میگیریم که من الان دارم فکر میکنم یا فکر نمیکنم یا اینکه اصولاً باید فکر کنم یا نباید فکر کنم؟ این سوال که آیا میتوانیم فکر یا تفکر و یا تعقل را از هم تفکیک نماییم یا نه؟ ما باید بدانیم که چه کاری عقلانی است و همچنین باید بدانیم ویژگی تفکر چیست و چه تفاوتی با تعقل دارد؟ باید ببینیم چرا در مثلث دانایی تفکر مطرح شده در حالی که در مورد تعقل هم توی کنگره زیاد صحبت میشود. در حقیقت تفکر و تعقل خیلی به هم نزدیک هستند و ما خیلی جاها این دو را به جای هم به کار میبریم.
اصولاً در مثلث دانایی میگوییم آموزش، تفکر و تجربه. اگر ما واژه جدید را اضافه کنیم و بگوییم آموزش جدید، تفکر جدید و تجربه جدید آن وقت برایمان قابل فهمتر خواهد شد، یعنی تا آموزش جدید نباشد تفکر جدید و تجربه جدید هم به وجود نمیآید. وقتی آموزش جدید در کار نباشد تمام تفکرات من تکراری و به اصطلاح نشخوار ذهنی خواهد بود. بنابراین وقتی میگوییم تفکر یعنی یک موضوع جدیدی وجود دارد که باید در مورد آن تفکر نمود و نباید اینها در یکدیگر تداخل داشته باشند. پس هنگام آموزش نمیتوان تفکر کرد و تجربه هم باشد این امکان ندارد. اگر هنگامی که دارم یاد میگیرم، بخواهم تفکر هم کنم هیچ چیز متوجه نخواهم شد.
پس زمان تفکر بعد از آموزش میباشد که در مورد چیزهای جدیدی که یاد گرفتم تفکر نمایم و آنها را با معیار عقل که دارای فر ایزدی است و اشتباه نمیکند بسنجم البته به شرط آنکه تحت تاثیر بعضی چیزها مانند احساسات، تعصبات، هیجانات و یا قضاوت نباشم این همان تعقل است.
ولی اگر در حین آموزش بخواهم تفکر هم کنم، آموزشها بوسیله تفکر تکه تکه میشوند چون هنگام تفکر از آموزش عقب میمانم مانند فیلمی که مدام قطع و وصل بشود نمیتوانم ارتباط بین قطعات را برقرار کنم و چیزی یاد نمیگیرم چون یادگیری و آموزش ما در کنگره بصورت داستانی و پیوسته میباشد.
برای درک بهتر موضوعات میتوانم آنها را به زمان آینده ببرم اینطوری ایرادها یا اشکالات هر موضوعی بهتر مشخص میشوند. مثلاً اگر الان بخواهم مقدار دارویی که مصرف میکنم را خودم کمی بیشتر کنم نگاه میکنم تا ببینم تاثیر آن در هفته بعد چه خواهد بود یا برای ۲۱ روز آینده چه تاثیری خواهد گذاشت اینطوری متوجه میشوم که این کمی داروی بیشتر در حقیقت خیلی زیادتر از آنچه به نظر میرسد هست حالا میتوانم از خودم بپرسم این را انجام بدهم یا ندهم و اگر انجام بدهم در آینده چه اثراتی خواهد داشت.
خوب از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما متشکرم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
641