English Version
English

مهم این است که ما به مقصد برسیم.

مهم این است که ما به مقصد برسیم.

جلسه‌ پنجم از دوره‌ بیست و چهارم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌ی۶۰، ویژه‌ همسفران نمایندگی اروند آبادان و خرمشهر با استادی راهنما همسفر زینب، نگهبانی همسفر شهناز و دبیری همسفر علیا با دستور جلسه‌‌ی «چگونه از تعطیلات استفاده می‌کنید» در تاریخ بیست و هشتم اسفند ماه  ۱۴۰۲راس ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان زینب هستم همسفر؛ خداوند را شکر می‌کنم که یک بار دیگر در کنگره حضور دارم و می‌توانم جلسه‌ی آخر سال، خودم استاد باشم من این را  به فال نیک می‌گیرم انشالله سال خوبی را در کنار هم شروع کنیم. تشکر می‌کنم از نگهبان جلسه که این فرصت را در اختیار من قرار دارند تا بتوانم در این جایگاه خدمت کنم.

حلول ماه مبارک رمضان را به تمامی شما عزیزان تبریک می‌گویم و امیدوارم از این ماه پرخیر و برکت آن چیزی را که قابل برداشت است را برداشت کنید و یک خسته نباشید می‌گویم به عزیزانی که در آشپزخانه خدمت می‌کنند و برای آماده کردن افطاری از ظهر آمدند و دارند زحمت می‌کشند، دست این عزیزان درد نکند. همچنین سال جدید را به تک تک شما عزیزان تبریک عرض می‌کنم امیدوارم که سالی پر از آرامش و سرشار از موفقیت داشته باشید.

دستور جلسه امروز؛«چگونه از تعطیلات استفاده می‌کنید. در ابتدای شروع کنگره تعطیلاتی وجود نداشت چون آقای مهندس معتقد بودند که کنگره مثل مکان‌های همچون بیمارستان و جاهایی که همیشه باید باز باشند. و اعضای آن همیشه  حضور داشته باشند و به کار خود ادامه بدهند. چون هنوز به آن باور نرسیده بودند که افراد می‌توانند خودشان داروهایشان را به موقع مصرف کنند. واین احتمال را می‌داند که افراد لغزش کنند و در ادامه ریزش کنند و به طرف مواد برگردند؛ ولی بعدها این تصمیم را گرفتند که تعطیلات نوروزی و در ادامه تعطیلات تابستانی را بگذارند.

بعد از گذاشتن این تعطیلات متوجه شدند که اوضاع خیلی بهتر شده است و راندمان کاری افراد بهتر عمل می‌کند. ایشون متوجه شده بودند که افراد از این که در طول سال بیایند و خدمت کنند خسته می شوند و نیاز به استراحت دارند.

آقای مهندس گفتند:«افرادی که در طول این تعطیلات و دو هفته تعطیلی که می‌گذرد ریزش می‌ کنند، افرادی هستند که دنبال رهایی نیستند.چون افرادی که ریزش می‌کنند نمی‌خواهند درمان شوند و فقط افراد خالص می‌مانند و آن‌هایی که واقعاً خواستار رهایی هستند بعد از تعطیلات برمی‌گردند و به درمان خود ادامه می‌دهند. افرادی که ریزش می کنند، از پروسه درمانی حذف شدند و این برای کنگره خیلی بهتر شد».

آقای مهندس همیشه در استحکام پایه‌های خانواده صحبت می‌کنند و در این مدت دو هفته تعطیلی، خانواده می‌توانند در کنار هم باشند و به مسافرت بروند.حتی اگر به مسافرت هم نروند در کنارخانواده هستند و وقت بیشتری را با هم سپری می‌کنند.  حالا برای این که من  از تعطیلات به درستی استفاده کنم باید یک سری کارها را انجام بدهم و روزهایم را هدف گذاری کنم که این تعطیلات را چگونه سپری کنم و از آنها به درستی استفاده کنم! که آیا من می خواهم به مسافرت بروم یا این که در خانه می‌مانم؟ اگر در خانه می‌مانم؛ یک سری کارهایی را که عقب افتاده است را انجام بدهم. من باید تعیین کنم که هدف استفاده من از تعطیلات چی است؟ هدفم را مشخص کنم و به خودم آرامش  بدهم  نه اینکه فقط به عنوان اینکه به مسافرت رفته باشم  وقتم را بگذارانم. اگه هدفم از مسافرت رفتن این باشد که حال من خوب  بشود این خیلی خوب است. چون افراد در طول سال کار می‌کنند و دنبال کارهای روزمره خود هستند حتی خانم‌هایی که در خانه کار می‌کنند وقت این را ندارند که به خود استراحت بدهند و به کارهای شخصی‌شان برسند. ولی این تعطیلات فرصت خوبی است که از آن استفاده کنند. در کنار خانواده باشند، به خود استراحت بدهند و از طبیعت لذت ببرند. با این کار می‌توانند با انرژی بیشتر و راندمان بهتری به کار و زندگی خود ادامه دهند.

بعد از اینکه برای خودم  هدف گذاری کردم، برای مسافرت رفتنم از اول سال پس‌انداز کنم. برای اینکه بتوانم خرج و مخارج مسافرتم را بدهم. (بخواهم لباسی بگیرم برای تفریح و در کنار خانواده بودن.) هر کدام از ما یک سری برنامه‌ریزی برای مسافرتمان داریم و خودمان را آماده می‌کنیم، برای اینکه موقع مسافرت و در آن لحظه به ما فشار نیاید، هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ روحی روانی.


به نظر من در مسافرت جهان‌بینی خیلی مهم است!. اینکه من وقتی به مسافرت می‌روم چگونه با اعضای خانواده و یا دوستانم رفتار می‌کنم؟ چون این جهان بینی فقط مختص کنگره نیست! وقتی من به جاهای مختلف می‌روم و جهان بینی را یاد گرفته باشم، این جهان‌بینی را همه جا می‌توانم استفاده کنم و از فضای طبیعت لذت ببرم. به عنوان یک کنگره ای باید درست عمل کنم. اینکه زباله‌های خودم را در فضای سبز و یا آب رودخانه‌ها نریزم و چقدر خوب است که حتی اگر زباله و یا آشغال کوچکی روی زمین باشد و مال خودمان هم نباشد آن را برداریم، تا فضای سبز طبیعت آلوده نشود.

اگر از تجربه خودم بخواهم بگویم؛  (قبل از این که سفر اولم را شروع کنم و بعد از این که وارد سفر دوم شدم.) اوایل سفر اولم بودم، هر چه باشد من کنار یک مصرف کننده زندگی می‌کردم با آن تخریب‌هایی که هم مسافرم داشت و هم خودم داشتم یا مسافرت نمی‌رفتیم و یا حتی اگه می‌رفتیم همش جنگ و دعوا داشتیم. مسافرت می‌رفتیم، یعنی اینکه حال و هوایی عوض کنیم و از طبیعت لذت ببریم که حالمان خوب بشود ولی با حال بدتری بر می گشتیم. چرا؟ چون همیشه مسافرم دنبال جایی بود که بتواند مصرف خود را انجام بدهد و اینکه همسفر به دنبال آن است که مسافر یک دفعه کجا غیبش زد و پیدایش نمی‌شود؟ این از لحاظ روحی روانی و فکری اوضاع را بدتر می‌کرد. ولی بعد از اتمام سفر اولمون و وقتی که وارد  سفر دوم شدیم حال و احوال خیلی بهتری پیدا کردیم و از مسافرت‌های خودمان بهتر لذت می‌بریم. حتی مسافرت‌های داخل شهری، آن چند ساعتی که کنار همدیگر هستیم می‌توانیم بهترین لذت را از آن چند ساعت ببریم.

خیلی خوشحال هستم که می بینم مسافرم دیگر بر سر چیزهای بیهوده عصبانی نمی‌شود. چون بعضی چیزهایی هستند که واقعاً آدم الکی اعصاب خود را به خاطر آنها خراب می‌کند و بعدها متوجه می‌شود که چقدر الکی بوده است که این کار را انجام داده است.

خاطره‌ای که از مسافرتم دارم در سفر دوم بودم که تصمیم گرفتیم به مشهد برویم ماشین خیلی خوبی نداشتیم و نیاز به تعمیر داشت از آنجایی که مسافرم خودش تعمیرکار ماشین بود به آن اعتماد کردیم و راهی سفر شدیم هرچند کیلومتر ماشین ما از کار می‌افتاد ولی چون می‌دونستم مسافرم می‌تواند آن را رو به راه کند خیالم راحت بود با خودم فکر می‌کردم اگر هنوز سفر اولی بودم در این لحظه همش جنگ و دعوا بود که چرا ماشین این گونه شد ولی در آن لحظه خیلی احساس خوبی داشتم و در آن فاصله‌ای که مسافرم ماشینش را تعمیر می‌کرد ما به سبزه‌زار می‌رفتیم و با بچه‌ها توپ بازی  می‌کردیم در آن لحظه می‌دیدم اصلاً دیدگاه مسافرم هم تغییر کرده بود از او سوال می‌کردم که آیا حالت خراب نمی‌شود که این همه ماشین از کار می‌افتد و تو مجبوری آن را درست کنی؟ و او در جواب می‌گفت:«نه بالاخره اتفاق است و می‌افتد مهم این است که ما به مقصد برسیم.» از این طرز دیدگاه مسافرم خیلی خوشم آمد و در آن لحظه خدا را شکر کردم که کنگره از یک فرد مصرف کننده که هیچ دیدگاه مثبتی به زندگی و خانواده‌اش نداشت یک فردی را با دیدگاهی  کاملاً متفاوت تحویل خانواده‌اش داده است. آن مسافرت، مسافرت خیلی خوبی بود با اینکه ماشینمان سه چهار بار خراب شد و مجبور به تعمیر آن شدیم ولی سفر خیلی لذت بخشی را داشتیم.

ان‌شاءلله سال جدید سالی پر از نشاط و شادی برای همه اعضای کنگره باشد.

تایپ و ویراستار: مرزبان خبری همسفر حمیده
عکاس:  مرزبان خبری همسفر حمیده
تنظیم و ارسال: همسفر فرحناز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .