English Version
English

نفرت یعنی نبود عشق

نفرت یعنی نبود عشق

جلسه هفتم از دور هفتم کارگاه‌های آموزشی عمومی نمایندگی تاکستان، ویژه مسافران و همسفران کنگره۶۰، با استادی راهنما مسافر جهان، نگهبانی مسافر ولی و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "وادی چهاردهم و تأثیر آن بر روی من" پنجشنبه ۲۴ اسفند‌ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:
خدا را هزاران مرتبه شکر که امروز در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. ماه رمضان را خدمت همه عزیزان تبریک میگویم انشالله که پر خیر و پرثمر باشد. از آقا حامد راهنمای محترم همسفران تشکر می‌کنم که مسئولیت پخت غذا برای افطار را پذیرفتن، چون خدمت در آشپزخانه مسئولیت سنگینی است.
پیشاپیش سال نو را نیز به همه شما تبریک میگویم، امیدوارم که سالی بشود پر از خیروبرکت و یک خدا را شکر به خاطر اینکه به ساختمان جدیدمان نقل‌مکان کردیم که کار بسیار بزرگی است. در این کار خیلی‌ها زحمت کشیدند و همین‌طور از پول، وقت و سرمایه خود گذشتند و همچنین مادر مهربانی که در حق همه ما مادری کردند یعنی همسفر خانم ایران که زمین کنگره را اهدا نمودند تا این پروژه عظیم شکل بگیرد تا بتوانیم جلسات را راحت برگزار نماییم. این کارها مصداق همان عشق است که استاد امین به آن اشاره کردند، یعنی گذشتن از خواسته‌های خود به خاطر خواسته‌های معشوق که این همان دستور جلسه امروز است، وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من.
تمام آموزش‌ها و جهان‌بینی‌ها به خاطر این است که ما این وادی را درک کنیم و سپس به آن عمل نماییم. عشق یعنی فداکاری، گذشت، ایثار و هم تایید که در ادامه جاذبه و کشش و یا یک نیرو و یک انرژی به وجود می‌آید، انرژی مثبتی که هر جا باشد آنجا پر از مهر، محبت، خوبی و حال خوش هست و اگر نباشد جایش را کینه و نفرت خواهد گرفت. قطعاً نفرت یعنی نبود عشق و تاریکی یعنی نبود نور، به همین دلیل است که در این وادی به اضداد اشاره‌شده تا یکی نباشد دیگری جایش رو می‌گیرد و انرژی منفی می‌شود که نفرت، دشمنی، حسادت و حال خرابی امری طبیعی خواهد بود. همه انسان‌ها دوست دارند که حالشان خوب باشد. زمانی هم که من مواد مصرف می‌کردم دلیل آن پیدا کردن حال خوش بود، دریغ از آن‌که حال خوش، یک حال کاذب و زودگذر بود.
آقای مهندس عشق را به سه بخش مخلوق به مخلوق که یعنی شما کسی را دوست داشته باشید، عشق مخلوق به خالق که یعنی عشق بنده به خداوند و در آخر عشق خالق به مخلوق تقسیم نموده‌اند. در عشق مرحله سوم نمی نمی‌توان گفت من خداوند را دوست دارم ولی بنده‌هایش را نه! اگر من بنده‌ها را دوست نداشته باشم یعنی خدا را هم دوست ندارم.
اگر عشق به خالق خالص باشد، آن‌وقت خالق هم عشق می‌ورزد. عشق مخلوق به مخلوق هم این‌گونه نیست که فقط زبانی باشد و گفته شود که من همه را دوست دارم، بلکه باید از کارهایی که انجام می‌شود متوجه این موضوع شد. در کنگره گفته می‌شود عشق با خدمت کردن به همراه احترام و محبت انجام می‌شود که نتیجه آن افزایش انرژی مثبت است و با این انرژی پیوند محبت قوی‌تر می‌گردد. احترام این نیست که فقط تعظیم یا سلام کنیم بلکه احترام یعنی رعایت حرمت‌ها که باید آن‌ها را شناخت، برای مثال بالاتر از پیوند محبت فرزند با والدین وجود ندارد ولی گاهی عدم رعایت حرمت‌ها و بی‌ادبی باعث می‌شود که پدر و مادر این عشقشان را نسبت به فرزند از دست بدهند، درنتیجه این احترامات است که باعث می‌شود پیوند محبت قوی شود و عشق به مخلوق که شروعی برای عشق به معبود است آغاز گردد. برای انجام خدمت، شرایطی وجود دارد که باید جهان‌بینی قوی شود و این نیازمند چرخش افکار است تا بتوان دیگران را دوست داشت. یک مثال خوبی آقای مهندس دارند که می‌فرماید شما همسرتان را خیلی دوست دارید و عاشقش هستید ولی اگر یک روز آگاه شوید که به شما بدی نموده  یا خیانت کرده است، آن روز عشق شما آیا فروکش می‌کند، اگر این‌طور است چه اتفاقی افتاده!؟ این قضیه در همه مسائل و بین همه مخلوقات وجود دارد.

وقتی ما فکر کنیم همه آدم‌ها خوب نیستند، خیانت‌کار و بد هستند، دنیای خوبی نخواهیم داشت ولی وقتی انسان‌ها را خوب ببینیم و اگر کاری کردند آن را از روی جهل و ناآگاهی بدانیم آن روز دنیا خوب می‌شود و می‌توانیم به‌مرور درجه عشق را بالابرده و می‌شود عاشق بود. درجه عشق را هرچه بالا و بالاتر ببریم و عاشق باشیم و انرژی مثبت خود را افزایش می‌دهیم.

مرزبان کشیک: مسافر کمال
تایپ: مسافر مصطفی لژیون نهم
تنظیم: همسفر پیمان
نمایندگی تاکستان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .