English Version
English

درک صحیح زندگی؛ حرکت در جهت ارزش ها

درک صحیح زندگی؛ حرکت در جهت ارزش ها

جلسه نهم از دوره چهلم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی راهنمای محترم مسافر سعید، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر احسان، با دستور جلسه «از تعطیلات چگونه استفاده میکنم؟» و در ادامه تولد سومین سال رهایی مسافر رضا در روز شنبه ٢٦ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعيد هستم مسافر. از نگهبان و دبیر تشکر می کنم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند. خوب دستور جلسه اين هفته چگونگى استفاده من از تعطيلات پيشرو است. چيزى كه من از صحبت هاى جناب آقاى مهندس برداشت كردم اين است كه اگر من بخواهم محبت را معنا كنم اين است واقعاً يك معلم راستين نسبت به آموزش هايى كه به ديگران مى دهد چه ديدگاهى دارد؟ اين كه از مواد مخدر دورى كنيم، ورزش كنيم، اضافه وزن نداشته باشيم و در كل در خانواده و جامعه جبران كرده و مفيد باشيم، به اعتقاد من واقعاً درس محبت است. حال اين كه من چقدر از اين درس برداشت ميكنم بستگی به خواسته ى من دارد.
در وادى ها ما داريم كه توقع از قدرت مطلق براى كمك زمانى انجام مى پذيرد كه من از ضد ارزش ها پرهيز كرده و به سمت ارزش ها حركت كرده باشم. آن زمان قطعاً خداوند هم به يارى من مى آيد. در غير اين صورت و حركت در مسير ضدارزش ها باعث مى شود که من حسى نسبت به قدرت مطلق نداشته باشم.

اميدوارم كه همگى از تعطيلات خوب استفاده كنند. چند نكته درباره تعطيلات وجود دارد. يكى از آنها اين است كه سعى كنيم تنظيم خوابمان بهم نخورد. اينكه من خواب مرتبى داشته باشم به نفع خود من است. براى اين كه من در جهت ارزش ها حركت كنم بايد به درك صحيحى از زندگی رسيده باشم. من زمانى شب زنده دارى و مصرف مواد را خوب ميدانستم. طى اين سالها ديدگاه من تغيير كرد. فهميدم كه ارزش به موقع خوابيدن و دورى از مواد است. انشاالله در اين تعطيلات به اين موارد بيشتر فكر كنيم و علاوه بر آن برايمان به نوعى خوش گذرانى هم باشد. كسانى كه مى نوانند به مسافرت بروند، كسانى كه سى دى عقب افتاده دارند خودشان را برسانند و براى سال جديد هدف گذاری کنند.

قسمت دوم دستور جلسه تولد سه سال رهايى مسافر رضا است. خدمت آقاى مهندس بنيان كنگره ٦٠ تبريك عرض ميكنم. خدمت رضا، خانواده محترمشان و همه شما تبريك ميگويم. رضا با مصرف شيشه و توهمات بسيار شديد وارد كنگره شد و واقعاً اوضاع خوبى نداشت. تصور كنيد آدمى با اين توهمات شديد خانواده اى دارد كه در كنارش زندگى مى كنند و چه تخريب هاى بالايى كه وارد مى كرده است. خدا را شكر رضا بالاخره با همه فراز و نشيب ها سفر اول را پشت سر گذاشت، وارد سفر دوم شد، شروع به خدمت كرد و اكنون جايگاه هاى مختلفى را تجربه كرده است. خيلى ممنون كه به صحبت هاى من توجه كرديد.

اعلام سفر مسافر رضا:
سلام دوستان رضا هستم مسافر. آخرين آنتى ايكس من شيشه و متادون بوده، ١٤ ماه به روش DST و با داروى درمان شربت OT سفر كردم. راهنماى محترم آقا سعيد و در حال حاضر ٣ سال است كه رها هستم. ضمناً سفر دخانيات هم به راهنمايى آقا سعيد انجام دادم. رهايى از بند نيكوتين هم ٣ سال مى باشد.

آرزوی مسافر رضا:
سلام دوستان رضا هستم مسافر. من واقعاً از ته دل آرزو مى كنم روزى برسد كه براى خودمان يك شعبه داشته باشيم، يعنى شعبه ارتش يك شعبه مستقل داشته باشد.ممنون…

خلاصه سخنان مسافر رضا:
سلام دوستان رضا هستم مسافر. من در ابتدا خدا را شكر مى كنم كه اينجا حضور دارم. از آقاى مهندس و خانواده محترم ايشان سپاسگزارم كه با سختى هاى فراوان چنين جايى را فرآهم نموده اند كه امثال من بيايند و به رهايى برسند. با خودم فكر مى كردم كه چه چيزى بايد بگويم كه بهتر باشد و به اين نتيجه رسيدم كه فقط بايد تشكر كنم چون هر لحظه از زندگى ام را مديون كنگره هستم. كنگره و افرادى كه باعث شدن من به رهايى برسم.
از راهنماى محترم آقا سعيد واقعاً سپاس گزار هستم، ايشان كارى كردند كه هيچ كسى نتوانست براى من انجام بدهد. خيلى ايشان را دوست دارم و براى خودشان و خانواده محترمشان آرزوى سلامتى دارم. از همسفرم، راهنماى همسفرم خانم فريبا و تك تك شما عزيزان تشكر مى كنم. ممنون كه به حرف هايم گوش كرديد.

خلاصه سخنان راهنمای محترم همسفر فریبا:
سلام دوستان فريبا هستم همسفر. خداروشكر ميكنم كه مجدد در اين جايگاه قرار گرفته ام. حضور خانم آذرپور محترم را خير مقدم عرض مى كنم. به جناب مهندس، خانواده محترم ايشان، آقا سعيد، آقا رضا و همسر ايشان تبريك مى گويم. بهار كنگره ٦٠ و بهار قرآن را به همگى تبريك مى گويم چراكه براى من آغاز زندگى بود و كليد تحول ها و حس هايى كه در من بسته بود را به من هديه داد.
در خصوص الهه عزيزم، به اعتقاد من همه ما در ابتدا فيلمنامه اى داريم كه شامل نقش هاى متعددى مى باشد و بايد هر كدام از آنها در جاى خودش اجرا شود. نكته مهم اين است كه من براى اجراى نقش خودم آمده ام و بايد همه نقش ها را با هم اجرا كنم. الهه در زندگى با بحران هاى شديدى روبرو شد كه مجبور شد نقش خودش را عوض كند. درون الهه فقط خشم و فرياد بود ولى توانست با آموزش هاى كنگره و عملى كردن آنها به خشم خودش غلبه كند. من از الهه خواستم كه در جايگاه و نقش خودش باشد و به همسرش اجازه بدهد در جايگاه خودش رشد كند و به آرامش درونى برسد. به الهه تبريك مى گويم كه با وجود سه فرزند واقعاً تلاش كرد. ممنون و متشكرم.

خلاصه سخنان راهنمای محترم همسفر الهه:
سلام دوستان الهه هستم همسفر. ابتدا خدا رو شاكرم كه اين روز را ديدم. واقعيت اين است كه چون مصرف رضا شديد بود و وضعيت اش خيلى خراب بود هميشه ترسى به همراه داشتم. من سراسر خشم بودم و با رضا و پسر هاى خودم هم نمى توانستم ارتباط بگيرم. بخاطر توهماتى كه رضا داشت ارتباط ما با همه قطع شده بود و با كسى رفت و آمد نمى كرديم. من از اين مى ترسيدم كه رضا اينجا را هم قبول نكند.
من خودم هم سرى اول كه اينجا آمدم هيچ چيز را قبول نداشتم و دوست نداشتم اينجا باشم. دفعه بعد كه آمدم با راهنمايى خانم فريبا آنقدر محبت ديدم كه كنگره خود زندگى من شد نه عضوى از آن! من اگر اينجا نباشم هيچ هستم. خدا را شكر مى كنم كه با راهنمايى آقا سعيد، رضا اينجا ماندگار شد و سفرش را به سرانجام رساند.
زندگى براى من خيلى سخت بود و حتى خانواده رضا از اينكه من با او زندگى مى كنم متعجب بودند. نكته اصلى اما اينجا بود كه من با اينكه از رضا خسته بودم ولى دوستش داشتم. رضا لذتى از مواد نمى برد و خيلى دوست داشت كه خوب شود. خيلى راه ها را براى ترك رفت و موفق نشد ولى اينجا توانست كه درمان شود.
به هر حال من دستبوس جناب مهندس هستم. اينكه يك انسان راهى كه پيدا كرده را سخاوتمندانه در اختيار ديگران بگذارد كار هر كسى نيست. از خانم آنى و خانم فريبا تشكر مى كنم. واقعاً براى من زحمت كشيدن و ايشان را خيلى اذيت كردم. از آقا سعيد بسيار ممنونم كه كمك كردند آرامش به زندگى من برگردد. ممنون از اينكه به حرف هاى من گوش كرديد.

گزارش تصویری از مراسم افطاری:

عکس و تایپ: مسافر محمدرضا
ویرایش و ارسال: مسافر حامد و مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .