English Version
English

یک نوشتار خیلی قوی و یک نویسنده بسیار زبردستی را نیاز دارد

یک نوشتار خیلی قوی و یک نویسنده بسیار زبردستی را نیاز دارد

جلسه چهاردهم از دوره پنجاه و دوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سمنان با استادی راهنمای محترم مسافر میثم،نگهبانی مسافرمهدی و دبیری مسافر وحید با دستور جلسه "وادی چهاردهم و تاثیر آن روی من" در روز پنج شنبه مورخ ۲۴ اسفند ماه ۱۴۰۲ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان میثم هستم یک مسافر خدا را شاکرم بابت این لحظه که قطعاً شما هم می‌دانید که چقدر خوشحالم برای این جلسه که بتوانم خدمت کنم و ابراز میکنم خوشحالی خودم را بابت حضور در کنار آقا مهدی و آقا وحید عزیز پشت میز و برایشان آرزوی موفقیت دارم.
مدت زیادی بود که دوست داشتم این جایگاه رو تجربه کنم و قسمت بر این بود که در جلسات پایانی این توفیق حاصل شود. خب باید بگویم که وادی هم همین‌طور است، دستور جلسه هم همین‌طور و رسیدیم به وادی پایانی، جلسه پایانی، فصل پایانی، روزهای پایانی، منتهی نه آن پایانی که خارج از کنگره تعریف میشه که بعدش هیچ‌چیزی نیست و نیستی هست، تعریفی که توی کنگره از پایان هست این‌که هیچ پایانی وجود ندارد هر پایانی که وجود دارد ماقبل آغازه یعنی اگر یک‌قدم باشه پایان قدم بعدی وابسته به پایان قبلی هست.
همین‌طوری که هیچ نیستی وجود ندارد هیچ نیستی در هیچ کجای عالم وجود ندارد اگر نیست در اینجا نیست به‌عنوان مثال الآن در اینجا هیچ ماشینی نیست ولی خب بیرون وجود دارد و دلیلی بر نبودن آن نیست.
خب این سیزده تا وادی نوشته شده تا ذهن آماده شود، قدم برداشته شود، عمل شود و عقل تعامل پیدا کند، نقطه تحمل، نفس و همه موارد رشد پیدا کند تا برسد به این وادی و این جهت‌دهی وادی‌ها که از کجا شروع شود، از همان وادی اول که بیانگر این است که اول فکر کن بعد تفکر کن بعد حرکت کن، ناامید نباش، خدا هم مسئولیت کارها را بر عهده نمی‌گیرد تا رسیده به این وادی، یک نوشتار خیلی قوی و یک نویسنده بسیار زبردستی را نیاز دارد.
همان‌طور که می‌دانید هر نوشته‌ای یک نویسنده دارد و هر نویسنده باید یک‌قلمی داشته باشد و آن قلم باید به فرسایش دربیاید تا متن را نگارش کند. قلم در کنگره ۶۰ جزء موضوعاتی هست که مانند مثلث دارای سه ضلع هست که یک ضلع آن میشود تفکر نویسنده، ضلع بعدی هدف نویسنده و قاعده این مثلث شخصیت نویسنده هست.

همه نویسندگان دارای یک تفکر و هدفی هستند که موفق به تحریر مطالب شده‌اند ولی شخصیتی که قلم را در دست می‌گیرد مهم‌ترین ضلع این مثلث هست، همان‌طوری که شخصیت نویسنده وادی‌ها در کنگره ۶۰ که ما هرچه تلاش می‌کنیم بازهم به ایشان نمی‌رسیم، شخصیت اول یک مصرف‌کننده مواد بعد تبدیل می‌شود به درمانگر اعتیاد بعدازاینکه ما رسیدیم به درمان اعتیاد ایشان رسیدن درمانگری سیگار، گام بعدی تناسب‌اندام و بعدازاینکه ما به این مراحل رسیدیم ایشان رسیدن به درمان یک سری از بیماری‌ها ازجمله سرطان و ما با تمام توان در تلاشیم که برسیم به این مرحله و گام بعدی جناب مهندس دژاکام چه خواهد بود مشخص نیست و تا کجا قرار است پیش برود. خلاصه همه وادی‌ها. نوشتارها را جمع کردند در این جمله که ما شناوریم، تمام هستی شناورِ، ما در امواج شناوریم و بسته به ماست که در میان کدام امواج شناور باشیم؟ در امواج عشق یا در امواج نفرت و شناور بودن ما مثال یک کشتی هست که انتخاب می‌کند در کدام دریا شناور باشد و خود این دریا در کره زمین هست که خود کره زمین شناور در یک کائنات هست، شاید دریا بتواند متلاطم یا کثیف باشد ولی کائنات قابل دسترس نیست و قابل تخریب نیست شاید من الآن بتوانم در نفرت شناور باشم ولی درنهایت ماهیت همه ما این است که در امواج عشق شناور باشیم و میوه عشق محبت است.
بخش دوم جلسه تولد علی آقا هست، علی عزیز هم مثل همه عزیزان آمد و نشست و در مسیر بود و علیرغم بی‌نظمی‌هایی که داشت کاملاً استوار ایستاد و جنگید و به هدفش رسید و با توجه به اینکه مادر گرامی شو در طی سفر از دست داد واقعاً محک در برابر مشکلات ایستاد و با خدمت تبدیل شد به یک الگوی نمی‌توانم بگویم بی‌نقص ولی مثال زدنی در کنگره ۶۰ که به خاطر مشهود بودن خدماتش جناب مهندس هم نسبت به ایشان شناخت دارند.

آرزوی راهنمای محترم مسافر علی
خواسته ام این است که در کنار آقای مهندس باشم و آموزش بیشتری بگیرم.


خلاصه سخنان
سلام دوستان آنچه باور هست محبت است و آنچه نیست ظروف تهیست دوستان من که می‌گویم کلام خود نیست بلکه فردیست در جمع بیکران هستی که باورش کار هر کس نیست مگر معنای آن را بداند ارابه‌ها را در بیکران هستی به حرکت درآورید که نگهبانان ماورا به آنچه در زمین می‌گذرد نیازمندند بشکافید آنچه شکافتنی نیست در دل‌سنگ بروید و ترکیب‌ها را جدا کنید.
سلام دوستان علی هستم مسافر، خیلی خوشحالم که هفتمین سال رهایی از بند تاریکی و سیاهی را در کنار عزیزانم دارم جشن می‌گیرم.
خدا را شکر میکنم برای وجود آقای مهندس که باعث رنگ و لعاب دادن به زندگی همه ما که امروز اینجا نشسته‌ایم. این تعریفی که نسبت به من کردید واقعاً چیزی جز عشق و محبت شما به من نیست خیلی دوست داشتم که کلام انتقادی بشنوم ولی دوستان به من لطف داشتند.
تشکر و قدردانی می‌کنم از آقای مهندس که به من زندگی و حال خوب دادند چرا دستان او را نبوسم؟ من درواقع زندگی خود را مدیونش هستم. الآن هر چه دارم را مدیون زحمات راهنمای خودم آقا میثم هستم، اگر عاشق مهندس، کنگره و به خود قول دادم که راهنما شوم فقط یک دلیل داشت و آن‌هم عشق آقا میثم به مهندس بود. از خواهر و همسر عزیزم تشکر میکنم قلبم سراسر عشق و محبت دارم نسبت به خانواده‌ام که جایگاه امروزم را مدیون صبر و شکیبایی آن‌ها هستم.
از تک‌تک رهجوهای خودم سپاسگزارم که همه شما برای من آموزش داشته‌اید و با همه شما زندگی کردم و تک‌تک شمارا دوست دارم و امیدوارم همه شما را با شال راهنمایی ببینم.

 

خلاصه سخنان همسفر
سلام دوستان سارا هستم یک همسفر، از آقای مهندس و آقا میثم راهنمای مسافرم تشکر می‌کنم ما هرروز صبح با صدای آقای مهندس بیدار و شب هم با صدای ایشان می‌خوابیم، علی آقا نسبت به راهنما و رهجو های خودش محبت دارد و دوست دارد. از همه شما که امروز در این جشن شرکت کردید سپاسگزارم.


نگارش متن مسافر جواد لژیون یازدهم،مسافر علی اصغر لژیون هشتم
عکاس مسافر مهدی لژیون دهم
ارسال خبر مسافر جواد لژیون چهاردهم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .